شناسهٔ خبر: 46045499 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

یادداشتی از سید مهدی رفیع پور؛

ارتباطات بین بزرگان دینی می تواند مانع از اسلام ستیزی غربی باشد

چنین ملاقاتی در طول تاریخ بسیار کم اتفاق افتاده و از آن باید به عنوان یک فرصت استفاده کرد،در عین حال توجه به اینکه تأثیرگذاری پاپ صرفاً مذهبی و فرهنگی است،لازم می باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری مهر، پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان با گذشتن بیش از یکسال محدودیت‌های کرونایی برای یک سفر ۴ روزه امروز جمعه در میان تدابیر شدید امنیتی و مقررات منع ورود به بغداد، وارد عراق شد. در این سفر تاریخی، پاپ فرانسیس با آیت الله سیستانی نیز دیدار می‌کند. به همین مناسبت سید مهدی رفیع پور در یادداشتی ابعاد گوناگون این دیدار را بررسی کرده است:

درباره دیدار پاپ با «آیت الله سیستانی»، مرجع بزرگ جهان تشیع مطالب مختلفی را می‌توان مطرح و از زوایای متفاوتی به این مسئله نگاه کرد.

به طور کلی و در این چند روزه دو نگاه و رویکرد نسبت به این دیدار در حال گسترش و فعالیت است:

۱. رویکرد اول که رویکرد تخریبی است:

برخی از افراد رویکرد تخریبی به این موضوع اتخاذ کرده اند و هنوز ملاقاتی صورت نگرفته و مسائلی مطرح نشده، شروع به تخریب و تخطئه آقای سیستانی کرده‌اند و اصل این ملاقات را زیر سوال برده‌اند. این افراد چند دسته هستند. برخی از آنها با ایجاد تقابل بین حوزه نجف و قم، پست و توییت زده‌اند. عده‌ای از روی حسادت، عده‌ای از روی نگرانی از بالارفتن جایگاه آقای سیستانی در عراق و منطقه و عده‌ای نیز با بیانات دیگر سعی کردند که این رویداد را تحت‌الشعاع قرار دهند و از اهمیت آن بکاهند.

در مقابل عده‌ای نیز با مبالغه‌ای که در این مسئله دارند و با فضاسازی‌ها و بزرگنمایی و بالابردن سطح توقعات و انتظاراتی که ایجاد می‌کنند گویا می‌خواهند آن را مهم‌ترین حادثه تاریخ تشیع قلمداد کنند که آن‌ها نیز با چنین افراط و اغراقی که انجام می‌دهند به نظر می‌رسد در عمل، تأثیر گذاری این حادثه را - هرقدر که باشد - خراب کرده و به آن آسیب می‌زنند.

باید نگاه واقع بین داشت. به نظر می‌رسد که موضوع دیداری در این سطح، در روابط جهان اسلام و مسیحیت موضوع مهمی است و اگر بتوانیم از آن استفاده کرده و برنامه‌ریزی عملی و رسانه‌ای مناسبی داشته باشیم و تداوم ارتباطات را با آن کلید بزنیم، برکات زیادی از آن به نفع دنیای اسلام عموماً و جهان تشیع به ویژه برده‌ایم. خلاصه رویکرد تخریبی از نظر ما رویکرد درستی نیست.

۲. رویکرد دوم این است که ما به این حادثه چنین نگاه کنیم که می‌تواند سرآغازی باشد برای گفت‌وگو های بین‌الادیانی و این حادثه را سبب اعتلای تشیع و آبرومندی آن در بین غربی‌ها و به ویژه مسیحی‌ها قلمداد کنیم و به اصطلاح این دیدار را نشانه‌ای از توجه مهم‌ترین شخصیت رسمی نهاد کلیسا به افکار و نظرات آیت‌الله سیستانی که نماینده فقاهت جدید شیعه هستند، بدانیم و از آن استفاده کنیم.

چنین ملاقاتی در طول تاریخ بسیار کم اتفاق افتاده و یا اصلاً رخ نداده‌است و از آن باید به عنوان یک فرصت استفاده کرد. بنابراین حادثه مهمی است اما در عین حال توجه به اینکه اختیارات اجرایی پاپ در جهان، اختیارات اجرایی زیادی نیست و تأثیرگذاری او صرفاً مذهبی و فرهنگی است، لازم است.

