شناسهٔ خبر: 46744837 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در آنا بخوانید؛

آغاز بی‌کیفیت سریال‌های رمضانی/ لوطی‌گری بیجا، عاشقی‌های کم‌رمق و تلاش برای ماورایی شدن

مخاطب در مواجهه با سه سریال رمضانی سیما با پدیده خاصی در طراحی قصه و سریال‌سازی روبرو نمی‌شود، مگر اینکه در بیست و خرده‌ای قسمت باقی‌مانده، شاهد خرق‌عادتی باشیم که این نیز بعید است.

صاحب‌خبر -

گروه فرهنگ خبرگزاری آنامحسن غلامی (قلعه‌سیدی): سریال‌های رمضانی امسال تا اکنون شروع متفاوتی داشته‌اند چه در کیفیت ساختاری و چه قصه‌هایی که روی آن تمرکز کرده‌‎اند. بدین نحو که مخاطب به ظاهر با یک تنوع در ژانر داستان‌ها روبه‌روست که شاید همه این روایت‌ها به دل هر مخاطبی هم ننشیند. مخاطب سخت‌پسند به شکل معمول دل به چنین سریال‌هایی نخواهد داد و این نکته بعیدی هم به نظر نمی‌رسد.

با این حال گعده‌های خانوادگی که دوستدار «ستایش» و ماجراهای ماورایی علیرضا افخمی در سالیان اخیر هستند، پای این سریال‌ها خواهند نشست. بنابراین تحریر بر این مجموعه‌ها می‌تواند شکلی دو پاره به خود بگیرد که قطعا در قیاس با برخی تولیدات باکیفیت و حتی باکس نوروزی سیما، در درجه کیفی پایین‌ترین قرار دارد.

مخاطب خانوادگی سریال‌های رمضان، وامدار چنین قصه‌هایی هستند حتی اگر «ستایش‌» دیگری را با قامت فیک بر «یاور» ببیند. این نیز امر عجیبی نیست چون سلایق مخاطب متفاوت است همچنانکه ساخت فصل دیگری از «بچه مهندس» که می‌بایست در سری‌های قبل به ته خط تولید می‌رسد، بازهم ادامه یافته و روایت زیادی ساده‌اش بیننده دارد. ماورایی‌سازی‌های افخمی نیز دست کمی از این ماجرا نخواهد داشت یعنی حتی با وجود درجه کیفی متوسط ولی مجددا جذب مخاطب می‌کند.

آغاز بی‌کیفیت سریال‌های رمضانی/ لوتی‌گری بیجا، عاشقی‌های کم‌رمق و تلاش برای ماورایی شدن

البته سریال‌های تلویزیونی حتی در بهترین کیفیت، منتقد سرسخت دارد یعنی هیچ مجموعه‌ای با هر کیفیتی نمی‌تواند آنان را راضی نگه دارد اما اگر گلایه و نقدی دلسوزانه هم دیده می‌شود از سر حیف و میل چندین و چند میلیاردی است که برای نوشتن و ساختن قسمت به قسمت این سریال‌ها هزینه می‌شود و یک‌باره و به‌راحتی نزدیک به ۲۰ میلیارد تومان هزینه منجر به خروجی نمی‌شود.

امسال حذف عجیب سریال «رعد و برق» بهروز افخمی، نقدها را به شکل تندتری روانه کنداکتور ماه رمضانی سیما کرد چرا که پخش اولین قسمت این مجموعه مستندگونه داستانی و سوژه‌محور بر اثری محترم حکایت می‌داد که نهایتاً نیز به دلیل تعلیق در رسیدن به آنتن، در اتفاقی نادر از پخش کنار کشید.

مروری اما بر سه سریال حاضر آنتن شبانه ماه رمضان شکل دیگری از نقدها را متوجه این تولیدات می‌کند. البته فعلا این مجموعه‌ها در پخش کلید خورده‌اند و به دور از هر غرض‌ورزی، نقد جدی‌شان را باید از میانه آغاز کرد.

آب‌رفتگی در دوز هول و ترس

شاید برخلاف برخی از فضاسازی‌ها همچنان «احضار» در اقبال به سمت مخاطب، بتواند موفق‌تر عمل کند که این نیز دلایلی دارد. سابقه علیرضا افخمی در قصه‌سازی‌های ماورایی وجه آبرومندی دارد منتها با این شرط که این سابقه را با کارنامه ایرانی‌سازان دیگر مقایسه کنیم نه با مصادیق خارجی که ابدا جای قیاسش نیست. بدی ماجرا همین‌جاست که این مجموعه حتی در «اسم» هم به شکل غیرمتعارفی از محصولات مشابه داخلی و خارجی کپی گرفته است.

البته هنوز هم مشخص نشده که آیا «احضار» صرفاً در اسم از ماورایی‌سازی و سویه عرفان‌های کاذب خلاصه شده یا رفته‌رفته به سمت غلظت در ملودرام اجتماعی با دوز پایین گرایش‌های ماورایی خواهد رفت؟ تا به الان ماجرا در این مغلطه دست و پا می‌زند!

