خبرگزاری فارس-کرمانشاه-رضا حیدری: در رفتارشناسی و نوع ادبیات محمود احمدینژاد، عدلت، کلانترین مسالهای است که میتوان یافت. در واقع تحقق عدالت همیشه یکی از فانتزیهای جذاب تاریخ ایران بوده است که گویا هیچگاه محقق نشده است. در واقع نوع حکومتهایی که بر قلمرو ایران حاکم بودهاند، تمایل به عدالت و دولتی برخاسته از آن را تشدید کردهاند.
این گرایش به عدالت را میتوان در ادبیات اساطیری ایران نیز بهوضوح مشاهده کرد. کما اینکه فردوسی در اثر بیمانند «شاهنامه» خروش کاوه آهنگر را اقامه دادگری میداند. در واقع محققشدن عدالت سالها در ذهن ایرانیان وجود داشت و در نهضت مشروطه خود را مجدد نمایان کرد.
تاسیس «عدالتخانه» جدای از ضعف ساختاری حکومت قاجار گویی بیشتر عسرت تاریخی بود که مردم ایران آن را در زمان مشروطه خواستار شده بودند. در واقع میتوان اینطور بیان کرد که عدالت و عدالتخواهی همیشه واژگانی انقلابی بودهاند که نهتنها در بستر تاریخی ایران، بلکه در سایر حرکتهای انقلابی تاریخ هم وجود داشته است؛ کمااینکه ایدئولوژی مارکسیسم هم از آن سرشار است.
از اینرو میتوان اینطور برداشت کرد که این واژه همیشه توانسته که تودههای مردم را با خود همراه سازد و یکی از مطالبات جدی انقلابهای مردمی در طول تاریخ بوده است کما اینکه یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب اسلامی را میتوان تحقق عدالت، این مطالبه تاریخی و فراموشنشده ملت ایران دانست.
لذا این واژه و معنایی که در دل آن نهفته است، هیچگاه رنگ نباخته است. هرچند گاهی هم دستاویز گروه، جریان و یا افرادی قرار گرفته تا به نوعی با همراهسازی مردم به اهداف خود نائل آیند.
عدالت و انقلاب اسلامی
بیشک یکی از ارکان اصلی وقوع انقلاب اسلامی مساله عدالت بوده است. این واژه هرچند در ادبیات سیاسی چهرهها و شخصیتهای دهههای ۵۰ و ۶۰ وجود دارد و نوع اقتصاد بسته و کاملا دولتی دهه ۶۰ را میتوان یکی از مصادیق رفتار دولتهای بعد از انقلاب در راستای تحقق عدالت دانست، اما پس از رحلت حضرت امامخمینی(ره) و برجستهشدن مساله توسعه و بازسازی جنگ در دوران هاشمیرفسنجانی و شکلگیری طبقهای از بوروکراتها و تکنوکراتها در بدنه اجرایی و مدیریتی کشور تا حدودی به فراموشی سپرده شد.
این فراموشی با روی کارآمدن دولت خاتمی و برجستهشدن مساله توسعه سیاسی و مقدمدانستن آن بر توسعه اقتصادی ادامه پیدا کرد. اما پیروزی نیروهای دست راستی که بعدها نام «اصولگرایی» را بر خود نهادند، مجددا مساله عدالت را در جامعه عمده کرد.
در تحلیل پیروزی نیروهای انقلابی، گرایش به عدالت و شعارهایی که به نوعی حرکت به سوی آن بود سهمی اساسی دارد. «آوردن پول نفت بر سر سفره مردم» هرچند شعار بسیار عامهپسندی بود، اما نشان از رفتارهایی ناظر برای تحقق عدالت بود. مسکن مهر، یارانهها، سهام عدالت و... نشانههای دیگری از تلاشهای دولتهای نهم و دهم جهت محققکردن عدالتی بود که توانسته بود با آن پیروز شود.
احمدینژاد؛ تکنوکراتی که دوست دارد ایدئولوگ باشد!
