شناسهٔ خبر: 46072231 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

به مناسبت بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادی؛

با همت بیدارگر شرق در مصر،مجمعی به نام «انجمن وطنی» تشکیل شد

صد و بیست سال پیش، با همت بیدارگر شرق، سید جمال اسد آبادی در مصر، مجمعی به نام «انجمن وطنی» تشکیل شد. در سراسر مصر، چهل نفر عضو فعال، فداکار و با ایمان، عضویت آن انجمن را پذیرفتند.

صاحب‌خبر -

به گزارش مفدا-جهرم، سید جمال الدین اسدآبادی در سال ۱۲۱۷ شمسی در اسدآباد همدان متولد شد. از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت و به خاطر استعداد و نبوغ خود، به زودی با تفسیر قرآن آشنا شد. برای ادامه تحصیل، به قزوین و سپس تهران، مهاجرت کرد و در ۱۲۲۸ عازم نجف شد و از محضر دو مرجع تقلید بزرگ زمان، شیخ مرتضی انصاری و ملاحسینقلی همدانی، بهره برد. سید جمال در ۱۲۳۲، به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد مردم و به ویژه مسلمانان را برضد استعمار انگلستان بسیج کند؛ اما به دلیل سلطه همه جانبه انگلیسی ها پس از یک سال و نیم، آن جا را ترک کرد و عازم عثمانی شد و چون با حسادت عالمان درباری آن جا مواجه شد، به مصر مهاجرت کرد. سید جمال الدین اسدآبادی در مصر یک نهضت فکری ضد استعماری و ضد انگلیسی را پایه گذاری کرد و تشکیلاتی به نام انجمن مخفی را به وجود آورد؛ اما بر اثر فشار انگلستان، مجبور به ترک مصر شد.

حرکت سید جمال، توسط شاگردانش، به ویژه شیخ محمدعبده، دنبال و در سال های بعد، زمینه ساز قیام مردم مصر برضد استعمار انگلستان شد. سید جمال پس از ترک مصر، مدتی در هند اقامت کرد و بعد راهی اروپا شد. در پاریس با همکاری محمد عبده، اقدام به انتشار روزنامه «عروه الوثقی» کرد و به شبهات «ارنست رنان» که مقالاتی برضد اسلام در یکی از روزنامه های پاریس می نوشت، پاسخ می داد. سید جمال بعدها به دعوت ناصرالدین شاه، به ایران آمد و گمان می کرد که می تواند با نزدیکی به شاه، اندیشه های اصلاح طلبانه خود را به اجرا بگذارد؛ اما چون ماهیت و طبع شاهانه با هیچ اصلاحی موافق نبود و سید نیز شاه را آشکارا عامل بدبختی مردم معرفی می کرد، از ایران اخراج شد.

سید جمال وقتی برای دومین بار به ایران آمد، به آستانه حضرت عبدالعظیم در شهر ری تبعید شد و در آن جا با وجود نظارت مأموران، مردم را به قیام برضد بی دادگری شاه تشویق می کرد. ناصرالدین شاه دوباره دستور اخراج او را در حالی که به شدت بیمار بود، صادر کرد. سید جمال پس از اخراج از ایران، وارد بصره شد و به وسیلة سید علی اکبر شیرازی، نامه ای به آیت الله العظمی سید حسن شیرازی نوشت و به ظلم های فراوان شاه به مردم ایران اشاره کرد. عده ای معتقدند که این نامه در صدور فتوای مشهور تحریم تنباکو از جانب آیت الله میرزای شیرازی و جنبش تنباکو، تأثیر مهمی داشته است. حضور سیدجمال الدین اسدآبادی در طی سال های ۱۲۷۰-۱۲۷۱ در عراق، تأثیر بسزایی در حیات فکری، سیاسی واسلامی شهرهای شیعه نشین گذاشت؛ به طوری که همگان او را به عنوان رهبر حرکت «تجدید در اسلام» می شناختند.

سیدجمال الدین اسدآبادی منادی بیداری مسلمانان و بازگشت به اسلام و بدعت زدایی بود و اتحاد اسلام و پرهیز از تفرقه بین مذاهب اسلامی را تبلیغ می کرد و سرانجام هم جان خود را در همین راه از دست داد. سیدجمال، اواخر عمر خود را در عثمانی سپری کرد و غیر مستقیم تحت نظر سلطان عبدالحمید، امپراطور عثمانی قرار داشت. وقتی خبر قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی، یکی از شاگردان سید جمال، به اسلامبول رسید، سلطان عبدالحمید به هراس افتاد و دستور قتل سید جمال را صادر کرد و سرانجام در ۱۹ اسفند ۱۲۷۵ او را مسموم کردند و جنازه او را در قبرستان مشایخ اسلامبول به خاک سپردند. در سال ۱۳۲۴، فیض محمدخان، سفیر وقت دولت افغانستان در آنکارا، موافقت دولت ترکیه را برای نبش قبر سید به دست آورد و سرانجام بقایای جسد سید جمال الدین اسدآبادی را در تابوتی به کابل انتقال دادند.۱

گزارشی خواندنی

صد و بیست سال پیش، با همت بیدارگر شرق، سید جمال اسد آبادی در مصر، مجمعی به نام «انجمن وطنی» تشکیل شد. در سراسر مصر، چهل نفر عضو فعال، فداکار و با ایمان، عضویت آن انجمن را پذیرفتند. در پانزدهمین جلسه انجمن وطنی، سید جمال الدین خطابه ای اثر گذار ایراد کرد و آنان را به عمل به قرآن کریم فراخواند و ار مهجوریت تعالیم این کتاب آسمانی، شکوه کرد که افراد جلسه، به شدت گریستند و برخی بی هوش شدند.