آغاز بی‌کیفیت سریال‌های رمضانی/ لوتی‌گری بیجا، عاشقی‌های کم‌رمق و تلاش برای ماورایی شدن

ژانر فیلم‌های هول‌آور یا ترسناک چه واقعی و چه غیرواقع جذاب‎‌اند و اگر با ته‌مایه‌ها و گرایش‌های مذهبی نیز تلاقی یابند، وجهی دوگانه دارند یعنی هم در معنا جریان‌سازی می‌کنند و هم مخاطب را در جذب اسیر خواهد ساخت. به نظر «احضار» زیادی برای این چنین جریانی لقمه درشتی خواهد بود. با این عقب‌نشینی‌های محتوایی و کمرنگی عناصر اصلی ژانر وحشت، باید منتظر ادامه سریال افخمی بود که بالاخره به کدام سمت می‌رود.

دوردور تکراری با جوادی

از این سریال نونوار رمضانی که بگذریم، سری‌سازی طویلی را این سال‌ها می‌بینیم که نمونه حی و حاضرش «بچه مهندس» است که حتی رفته‌رفته نیز از هدف و عنوانش فاصله می‌گیرد. البته گویا مخاطب همچنان از ادامه‌دار بودنش استقبال می‌کند منتها هیچ تغییری در اوج و فرود و داستانک‌های این مجموعه به شکل خارق‌العاده‌ای اتفاق نمی‌افتد.

سری چهارم نیز با حذف و اضافه کردن کاراکترهای حاشیه‌ای و کش دادن قصه عاشقانه جواد جوادی درحال پیشروی است. ضمن اینکه اتفاقات حول مباحث ملی‌گرایی با چاشنی امنیتی آن به شکل ابتر و اغراق‌گونه‌ای هم در طراحی داستان و هم شخصیت‌پردازی بازیگرها ادامه یافته که هیچ ارتباطی نیز به بدنه سریال ندارد.

آغاز بی‌کیفیت سریال‌های رمضانی/ لوتی‌گری بیجا، عاشقی‌های کم‌رمق و تلاش برای ماورایی شدن

جنس «بچه مهندس» از ابتدا قرار بود بر روایتی برای مخاطب کم سن و سال و نهایتا جوان رقم بخورد که کش‌دادن فیلمنامه با دخیل نکردن «اتفاق» در سیر آن، اوجی بر سریال حاکم نمی‌کند. ناگفته نماند سریال به دلیل تم قصه‌گویی آن و حتی جایگزینی محمدرضا رهبر در نقش جواد جوادی قابل هضم‌تر است. سیما بعد از این باید دست از کش‌دادن این مجموعه بردارد چرا که گنجایش آن همین حد است. شاید مثل جابجایی کارگردان و بازیگر، فاز چهارم به ورود نویسنده‌ای خلاق‌تر نیاز داشت. در قسمت‌های نخست که فعلا خبری از این خط فکری و ماجراجویی دیده نمی‌شود.

اثری غیرقابل هضم ولی مخاطب‌جمع‌کن

سعید سلطانی خود پدیده‌ای است؛ از این بابت که هرچه می‌سازد را مخاطب خانوادگی‌دوست سیما دوست دارد حتی اگر کپی ناشیانه از «ستایش» باشد. «یاور» همان مجموعه فوق‌الذکر است با همان کاراکترها و دیالوگ‌های بازاری که به دل نمی‌نشیند و گاه حتی ربطی به امروز ندارد.

اینجا همه‌چیز حول لوطی‌گری می‌چرخد و خیانت‌های زن و شوهر که متأسفانه در فیلمنامه عقیم و روابط بی‌ربط افتاده‌اند. بازهم دشمنی‌های آدم‌ها که گرهش را در دل‌دادگی‌ها گذاشته بلکه حلقه وصل داستان سریال شود!

آغاز بی‌کیفیت سریال‌های رمضانی/ لوتی‌گری بیجا، عاشقی‌های کم‌رمق و تلاش برای ماورایی شدن

شکی نیست که «یاور» از جنس حال امروز مخاطب نیست ولی بی‌دلیل بیننده دارد. شاید برای اینکه داستانک‌هایش را به درون خانواده می‌برد و کمی هم آن را آب و تاب می‌دهد و دوباره نقش‌های بد را نیز ته ماجرا مضمحل می‌کند! فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی تقلیدی است از سه‌گانه «ستایش»؛ داریوش ارجمند که شخصیت قبلی است و در مورد بقیه بازیگران نیز صرفاً نامشان تغییر کرده وگرنه روابط همان آش است و همان کاسه. انگار این چنین محصولاتی صرفاً در تلویزیون جواب می‌دهند و جواب می‌گیرند.

تم سه سریال رمضانی سیما عیان است و جز مباحث ذکرشده نیز نخواهد بود مگر اینکه در ادامه و بیست و خرده‌ای قسمت باقی‌مانده، شاهد خرق‌عادتی باشیم که این نیز بعید است.

انتهای پیام /۴۱۴۳/پ

نظر شما