چگونه فرهاد مجیدی موفق شد وضعیت استقلال را ارتقا دهد
گزینه درست در رأس هرم
صاحبخبر - محمدرضا شعاعی: سرمربی آبیپوشان پایتخت در بازگشت دوبارهاش به نیمکت استقلال توانسته تغییرات مهمی را در خود و تیمش ایجاد کند. روزی که فرهاد مجیدی به عنوان جایگزین محمود فکری روی نیمکت استقلال نشست، علاوه بر موافقان و طرفداران همیشگی خود، عده زیادی از مخالفان را نیز در جبهه هواداری استقلال در برابر خویش داشت؛ منتقدان یا مخالفان وی استدلالهای متفاوتی را ارائه میدادند و نگران برخی رفتارهای احساسی یا کمتجربگیهای مربی جوان تیم استقلال بودند اما اتفاقات ۲ ماه اخیر تا حدود زیادی بیانگر تغییرات عمده و اصلاحات در رفتار و کنشهای فرهاد مجیدی است. قصد داریم چند تفاوت بزرگ ورژن جدید فرهاد را مورد بررسی قرار دهیم؛ این چند تفاوت به قدری محسوس است که تاثیر بسزایی در نتایج و عملکرد فنی استقلال نیز به جا گذاشته است. * جذب حداکثری، دفع حداقلی مجیدی با کسب نتایج بهتر و ارائه کیفیت بالاتر توانسته نظر مطلوب جمع کثیری از هواداران استقلال بویژه قشر خاکستری را جلب کند. بر خلاف دوره گذشته که او به طور کامل زیر سایه استراماچونی قرار داشت یا با برنامهریزی مدیرعامل وقت، نام فرهاد به طور عامدانه تحتالشعاع نام استرا قرار گرفت، اکنون این سایه سنگین از روی سر او برداشته شده است. در دوره گذشته حضور فرهاد روی نیمکت استقلال، او به طور خواسته یا ناخواسته با استراماچونی مقایسه میشد و حتی نتایج خوب او را نیز به سرمربی سابق ایتالیایی نسبت میدادند. هر گاه تیم استقلال شکست میخورد، باز هم منتقدان به فرهاد میتاختند و او را وارث خام و نامطلوب استراماچونی مینامیدند. در حال حاضر، همین که مجیدی با استرا مقایسه نمیشود، یک نعمت بزرگ برای او است. با توجه به پرونده مختومه بازگشت استرا به استقلال، بسیاری از آن فشارهای روانی روی مجیدی از بین رفته و اغلب هواداران نیز از او توقع ندارند استرا باشد. همین که قاطبه هواداران استقلال پذیرای فرهاد شده و او را در قالب حقیقی خویش میخواهند، یک اتفاق مثبت برای سرمربی جوان آبیهای پایتخت است. عبور از دوره ناموفق محمود فکری که اکثریت هواداران به کیفیت بازیهای تیم خود معترض بودند، باعث شد درک بهتری از سطح کار فرهاد مجیدی در اذهان عمومی آبیها شکل بگیرد. * موضع خنثی در قبال مدیریت؛ گریز از اصطکاک اوج جنجالها در دوره قبلی مربیگری فرهاد مجیدی قطعا به اختلافات عمیق او با احمد سعادتمند، مدیرعامل وقت استقلال مربوط میشد. در آن زمان، مجیدی بارها به کمبود امکانات از جمله زمین تمرین یا حقوق معوقه بازیکنها اعتراض میکرد و سرانجام پس از ماجرای سفر ایتالیا و مذاکره با وکلای استراماچونی، آتش اختلافات مجیدی با سعادتمند نیز شعلهور شد. به عبارت دیگر، در شکاف بین مدیرعامل وقت و رئیس هیاتمدیره استقلال، عملا مجیدی مقابل مدیرعامل ایستاد. البته شکاف بین مدیران باشگاه استقلال پس از برکناری سعادتمند نیز از بین نرفت و همچنان اختلاف آشکار و پنهان بین آنها احساس میشود. مجیدی بر خلاف گذشته، موضع خنثی نسبت به اختلافات مدیریتی را اتخاذ کرده است. عدم توجه به مسائل و رقابتهای بین جناحی در هیاتمدیره، عدم واکنش به ضعفهای مفرط مدیران از جمله در پروسه جذب نافرجام امین قاسمینژاد یا عدم تمدید قرارداد هروویه میلیچ، حکایت از موضع خنثی یا سکوت توأم با تساهل و مدارا از سوی فرهاد مجیدی دارد. البته مجیدی پیش