شناسهٔ خبر: 46791929 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

معرفی ۳ کتاب مناسبتی ماه مبارک رمضان از انتشارات نیستان

انتشارات نیستان سه اثر مناسبتی برای ماه مبارک رمضان منتشر کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهری آنلاین، «فقط تویی که منم» تازه‌ترین دفتر شعر منتشرشده دکتر قربان ولیئی و شامل شماری از نوسروده‌های وی است که همگی در سبک‌های عروضی نیمایی سروده شده است.

دکتر قربان ولیئی متولد ۱۳۴۹ در شهرستان صحنه کرمانشاه است. او دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و هم اکنون به عنوان دانشیار در دانشگاه زنجان مشغول به تدریس میباشد. در سال ۱۳۷۹ اولین کتاب وی در مجموعه «گزیده ادبیات معاصر» منتشر شد و از آن موقع تاکنون سعی کرده خود را به عنوان شاعری با دغدغه‌های جدی در حوزه عرفان و اندیشه به مخاطب معرفی کند.

اشعار ولیئی به باور بسیاری از منتقدان نمایی است از یک حس کاملا ممتاز. او در مقام شاعر خود را در تمامی سبک‌های و شیوه‌های روایت گسترش داده است، اگر غزل می‌سراید غزلش در میان صدها غزل دیگر خود را نشان می‌دهد و اگر نیمایی می‌سراید نیز.

در شعر او از جمله همین دفتر، عالم خاص عرفانی او که سالهاست با آن شهره شده است را می‌توان ردیابی کرد. شعر او  شاخصه‌های خاصی در بیان معرفت در خود دارد و شوریدگی خاص و متفاوتی هم. ولیئی و شعرش اهل تکلف نیستند و همین مساله بسیاری از اشعار او را با وجود تم عرفانی آن بسیار منحصر به فرد و قابل توجه کرده است.

او در دفتر شعر «فقط تویی که منم» با همین دغدغه سعی کرده مناجات‌هایی را در قالب گفتگوی انسان با مخلوق خود بسراید. مناجات‌هایی که بسیار شورانگیز و حماسی و در عین حال آمیخته با زبانی نغز و پرمعنی است. مناجات‌هایی که یادآور منظومه‌های حماسی  شور انگیز فارسی کهن و سرشار از نگاه بیرون آمده از بطن روابط و کشاکش ارتباطات انسانی در دوران معاصر ماست.  

معرفی ۳ کتاب مناسبتی ماه مبارک رمضان از انتشارات نیستان

لحظه جهان

شعر ولیئی در دفتر شعر «لحظه جهان»، شعری قائم به شاعر نیست. او در این اشعار از عوالمی سخن به میان آورده که نمی‌تواند مدعی تصاحب آن در زندگی و رؤیای شخصی خود باشد. سخن او در این دفتر شعر سخن از ماورای جهان و زیست انسانی دور افتاده از آدمی است و تمنای شاعرانه‌اش برای رسیدن به آن را گاه در قالب نجوا با خالق و گاه در بیان شرح اندوه­هایش از این همه دور افتادگی و گاه در قالب بیان حسرت‌هایش به قامت کلمات اشعارش می‌کشاند و با نوایی آهنگین در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

ولیئی اهل تکلف نیست، مگر به ندرت و شاهد این مدعا سرودهای او در «لحظه جهان» است. به عبارتی دیگر فضا و جغرافیای تدارک دیده شده توسط وی برای سرایش اشعارش به گونه‌ای است که اجازه انتخاب رویکردی غیرفاخر برای بهره‌مندی از زبان باقی نمی‌گذارد، اما شاعر خود نیز با شگردی وسواس‌گونه سعی دارد تا دست به انتخاب ساده‌ترین و پرمغزترین واژه‌ها و عباراتی بزند که شعر و تفکر کلامی آن را با اندیشه وی همسو می‌کند. به همین اعتبار می‌توان عنوان داشت که لغزش‌های زبانی او در اشعار این مجموعه و مجموعه­های مشابه به قدری کم است که می‌توان آن را به جهان و عوالم شاعرانه وی نسبت داد.

«لحظه جهان» دو مثنوی بلند هم دارد که اثر را متفاوت و خواندنی­تر و دیدنی­تر کرده است؛ مثنوی ظهور ذات در مدح حضرت رسول (ص) و مثنوی زمزمه ذات در مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع). که این هر دو مثنوی، حال و هوای کتاب ضربان ذات او را که مثنوی بلندی در رثای حضرت حسین (ع) است تداعی می­کند.

در یکی از غزل­های «لحظه جهان» می­خوانیم:

پاییز را هوای تو عین بهار کرد

نامش چه بود؟ عشق؛ زمین را دچار کرد

ناگاه مثل زلزله از راه می‌رسد

از عشق می‌شود مگر آیا فرار کرد؟

خاک از غبارِ عرشی و آب از سرشکِ ماه

عشق این چنین بنای مرا استوار کرد!

در عشق، این نه حادثه، بلکه طبیعی است:

آهو به شیر خیره شد، او را شکار کرد

الله، آیه‌های روان آفریده است

از چشم من ببین که چه پروردگار کرد!

