شناسهٔ خبر: 46038629 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

چرا اروپا عقب نشست؟!

برخی ناظران و تحلیلگران بین المللی، اقدام اخیرِ سه کشور اروپایی در عقب نشینی از تلاش ها جهت دور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را گواهی بر حسن نیت آن می بینند، با این حال، چنین به نظر می‌رسد که اقدام اخیر اروپا را باید بخشی از پازلِ پیچیده غرب در چهارچوب معادله "برجام" دانست که هزینه هایی به مراتب سنگین تر از تصویب قطعنامه علیه ایران را به کشورمان تحمیل کند.

صاحب‌خبر -

 به گزارش الف، کشورهای اروپایی طرفِ برجام و به طور کلی معادله هسته ای ایران(سه کشورِ انگلستان، فرانسه و آلمان)، همواره نوعی کنش ورزیِ مبهم و پیچیده را در رابطه با کشورمان از خود نشان داده اند. به عنوان مثال، در دوران ترامپ، این کشورها با محکوم کردنِ ظاهری اقدامات ضدبرجامی ترامپ، سعی داشتند خود را حامی برجام نشان دهند و در عینِ فشارهای آمریکا، مراقب بودند تا مبادا ایران مفاد برجام را به اصطلاح نقض کنند. پس از خروج ترامپ از قدرت و روی کار آمدنِ جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا، تروئیکای اروپایی نیز مدلِ بازیگری خود را تغییر داده و در واکنش به رویکردهای ظاهرا منعطف بایدن در قبال برجام و موضع گیری های مکرر وی مبنی بر ضرورت بازگشت آمریکا به برجام، اینبار آن ها به طرح درخواست های جدید در چهارچوب معادله برجام و علیه ایران پرداخته و می پردازند و انگار هم در دوره ترامپ و هم در دوره بایدن، نوعی تقسیم کارِ پنهان میان آن ها و ایالات متحده آمریکا در رابطه با ایران وجود داشته است. وقتی در سطح کلان به کنش ورزی اروپا در مورد توانمندی هسته ای ایران و توافق برجام می نگریم، شاید یک چیز بیش از هم نمایان و برجسته تر باشد: اروپا اساسا با ایران هسته ای و به طور کلی ایرانِ قدرتمند، موافق نیست. این همان نکته ای است که اساسا در دستورکار آمریکایی ها قرار دارد و آن ها نیز تضعیف ایران را در راستای تقویت منافع ملی خود می بینند(در واقع، در این زمینه نوعی منافع مشترک میان اروپا و آمریکا وجود دارد). 

درست بر همین اساس است که شاهدیم پس از روی کار آمدن بایدن در آمریکا، وزرای خارجه و سران تروئیکای اروپایی(فرانسه، آلمان و انگلستان)، بارها و بارها علیه ایران در چهارچوب توافق برجام موضع گیری کرده و حتی تقاضاهای زیاده خواهانه ای نظیر ضرورت گنجاندن توانمندی های موشکی و حضور منطقه ای ایران در قالب برجام را نیز مطرح کرده‌اند. امری که در شرایط فعلی، مکررا از زبان بایدن و اعضای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او نیز بیان شده است. 

با این حال، در جدیدترین تحرک، تروئیکای اروپایی اعلام کرده اند که از اقدام خود جهت صدور قطعنامه علیه ایران در جریان نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، منصرف شده اند. اقدامی که پیشتر توسط دولت آمریکا مطرح شده بوده و واشنگتن مصرانه در پیِ عملیاتی کردن آن بود. این خبر که ابتدا توسط خبرگزری های بین المللی نظیر رویترز و آسوشیتدپرس اعلام شد و سپس به طور رسمی از سوی تروئیکای اروپایی تایید شد، با یک بیانیه نیز از سوی کشورهای اروپایی همراه گشت که در آن به این مساله اشاره شده که اساسا اروپا سعی داشته با این اقدام خود، فرصتی مناسب جهت تعامل دیپلماتیک در اختیار ایران قرار دهد. موضع گیری که اساسا نشان می دهد قدرت های اروپایی، معادله برجام را نه بر اساس واقعیت های میدانی بلکه بر اساس روایت های خاص خود تفسیر می کنند و سعی دارند از این طریق، ایران را تحت فشار قرار دهند. در این راستا، پرداختن به این نکته که چرا اساسا تروئیکای اروپایی به سمتِ صدور قطعنامه علیه ایران حرکت کرد، می تواند تا حد زیادی دلایل آن در عقب نشینی از این حرکت را هم توضیح دهد. 