دوباره جلسه بر پا شد و همان جا یک برنامه عملی و نه تشریفاتی، ریخته شد و اعضای انجمن متعهد شدند که آن هفده ماده تصویب شده را با تلاشی پی گیر عملی کنند.

برنامه یک ماهه این انجمن از این قرار بود:

۱. هر عضوی از اعضای انجمن در هر شبانه روز، حدافل یک حزب از قرآن مجید را با دقت و تفکر بخواند.

۲. نمازهای واجب خود را با جماعت بخوانند.

۳. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنند.

۴. مردم غیر مسلمان را دعوت به اسلام کنند.

۵. با مبلغین مسیحی، به بهترین وجه بحث کنند.

۶. نسبت به بیچارگان در حد امکان احسان کنند.

۷. هر کس انجام هر عمل مشروعی را از آنها خواستار شد، انجام دهند و اگر آنها خود اطلاع از احتیاج کسی برای انجام عملی پیدا کردند، بدون درخواست آن کس، اقدام به انجام آن عمل نمایند.

۸. صله رحم و سرکشی به خویشاوندان و نزدیکان خود را از یاد نبرند و انجام دهند.

۹. بیماران را عیادت کنند.

۱۰. اگر مسلمانی در بازار و یا در مسجد دیده نشد، از حال او جویا شوند و علت غیبت او را جست وجو کنند؛ تا اگر غیبت او به علت مشکلی بود، در رفع آن بکوشند.

۱۱. کسانی که از مسافرت مشروع برگشتند، به زیارت و دیدار آنها بروند.

۱۲. حقوق واجب مالی خود را به مستحقین بپردازند.

۱۳. از راهنمایی افراد نا آشنا به قوانین دین و یا شئون سعادت بخش دیگر، کوتاهی نکنند.

۱۴. صفات رذلیه، مخصوصا کبر، خودخواهی و خود پسندی را زا خویشتن دور سازند.

۱۵. از لغزش ها و خطاهای برادران مسلمان خود بگذرند.

۱۶. با مردم، تند خو و غضبناک نباشند.

۱۷. از انجام عمل و گفتن سخنی که نفعی برای آنان و یا دیگر مسلمین از نظر مادی و معنوی ندارد، خودداری کنند.

ضمنا هر یک از اعضا، یک دفترچه کوچک با خو داشته باشند؛ تا به هر یک از مواد هفده گانه بالا را که عمل کردند، در آن دفتر یاد داشت کرده، تا در دفتر کل انجمن ثبت شود و چون اجرای بعضی از این مواد، احتیاج به بودجه مالی داشته، آن چهل نفر در مرحله اول تصمیم گرفتند که تجملات زندگی خود را بفروشند و با حداقل ضروریات، زندگی کنند و نیز در شبانه روز به ساده ترین خوراک ها قناعت کرده، بقیه درآمد مالی خود را به ضمیمه پول هایی که از راه فروش تجملات زندگی، به دست آمده، در صندوق انجمن بریزند؛ تا برای انجام آن بخش از برنامه که احتیاج به پول دارند، معطل نمانند.

نتیجه و عمل یک ماهه انجمن وطنی مصر

اعضای انجمن وطنی مصر، تحت رهبری سیدجمال الدین اسد آبادی، برای مدت یک ماه، به این مواد هفت گانه عمل کردند و نتیجه کار و عمل آنان در مدت یک ماه این گونه بود:

۱. هزارو پانصد مریض را عیادت کردند.

۲. از دو هزارو هفت صد نفر از مسافرین دیدن کردند.

۳. از حال پانصد نفر از مسلمانان که از مجامع عمومی غیبت کرده بودند، تفحص کردند.

۴. دوازده هزار حاجت محتاجین را برآورده کردند.

۵. هشت صد معتاد به مشروبات الکلی را توبه دادند.

۶. هزارو سی صد نفر از مسلمانانی را که نماز نمی خواندند، وادار به خواندن نماز کردند.

۷.چهار صد نفر از زنان فاحشه و منحرف را وادار به توبه کردند.

۸. هشتاد نفر از مستخدمین ادارات انگلیسی را وادار به استعفا از خدمت به آن دولت حیله گر کردند.

۹. پانصد نفر از رجال و ثروتمندان مصر را وادار کردند تا از خرید اشیای لوکس و تجملات زندگی که از ممالک بیگانه و مخصوصا انگلستان وارد می شد، خودداری کنند.

۱۰. به هفتادو پنج ورشکسته، سرمایه دادند.

۱۱. دویست و شش نفر از فقرای حقیقی را برای مدت یک سال، تأمین کردند.

۱۲. سی و پنج مسیحی و پانزده یهودی و هفتاد بت پرست را مسلمان کردند.

۱۳. چهل و چهار مجلس بحث با مبلغین مسیحی که تحت دولت انگلیس در مصر مشغول فعالیت بودند، برقرار نمودند و صدو بیست اشکال و ایرادی که از دادن جواب آن عاجز شدند، به آنها وارد ساختند.

نظر شما