طی پژوهشی که جناب دکتر اخوان کاظمی انجام دادهاند و آن را در کتاب ارزشمند «نقد و ارزیابی گفتمانهای اجتماعی- سیاسی مطرح در جمهوری اسلامی» به چاپ رساندهاند؛ عدالت مساله اصلی و شخصی احمدینژاد و دولتهای نهم و دهم بوده است. در این پژوهش بسیاری از نطقها، سخنرانیها، نامه و دیدگاههای آقای احمدینژاد مورد بررسی گفتمانی قرار گرفتهاند و واژه عدالت یکی از عمدهترین مسائلی است که وی به آن اشاره کرده است.
نکته حائز اهمیت این است که احمدینژاد رئیس دولت «عدالتمحور» شد اما او و یاران وی ایجادکننده گفتمان عدالت نبودهاند. این گفتمان در بستر تاریخی ایران وجود داشت و مختصات آن در انقلاب اسلامی معین شده بود. ازاینرو احمدینژاد بیش از اینکه ایدئولوگ باشد، مفسری است که مختصات جدیدی از این گفتمان را نمایان کرده است. در واقع یکی از درگیریها و نقاط افتراق اصولگرایان با احمدینژاد-او هیچگاه خود را اصولگرا ننامید- نوع تفسیر آنها از مساله عدالت است. این واژه همیشه متولیان زیادی در میان اصولگرایان داشته و هرکسی به اندازه توان خود درصدد بوده است که بخشی از آن را اجرا نماید کمااینکه احمد توکلی و یاران او «سازمان دیدهبان شفافیت» را راهاندازی کردهاند که هدفش مبارزه با فساد سیستمی و در کلان ماجرا تحقق عدالت است.
چرا احمدینژاد دوست دارد او را عدالتخواه بدانند؟
در خطوط بالا اشاره شد که مساله عدالت و تحقق آن ریشه در تاریخ این کشور دارد و یکی از مسائل عمده ملت ایران بوده که هیچگاه محقق نشده است. در انقلاب اسلامی یکی از دالهای پیرامونی بوده است و احمدینژاد با عملکرد خود آن را در جامعه عمده کرد و با اقداماتی همچون یارانهها، مسکن مهر، سهام عدالت و... مختصاتی مشخص از آن ارائه کرد و همین دست تلاشها بود که رای نزدیک به ۲۵ میلیون را برای او فراهم آورد.
احمدی نژاد در تلاش است که به هر نحوه ممکن خود را تنها مجری تحقق عدالت در کشور نشان دهد و چون عدالتخواهی مرزبندیهای سیاسی را بهراحتی در هم میشکند این امکان را به او و یا هر فرد و جریان دیگری میدهد که نیروهای اجتماعی را فارغ از نگاه سیاسی شان در کنار خود جمع کند.
در واقع گفتمان عدالت بر خلاف اصلاحات که همیشه آکادمیک و نخبگانی بود و به همین دلیل هم تسریع آن در جامعه سخت و زمانبر شد، میتواند تودههای مردم را به سرعت در کنار هم قرار دهد. باتوجه به اینکه احمدینژاد هیچگاه خود را وابسته به جریان اصولگرایی ندانسته و مرزبندی شفافی هم با جریان اصلاحات در کشور دارد، میتوان اینطور بیان کرد که استراتژی وی این است که با سر دستگرفتن مساله عدالت برای خود و هدفی که در نظر دارد بدنه اجتماعی ایجاد کرده و در تلاش است که «جریان سوم» را در کشور بنا نهد. چند ویژگی مهم در واژه عدالت وجود دارد که به احمدینژاد برای هدفی که دارد کمک میکند:
۱. شعار عامهپسند و محققنشده تاریخی ایران است
۲. ایجاد دوگانگی و غیریت با فسادو به نوعی بستر مبارزه فراهم میکند
۳. توان دوقطبیکردن جامعه را دارد
۴. امکان تعمیم به خارج از مرزهای جغرافیایی در دل آن وجود دارد
ازاینرو او در تلاش است که به هر نحوه ممکن خود را تنها مجری تحقق عدالت در کشور نشان دهد و چون عدالتخواهی مرزبندیهای سیاسی را بهراحتی در هم میشکند این امکان را به او و یا هر فرد و جریان دیگری میدهد که نیروهای اجتماعی را فارغ از نگاه سیاسی شان در کنار خود جمع کند. نباید فراموش کرد که بسیاری از حامیان مذهبی او بر این باور بودند که دو دولت نهم و دهم در واقع در حال زمینهسازی برای تحقق ظهور حضرت ولیعصر (ارواحنا لهالفدا) است و همین هم تشدیدکننده مساله عدالت شد.