ای یار! نام‌های تو رزقِ روان ماست

خود کیست آن که شکر یکی از هزار کرد؟

قربانی جسیم توام؛ گفت شیخ ما:

باید بر آستان تو خود را نثار کرد

انتشارات کتاب نیستان «لحظه جهان» را در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۷۰۰۰ تومان منتشر کرده است.

معرفی ۳ کتاب مناسبتی ماه مبارک رمضان از انتشارات نیستان

درخت سوخته در باران

«درخت سوخته در باران» گزارشی است منظوم از دعای ابوحمزه ثمالی. ناصر حامدی در این کتاب، فرازهایی از دعا را انتخاب کرده و در حال و هوای آن فراز چند بیتی سروده است.

در مقدمه کتاب به قلم سیدمهدی شجاعی می‌خوانیم: برای این‌که وقت عزیزتان را تلف نکنم، بی‌مقدمه و تعارف و تکلّف می‌روم سر اصل مطلب: این کتاب آقای ناصر حامدی یعنی «درخت سوخته در باران» چند خصیصه یا ویژگی دارد که با هم و در کنار هم بودنشان باعث شیرین و دلنشین شدن کتاب می‌شود. ۱ـ بنیان کتاب بر اساس مناجاتی از حضرت امام زین‌العابدین (ع) شکل گرفته که راوی آن ابوحمزه ثمالی است. این مناجات ـ مثل همه دعاهای دیگر حضرت سجّاد ـ مصداقی بارز و روشن از معجزه و کرامت است. شخصیتی با آن عظمت که سید و سالار ساجدان است و فخر و زینت عبادت‌گران، در زمزمه‌ها و مناجات‌هایش با خدا، چنان سخن بگوید و چنان سخنان بگوید که طی قرون متمادی، انسان‌های مختلف با همه تفاوت‌های ذاتی و عَرَضیشان و با همه تنوع و دگرگونی در بینش‌ها و نگرش‌ها فرهنگ‌ها و درجات و مراتبشان، در قبال آن به احساسی مشترک دست پیدا کنند و آن را زبان حال خود در پیشگاه خالق و معبودشان بیابند. اصلی‌ترین و مهم‌ترین هنر کتاب و مؤلف آن، پیوند و ارتباط با این بحر بی‌کران و خزانه لایزال است. بزرگ‌ترین هنر مؤلف، دریافت این راز است که هرکس با آسمان پیوند بخورد، زمین نمی‌خورد و هر که عهدش را با بحر بیکران ببندد هرگز پایان نمی‌پذیرد. و…. هر که از خزائن پایان‌ناپذیر اهل بیت عصمت رهتوشه بگیرد، در نمی‌ماند. ۲ـ هنر دیگر آقای حامدی در این اثر، برگزیدن عنوان گزارش است و فاصله گرفتن از جایگاه و ادّعا و ملزومات ترجمه. مخاطب با دیدن عنوان گزارش بر جلد کتاب، به روشنی در می‌یابد که نباید توقّع مواجهه با یک ترجمه کامل و دقیق از دعای ابوحمزه ثمالی را داشته باشد و نویسنده هم به این ترتیب، این حق را برای خود پدید می‌آورد یا محفوظ می‌شمارد که دست خود را باز بگذارد و حس و حال و دریافت و برداشت خود را در انتقال مفاهیم به مخاطب دخالت دهد. ۳ـ منظوم کردن یا به نظم در آوردن متون منثور قدسی، به خصوص قرآن کریم و ادعیه و نیایش‌های مأثور از ائمه معصومین ـ علیهم افضل صلوات المصلّین ـ کاری است که پیش از این نیز انجام شده و ترجمه و اقبال طیفی از مخاطبین را معطوف خود ساخته و تقدیر و تحسین برخی از صاحب‌نظران را هم بر انگیخته. دشوارترین وجه از کار و تلاش و هنر آن نظم‌آوران این بوده که باید از همان ابتدا، پر و بال پرنده ذوق و قریحه و خلاقیّت خود را کوتاه می‌کرده‌اند تا از قید قواعد ترجمان، رها شوند و پروازشان از حصار و سقف و بام استناد فراتر نرود. این ملاحظه مؤمنانه و رعایت دقیق و کارشناسانه سبب می‌شد که عنصر خیال، یعنی زیباترین و جذّاب‌ترین وجه شعر، کمرنگ‌ترین حضور را در اثر پیدا کند و خالق اثر در چارچوب نظم، محدود و محصور بماند. حامدی امّا، برای این‌که در چارچوب قواعد ترجمه، محصور نماند، خود را مقیّد به طرح و انتقال همه فرازهای دعا نساخته است. تنها بر آستان چند فراز زانوی تلمّذ و تدبّر زده است، امّا روح کلّی و کلّیت روح دعا را دریافت کرده و در تار و پود گزارش خود ساری و جاری ساخته است. نمونه‌ای از اشعار چنین است: خدا از سینه غم‌ها را بگیرد دریغ بیش و کم‌ها را بگیرد اگر جز نام او بر دفتر ماست خودش از ما قلم‌ها را بگیرد قسم‌هامان دروغین است ای کاش خدا از ما قسم‌ها را بگیرد ستمکاران فراوان‌اند روزی به خشم خود ستم‌ها را بگیرد.

برچسب‌ها:

نظر شما