از امضای قرارداد جدیدش با استقلال، به طرز هوشمندانهای این اختلافات مزمن را تا حدودی حل کرد و رابطه تیرهاش با مهدی عبدیان را بهبود بخشید. او بخوبی متوجه شده برای آرامش و موفقیت روی نیمکت استقلال، صرفا نمیتوان به پشتوانه مردمی بسنده کرد و حتما باید حمایت مدیران را به همراه داشت. ایجاد روابط بهتر و پختهتر با مدیران باشگاه و دوری از برخوردهای احساسی با آنها، نقش بسزایی در آرامش کنونی کادر فنی استقلال داشته است. به هر حال، درایت مجیدی در همین موضوع خلاصه میشود که وارد مناقشات بین مدیرعامل و هیاتمدیره نمیشود؛ همان اشتباهی که محمود فکری را به زیر کشید. * رفتار حرفهای با بازیکنها؛ صمیمیت توأم با احترام یکی از بزرگترین مشکلات محمود فکری در استقلال، عدم برقراری روابط عاطفی مناسب با بازیکنها بویژه بزرگترهای تیم بود. در نهایت نیز سرمربی سابق استقلال نتوانست بر رختکن تیم مسلط شود و پایان تلخی برایش رقم خورد. یکی از هنرهای فرهاد مجیدی، برقراری روابط صمیمانه و بسیار خوب با بازیکنهای جوان و باتجربه تیمش است. او شناخت خوبی از لحاظ عاطفی روی تکتک بازیکنها داشته و به همین دلیل، شاهد برخوردهای پختهاش با ستارههای آبیپوش هستیم. فرهاد نشان داده تحمل کوچکترین بیانضباطی را ندارد. محرومیت ۲ ماهه محمد دانشگر از تمرینات استقلال، یک نمونه از برخورد چکشی بود که گربه را دم حجله کشت. البته مجیدی بر خلاف فکری، صرفا به برخوردهای چکشی اعتقاد ندارد و در بسیاری موارد توانسته احساسات و عواطف بازیکنهای تیمش را به خود جلب کند، از جمله حضور حسین حسینی، سعید مهری و مسعود ریگی در نشستهای خبری که باعث افزایش اعتماد به نفس و روحیه آنها شد یا رفتارهای پدرانه مانند آغوش کشیدن مهدی قائدی پس از صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا! * واقعبینی بیشتر، ایدهآلگرایی کمتر فرهاد مجیدی در تعامل با پیشکسوتان و سایر افراد در اطراف باشگاه به واقعبینی بیشتری دست یافته و از نگاه ایدهآلگرایانه دور شده است. نگاه واقعبینانه بدین معنی است که واقعیتهای موجود از جمله امکانات پایین، مشکلات سختافزاری، مدیریت ضعیف، اختلافات مدیریتی، اختلاف سلیقهها، بودجه کم، حقوق معوقه، کمبود بازیکن در چند پست کلیدی، ترکیب تیمی نامتوازن، بسته شدن تیم توسط دیگران، ناهنجاریها و بیانضباطیها، وجود برخی افراد در اطراف تیم و... را در چارچوب اصول و خطوط قرمز پذیرفته است. دوری از نگاه ایدهآلگرایانه بدین معناست که نمیتوان همه مشکلات، کمبودها، سوءرفتارها، سوءمدیریتها و... را یک شبه حل کرد یا به طور همزمان به جنگ همه آنها رفت. * تاکتیک، پلن، فلسفه شکست مقابل الدحیل امیدهای هواداران استقلال برای صعود از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا را کمرنگ کرد اما فرهاد مجیدی با تغییر تاکتیک و سبک بازی تیمش و رو آوردن به فوتبال اقتصادی، شرایط را تغییر داد و در ۳ بازی دور برگشت، بدون شکست و با ثبت ۲ کلینشیت و کسب 5 امتیاز توانست صدرنشین گروه شود و به عنوان تنها صعودکننده به جمع تیمهای مرحله حذفی برسد. تغییر فلسفه مجیدی برای صعود از مرحله گروهی، در بموقعترین شرایط ممکن انجام شد، درست بعد از باخت شوکهکننده مقابل الدحیل و نمایش ضعیف خط دفاعی تیمش که ۴ گل دریافت کرده بود اما او با تغییر روش بازی، در ۳ بازی برگشت تنها ۲ گل دریافت کرد و با ارائه نوع متفاوتی از فوتبال، تیمش را به مرحله بعدی رساند.∎
نظر شما