از طرفی دیگر و براساس منجیگرایی که در میان حامیان این جریان وجود داشته و دارد، بحث بیداری انسانی و مساله مدیریت جهانی مستضعفین هم مطرح شد و بهترین محرکی که میتواند تودههای مردم را چه در خارج و چه در داخل با خود همراه سازد مساله عدالت است کمااینکه یکی از ویژگیهای شعار «عدالتخواهی» قابلیت تعمیم آن به خارج از مرزهای جغرافیایی است.
ناگفته نماند که محبوبیت احمدینژاد در میان کشورهای منطقه و سایر کشورهای جهان سوم به مراتب بالاتر از سایر روسایجمهور ایران است و او تنها کسی است که پس از پایان ریاستجمهوری خود در چند نشست آکادمیک و عمومی در کشورهایی مثل ترکیه حضور پیدا کرد و در جمع مردم این کشورها صحبت نمود.
بنابراین به نظر میرسد احمدینژاد در تلاش است که جریانی در کشور به وجود آورد که مرزبندی شفافی با اصولگرایان و اصلاحطلبان خواهند داشت و بهترین محرک برای شکلگیری بدنه اجتماعی این جریان هم مساله عدالت و عدالتخواهی است که این امکان را به او خواهد داد نوعی دوقطبی (عدالتخواهان و غیرعدالتخواهان، حکومتیها و مردم) در کشور ایجاد کنند که متخصص این کار هم هست و به نوعی مردم را مقابل ساختارهای نظام قرار دهد. او خواسته و یا ناخواسته این کار را انجام میدهد. تکرار مداوم «دولت پاکدستان» هم درهمینراستا قابل تحلیل است. در واقع احمدینژاد در تلاش است که با شعارهایی از این دست خود را از فسادهای ایجادشده در سیستم اجرایی کشور برهاند و مدتها بقایی هم بازیگر اثبات این مساله شده بود.
تنش با دستگاههای نظارتی و قضایی چرا؟
اشاره شد که احمدینژاد دوست دارد تنها مجری و بدیل عدالت باشد. بر همین مبنا نمیتواند آلترناتیو دیگری را برای احقاق عدالت تحمل نماید.
براساس ساختار کشور، قوهقضائیه مسئول مبارزه با فساد و برخورد با آنها و به نوعی مجری عدالت است. برهمیناساس میتوان تنشهای ایجادشده بین او و رئیس سابق قوهقضائیه را تحلیل کرد. البته در رفتارهای احمدینژاد همیشه فرد و ساختار همسان و یکسان دیده میشوند.
رفتارهای او و صحبتهایی که چندی پیش در بستنشینی خود در حرم عبدالعظیم حسنی(ع) - این بارگاه همیشه محل بستنشینیهای تاریخی مردم ایران از انقلاب مشروطه به بعد بوده است بنابراین انتخاب آن هوشمندانه است و به نوعی حرکتهای بزرگی از آنجا شکل گرفته است-عنوان کرده که همگی نشان از به مبارزهطلبیدن ساختار قوهقضائیه است و شخص آیتالله آملیلاریجانی (رئیس وقت قوه قضائیه) تنها یک دستاویز و بهانه شده است.
بنابراین میتوان اینطور بیان کرد که در استراتژی احمدینژاد او باید بتواند با مساله عدالت زمینههای شکلگیری جریان سوم در کشور را ایجاد نماید و یکی از تکنیکهای لازم برای این کار هم بیاعتبار سازی قوهقضائیه بهعنوان مجری مبارزه با فساد و بسط عدالت است.
ازاینرو تخفیف رفتارهای او به درگیریهای شخصی بین رئیس سابق قوهقضائیه دقیق نیست. بستنشینی احمدینژاد خطکشی پررنگ بین جریانها و ساختارهای سیاسی مردم است. او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ هم به همین روش پیروز شد و این قبیل رفتارها برای او نوستالژیک است. این کار او شبیه رفتار دکتر مصدق است که در زمان نخستوزیری و تنش بین قوه مقننه به میان مردم آمد و گفت که مجلس همینجاست. حالا شاید احمدینژاد دوست دارد به میان مردم برود و بگوید: «حکومت همینجاست.»!
انتهای پیام/ح
نظر شما