شناسهٔ خبر: 46663055 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه نسل‌فردا | لینک خبر

نقدی بر سینمایی «صاحبان» اثری مهم در حوزه روانشناختیِ والدین

غافلگیری بیشتر

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی / گروه فرهنگ و هنر

صاحب‌خبر - سینمایی «صاحبان» به کارگردانی «جولویس برگ» فیلمی مهم در حوزه روانشناختیِ از دست دادن فرزند و تأثیر مخرب آن بر روان والدین است. فیلمی که در آن نه فرزندی دیده می‌شود و نه شکل از دست دادن او. نقطه عطف داستان این فیلمنامه در پایان بندی آن است. یک پایان بندی با توسل کمی به جزئیات پرداخت شده اما قابل باور و اگر بُعد روانی – منطقی آن را در نظر نگیریم، غم انگیز. فیلم در مورد جوانانی است که می‌خواهند از یک خانواده متمول سرقت کنند اما رفته رفته اختلافات درونی که بحث اصلی آن اخلاق است باعث پیچش داستانی می‌شود. روانشناسی فیلم سینما برخاسته از تجربیات انسانی به شکل زیسته و خیال گونه است. مؤلف تا حد بالایی در این اثر از تجربیات ناکام زیسته خود بهره گرفته است. جولیوس برگ که خود نیز در فیلمنامه نویسی همکاری کرده است به خوبی موقعیت‌هایی را برای «صاحبان» خلق می‌کند که علاوه بر باورپذیربودن، امروزی و ایدئولوژیک هستند. در ابتدای فیلم می‌بینیم که جوان سارق به میز معاینه پزشک که در منزل شخصی‌اش وجود دارد اشاره می‌کند و از تجربیات تلخش می‌گوید. در این جا تجربیات نه در مکان بلکه به شکل نمادین به طور کلی از سوژه‌ای به ابژه تبدیل شده‌اند این تجسم است که مردی در هرکجا تخت معاینه پزشک را ببیند احساس بدی از آن می‌گیرد. هنگامی که سارقان وارد اتاق کیتی می‌شوند ما از نظر روانشناسی با پدیده‌ای به نام همان گویی نه در متن بلکه در تداعی خاطرات روبه رو می‌شویم. این پلان دقیقاً متصل کننده کل داستان به سکانس آخر فیلم است که در آن پزشک درب گاوصندوق را باز می‌کند و سارق تپل و ساده را نشانده بر ویلچر تقدیم به دختری می‌کند که در تمام این سالها جایگزین دختر خود کرده است. پزشک با توجه به اوراق بهادار زیادی که در خانه دارد ترجیح داده است آنها را در جاهای مختلف خانه جاسازی کند تا به جای این که از گاو صندوق استفاده کند. این پدیده روانی ناشی از یک ضربه ناگهانی عاطفی است که موجب شده او همواره برای مبارزه آماده و خونسرد باشد. وقتی از روانشناسی در چنین فیلم‌هایی صحبت می‌کنیم در واقع از واکنشی که شخصیت نسبت به موقعیتی که در آن گیر افتاده، بروز می‌دهد صحبت می‌کنیم. بازی میسی ویلیامز تأمل برانگیز و قابل ستایش است. اگر چه شخصیت در فیلم نامه پرداخت قوی داشته است اما بازیگر با این شخصیت رشد می‌کند. دقیقاً همانچیزی است که بسیاری از کارگردانان از بازیگر خود می‌خواهند. بازیگر کم کم به لحاظ درونی و بیرونی شخصیت را بروز می‌دهد با آنکه در همان ابتدای فیلم ورودی که او با دوچرخه دارد و طرز پرسش او از نامزدش شخصیت برتر را لو می‌دهد اما این شخصیت برتر در مقابل عواطف خود نسبت به نامزدش (نیتن) ناپختگی حاصل از سن و سال جوانی را بردوش می‌کشد که اتفاقاً با میسی ویلیامز 23 ساله همخوانی دارد. تک تک شخصیت‌ها مخصوصاً همسر پزشک که علاوه بر رفتارهای عصبی افکار ضد اخلاقی او موجب شناخت تداخل روانی پرسوناژ شده است در این فیلم از نظر روانشناسی ارزش کشف و شهود دارند و تنها مری (میس ویلیامز) است که از سلامت کامل برخوردار است. دریچه خیال در دو پلان فیلم می‌توان تجربه اخلاقی متفاوتی اندوخت. اول در جایی که مری با چکش بر سر دوست نامزدش که رهبری سرقت را برعهده گرفته می‌کوبد و ماهیت روانی پزشک پدیدار می‌شود و دوم هنگامی که تنها سارق مرد باقی مانده با توجه به سادگی بیش از اندازه‌ای که از یک کمبود عاطفی و سرکوب امیال جنسی نشات گرفته وظیفه دارد از مری محافظت کند؛ مری سعی می‌کند او را نجات دهد اما دست آخر این عدم تعادل روانی خود او است که باعث از بین رفتنش می‌شود. از شروع نقطه عطف سوم در فیلم نامه مدیوم سینمایی اثر تغییر می‌کند. «صاحبان» کادر خود را به برش 4:3 نزول می‌دهند تا همان اندازه که عرصه بر شخصیت‌های داستان تنگ شده بیننده را در تنگنا قرار دهد. این اتفاق در فیلم می‌تواند یک دستاورد مثبت تلقی شود اما زیبایی شناسی تصویر به لحاظ تفکیک جزئیات و تلفیق نماها تا حد زیادی به هم می‌خورد. دیگر بیننده نمی‌تواند موقعیت‌هایی که میسی ویلیامز به خوبی از پس بازی در آنها بر آمده را با درک کامل ببیند و محکوم است به تماشای آن چه از فیلتر ذهن مؤلف عبور کرده و دریچه تخیل و تحلیل موقعیت بیننده بسته می‌شود. فیلم «صاحبان» از نظر نوآوری در ژانر و پایان بندی منحصر به فرد نمره قابل قبولی دریافت می‌کند و می‌تواند شروعی برای سینمایی باشد که بینندگانش همواره انتظار غافلگیری در آن را دارند.

نظر شما