با توجه به حمایت محکمی که آیت‌الله سیستانی از اقلیت‌های مذهبی در عراق داشتند این توقع و انتظار وجود داشت که بزرگان مسیحیت بعد از سقوط داعش و آرام شدن فضای عراق از ایشان تجلیل مناسبی را به عمل آورند و حتی اگر نهادهای بین‌المللی حوزه‌ها به ویژه حوزه نجف فعال بودند و ارتباطات بیشتری داشتند، شاید می‌توانستند برای چنین حمایتی که در عمل جان هزاران مسیحی را حفظ کردند و همزیستی مسالمت‌آمیزی را بین ادیان در عراق دنبال کردند و تا حدی موفق هم شدند، در فضای رسانه و محیط‌های آکادمیکی غرب و همچنین جایزه‌های بین‌المللی که برای صلح و ثبات داده می‌شود، جایگاه بالاتری را برای ایشان به عنوان نماینده بزرگان و عالمان شیعه به دست آورند. اما به هر حال همین اندازه هم جالب و مفید و قابل تأمل است که ما متوجه باشیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه مسئله‌ای در جریان است.

درباره این برهه کنونی همان‌طور که اشاره شد با سقوط داعش و بازگشت نسبی امنیت به عراق و رویکردی که پاپ در تعامل و ارتباط با دنیای خارج از مسیحیت و بین‌الادیان اتخاذ کرده‌اند، از او انتظار چنین دیداری می‌رفت و از آیت الله سیستانی نیز چنین انتظاری می‌رفت.

آقای سیستانی در مسئله تعامل با ادیان و مذاهب دیدگاه‌های روشن و مثبتی دارند و تجلیل از ایشان در واقع تجلیل از چنین دیدگاه‌هایی است. این نگاه و تفسیر باعث ترویج از عقلانیت و فاصله گرفتن شخصیت‌های برجسته جهانی از تندروهایی می‌شود که به دنبال تکفیر و حذف مذاهب و ادیان دیگر هستند.

پاپ فرانسیس رابطه خوبی با شیخ الازهر آقای دکتر الطیب دارد که او هم از تکفیری‌ها فاصله دارد و صاحب افکار روشنی است. این دیدار می‌تواند بین پیروان ادیان ابراهیمی همبستگی ایجاد کند و اگر دنبال شود، یعنی تنها یک دیدار صرف نباشد که با چند مورد عکس انداختن از کنار هم نشستن رهبران دینی تمام شود و این تعاملات و ارتباطات دنبال شود به هر حال وزن و ارزش نهاد دین را در دنیای آشفته غرب سنگین می‌کند و مانع اسلام‌ستیزانی می‌شود که اهانت به رسول خدا (ص) را در رسانه‌ها و فرهنگ غرب ترویج و دنبال می‌کنند.

ما اگر در لاک خود فرو رویم و فقط به دورهمی‌ها و مخاطبان محدود بسنده کنیم، هرگز موفق نخواهیم شد پیام تشیع را که همان پیام اسلام راستین است، به جهان معرفی کنیم و در مناسبت‌ها و ارتباطات بین المللی نمی‌توانیم از منافع مسلمانان و شیعیان و حقوق آنها دفاع کنیم. طیف گسترده‌ای از مسائل باید بین اسلام و مسیحیت مطرح شود از تروریسم و اهانت به مقدسات و سقط بی مورد جنین و بحران‌های اخلاقی بشریت تا مسائل محیط زیست و حقوق بشر که ادیان الهی و بخصوص اسلام خیلی نسبت به آن حساس است و روشن است که همه این مباحث را در این جلسه تاریخی نمی‌توان طرح کرد و لازم است کارگروه‌های تخصصی بین علمای دنیاشناس ما و کشیشان کلیسا تدریجاً و در آینده تشکیل شود.

یکی از عللی که دولتمردان غربی بعضاً به خود اجازه می‌دهند به اسلام و مسلمانان حمله کرده و به پیامبر گرامی اسلام توهین کنند و مانعی بر سر راه خود نبینند، همین ضعف ارتباطات بین‌الادیانی است.

خدا را شاکر هستیم که هم در حوزه علمیه قم و هم حوزه علمیه نجف عالمان بزرگی هستند که مسئله تقریب مذاهب را در امت اسلامی و مسئله گفتگوهای بین‌الادیانی را در گذشته و حال دنبال کرده و همچنان نیز دنبال می‌کنند و جا دارد که از این شخصیت‌ها تجلیل کنیم.

ما به عنوان مذهب شیعه و پیروان اهل بیت (ع) باید در میان امت اسلامی مسئله تقریب و همبستگی اسلامی را تقویت کنیم و از شخصیت‌های خودمان در این زمینه قدردانی کنیم که سال‌های متمادی زحمت‌های فراوانی را در این عرصه متحمل شده‌اند. همچنین در افق و در سطح دیگر نیز باید از کسانی که در زمینه تعامل بین پیروان ادیان الهی گام بر می‌دارند، تجلیل کنیم و از آن‌ها قدردانی کنیم و این فکر را در بدنه روحانیت و حوزه و تشیع نهادینه و ترویج کنیم. اکنون که این دیدار محترمانه در مورد این مرجع عالیقدر پیش آمده است، باید همه استفاده درستی از آن داشته باشیم و آن را در راستای پروژه کاری خودمان که ترویج منطق اجتهاد و عقلانیت است تفسیر کنیم.

نظر شما