شناسهٔ خبر: 46053897 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

راهبردهای جریان انقلابی برای انتخابات ۱۴۰۰

انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ برای مردم ایران انتخابات سرنوشت‌سازی است. بسیار مهم است که بتوانیم با درکی صحیح از راهبردها و تاکتیک‌های انتخاباتی وارد این رقابت شویم.

صاحب‌خبر -

حامد موفق بهروزی در یادداشتی نوشت: انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ از جهات مختلف دارای اهمیت است اما سه محور اصلی باید مورد توجه جدی جریان انقلابی قرار گیرد.

اول مشارکت: رهبر معظم انقلاب در هیچ دوره‌ای اصل مشارکت را از سطح اول مسائل انتخابات به سطح دوم تنزل نداده‌اند. در این دوره نیز همینطور است. مشارکت برای کشور مشروعیت ساز است. مشارکت در نظام اندیشه‌ای امامین انقلاب پایه و اساس امنیت است و امنیت برای هر نظام و ساختاری اولویت اول است. امنیت اگر نباشد هیچ رشد و پیشرفتی نخواهد بود. یکی از مظاهر مهم مشارکت در جمهوری اسلامی ایران همین انتخابات است لذا به هیچ وجه از این معیار نباید کوتاه آمد.

دوم انتخاب فرد مناسب: گزینه‌های ریاست جمهوری در کشور ظرفیت‌ها و توان مختلفی خواهند داشت. باید تلاش کرد مناسب‌ترین فرد از میان این گزینه‌ها، میان مردم شناخته شود و زمام امور در دست او قرار گیرد. در این انتخاب معیارهای اصلی را در نظر بگیریم. معیارهایی که امامین انقلاب سالهای سال در هر انتخاباتی آنها را معرفی کرده‌اند.

سوم گفتمان کارآمدی، ایمان، انگیزه و کار: به نظر می‌رسد گفتمان جریان انقلابی برای این دور از انتخابات متشکل از این چهار کلمه خواهد بود. اگر چنین فردی زمام امور را در دست بگیرد کشور از شرایط فعلی خارج خواهد شد. اصل بر این است که یک انسان با ایمان، با انگیزه و علاقه‌مند به کار که کارآمد هم هست مدیریت اجرایی کشور را در دست بگیرد لذا همه باید تلاش کنیم این امر محقق شود.

این سه معیار را رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی بیان کردند: "... اگر این شرکت پُرشور مردم همراه بشود با یک انتخاب درست که حقیقتاً یک نیروی کارآمد و باایمان و پُر‌انگیزه و علاقه‌مند به کار انتخاب بشود به وسیله‌ی مردم، خب این نورٌعلی‌نور است و آینده‌ی کشور را تضمین خواهد کرد".

خوب است در اینجا چند تذکر را یادآور شوم:

۱- مشارکت مقدمه کارآمدی است. در شرایطی قرار داریم که کشور دارای مشکلات متعددی است. تصور اینکه یک فرد به تنهایی خواهد توانست از عهده این همه مشکل برآید غلط است. جریان انقلابی باید تمام ظرفیت خود را به میدان بیاورد. از کوچکترین توان و کوچکترین امکان بهبود وضعیت نباید غافل شد. وسعت نیاز بالا است لذا باید همه سلایق جریان انقلابی با هم‌افزایی وارد میدان ریاست جمهوری شوند و پس از انتخابات هم چه پیروز باشند و چه فرد دیگری برنده شود با تمام ظرفیت برای برداشتن این بار سنگین شانه‌های خود را آماده کنند. معتقدم اگر مردم چنین آمادگی گسترده‌ای را از سوی سیاسیون و بدنه جریان انقلابی مشاهده کنند حتما اعتماد هم شکل خواهد گرفت و به واسطه همین اعتماد سرمایه اولیه حل مشکلات پدید خواهد آمد.

۲-عدم تخریب ظرفیت‌ها: بنا بر همان اصل استفاده از تمام ظرفیت‌ها، ما حق نداریم هیچ ظرفیتی را نابود  یا تخریب کنیم. حتی اگر حلقه‌ای یا خرده جریانی در درون جریان انقلابی سلیقه‌ای متفاوت از ما داشته باشد و یا در برخی موضوعات تفسیری متفاوت داشته باشد ما نمی‌توانیم به واسطه این اختلاف آن خرده جریان را تضعیف یا تخریب کنیم. بالاخره هیچ دو فردی نگاه کاملا منطبق بر هم نخواهند داشت و این هنر انقلاب اسلامی است که تمام ظرفیت مردم ایران را پای اسلام و مکتب حضرت رسول(ص) جمع کرده است و از همین مسیر بستر رشد بشریت را فراهم خواهد ساخت.

۳- گرفتار دوگانه‌های غلط اصلح نامقبول و صالح مقبول نشویم. انتخابات یک رقابت در حوزه مقبولیت است. به هیچ وجه نباید سراغ گزینه‌هایی رفت که مقبولیت ندارند. از اولین ملاکهای انتخاب این است که فرد منتخب دارای مقبولیت نسبی و ظرفیت کسب مقبولیت اکثریت را داشته باشد. هر گزینه‌ای که امکان کسب مقبولیت نداشته باشد از صلاحیت ورود به انتخابات ساقط می‌شود. احتمال دارد گزینه‌های بسیار جذابی را ما بشناسیم اما مردم اقبالی به آنها نداشته باشند. در چنین حالتی هرچه تلاش کنیم توان خودمان را در بیراهه خرج کرده‌ایم چراکه آخر انتخابات مردم تعیین تکلیف خواهند کرد.

۴- از آمریکا و دشمنان نترسیم: ترس به معنای آنکه ته ذهنمان این تصور شکل گرفته باشد که این‌ها خواهند توانست یک اقدام موثری در انتخابات انجام دهند و همین تصور اندک در ذهنمان بخواهد ذره‌ای ما را در عمل سست کند و یا اندکی انگیزه‌های ما را کم رنگ کند. شکی نیست دشمنان انقلاب اسلامی تمام تلاششان را خواهند کرد تا ضربه‌ای به انقلاب و این نظام وارد کنند اما اول آنکه این انقلاب صاحب دارد و اگر بنا بود با این مسائل اتفاقی بیافتد در این ۴۰ سال هزار بار فاتحه این نظام خوانده شده بود. معنای این جمله آن نیست که کلا این قبیل مسائل را باید ندید گرفت، نه بلکه هوشیاری اصل اساسی است اما این توهم قدرت بی‌چون و چرا برای رقیب هم نباید در ذهنمان مانع کار و تلاش شود.

۵- منتظر حمایت موقت آمریکا از جریان غرب‌گرا هم نباشید. طی ۷ سال گذشته آمریکایی‌ها آب دهان هم کف دست این جریان نیانداخته است. از این به بعد هم بعید است چنین اتفاقی بیافتد. یادمان باشد راهبرد اول جریان انقلاب مشارکت است. دشمنان هم این راهبرد را به خوبی میفهمند. آنها هیچ عملی همسو با این راهبرد انجام نخواهند داد. به عنوان یک پیشنهاد اگر بر فرض محال چنین هم شد ما استقبال می‌کنیم. اولا جریان انقلابی از هر اقدامی که به نفع مردم ایران باشد ولو موقتی استقبال خواهد کرد و دوما نتیجه این اقدام اگر افزایش مشارکت باشد به مراتب بیشتر استقبال خواهد کرد اما به خوبی می‌دانیم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اگر هم چیزی مطرح شود یک تاکتیک است از سوی دشمنان برای آنکه جریان غربگرا را تقویت کنند و این را مردم کشورمان به خوبی متوجه خواهند شد.

۶- آمادگی برای بمب‌های خبری یا چرخش‌های رسانه‌ای داشته باشیم: جریان غرب‌گرا استاد عملیات روانی است. این جریان در اوج مشکلات واقعی مردم می‌تواند خط رسانه‌ای کشور را به سمت یک مطالبه غیرواقعی و ذهنی بچرخاند. باید خط این مسائل را پیشاپیش رو کرد. عملکرد این جریان را حتما برای مردم مرور کنیم. اینکه چگونه این جریان می‌تواند در اوج بحران معیشتی یا بحران بورس ماجرا را به سمت رفراندوم یا مطالبه خط امام و ... بچرخاند. مرور این مسائل از آسیب‌های جدی آن ایام جلوگیری خواهد کرد.

۷- جریان رقیب را به خوانش وادار کنیم. رقبا برای آنکه بتوانند از بحران عدم حمایت بدنه خود در این ایام به دور باشند تمام هم و غم خودشان را به پنهان‌کاری و سکوت گذاشته‌اند. پشت درهای بسته و در سکوت محض می‌نشینند وتحلیل می‌کنند و نظاره‌گر تحولات جریان‌های دیگر هستند. شفافیت این جریان‌ می‌تواند مهمترین ضربه را بزند. نباید بگذاریم جریان غرب‌گرا با شعار شفافیت، آزادی، دموکراسی و ... در تاریکی تصمیم بگیرد، ناکارآمدی را بر کشور افسار کند و دیکتاتوری را با ژست دموکراسی به خورد جامعه دهد. غرب‌گرایان باید مسوولیت وضع ناهنجار فعلی را بر عهده بگیرند. این جریان باید مواخذه شود که با کدام آبرو می‌خواهد وارد انتخابات شود. عمده وضع موجود محصول این تفکر غرب‌زدگی است. نباید اجازه داد جریان غربگرا از زیر بار پذیرش مسوولیت وضع فعلی کشور فرار کند.

۸- نشان دهیم چه کرده‌ایم و چه کرده‌اند. باید تلاش کنیم به مردم نشان دهیم در بحرانی‌ترین وقایع کشور جریان انقلابی چه کرده است. در همین سالهای گذشته مردم ایران شاهد سیل و زلزله و کرونا و ... بوده‌اند. بدون منت گذاری باید بگوییم در چنین بحران‌هایی جریان انقلابی چه کرد و جریان غربگرا چه کرد؟ آنهم در شرایطی که دولت تمام ظرفیت جریان انقلاب را محدود کرده بود. با تمام توان باید نشان دهیم جریان روشنفکری و غربگرا در اوج بحران سیل بلوچستان کدام ظرفیتش را پای کار آورد؟ یا در زلزله کرمانشاه چه کردند؟ یا آن زمانی که حاج قاسم در خوزستان ظرفیت سپاه قدس را به میدان آورد آقایان غربگرا چه می‌کردند؟ یا آن زمان که فرمانده سپاه خود در گلستان با قایق دستور تخریب و تخلیه آب به سمت دریا را میداد جریان غرب گرا کجا بود؟ یا آن زمان که بسیجیان خانه به خانه طرح شهید سلیمانی را برای کنترل کرونا انجام میدادند ظرفیت اجتماعی جریان غربگرا در کدام کافه تحلیل سیاسی میکرد؟

 

نظر شما