*تروئیکای اروپایی و پرونده سازی علیه ایران

یکی از مهمترین محرک های تروئیکای اروپایی در اقدام اخیرش جهت حرکت به سمت صدور قطعنامه علیه کشورمان، پیشبرد دستورکارِ پرونده سازی بین المللی علیه توانمندی هسته ای ایران بوده است. در واقع، قدرت های اروپایی  به همراه آمریکا، سعی دارند با طرح دعاوی سیاسی و همچنین حقوقیِ مختلف علیه ایران در مجامع بین المللی و سپس پرداخت گسترده جریان های رسانه ای غربی و منطقه ای به آن ها، عملا نوعی فضای مسموم علیه ایران ایجاد کنند و از این طریق، ایران را تحت فشار قرار دهند. این رویکرد اروپا و البته آمریکا، علاوه بر اینکه سعی دارد افکار عمومی بین‌المللی را علیه ایران بشوراند، بر آن است تا در عینِ سیاه نمایی از ایران و به اصطلاح، جدی جلوه دادنِ تهدید پیشروی های هسته ای اخیر کشورمان(که در پاسخ به بدعهدی های طرف های غربی و در چهارچوبِ برجام انجام شده اند)، ماهیت اقدامات و رویه های غیرقانونی و نامشروع غرب در برابر ایران و در معادله برجام را از چشم انداز افکار عمومی نیز به دست فراموشی بسپارد. 

از سویی، تحرکات تروئیکای اروپایی درپرونده سازی های سیاسی و حقوقی علیه ایران و توانمندی های هسته ای این کشور، نوعی مین گذاری و ایجاد مانع از سوی آن در معادله برجام با هدفِ تطویلِ بحران های برجامی و متعاقبا، تضعیف ایران و عدم برخورداری آن از امتیازها و مزایای برجامی اش نیز می باشد. امری که با فرسایشی کردن بحران های برجامی، سعی دارد ایران را به ورطه ضعف و پذیرش اصول مطلوب غرب در رابطه با قدرت هسته ای این کشور سوق دهد. 

*تروئیکای اروپایی و روایت سازی هسته ای علیه ایران

از جمله محرک های مهم دیگری که تروئیکای اروپایی را به سمت صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام و در نهایت، عقب نشینی از آن سوق داده، ارائه روایت های جدیدی در مورد برجام و نقش خود در چهارچوب این معادله است. نباید فراموش کرد که روایت ها در عرصه مسائل سیاسی، از قدرت و اهمیت قابل توجهی برخوردارند. این روایت ها هستند که بخش زیادی از فهم ما در مورد مسائل مختلف را تشکیل می دهند. 

درست برهمین اساس است که اکنون تروئیکای اروپایی به مثابه کنشگری که در معادله برجام عملکرد موفقی نداشته و همواره مخصوصا در دوره ترامپ، حضور وی در قدرت را عامل اصلی عدم انجام درست تعهداتش عنوان کرده، اکنون سعی دارد روایت برجام را کاملا وارونه جلوه دهد و ضمن القای گزاره ساختگیِ تهدیدآمیز بودن ماهیت فناوری هسته ای ایران، عملا خود را به مثابه بازیگری نشان می دهد که در برابرِ به اصطلاح تخلفات ایران در قالب برجام، سعی دارد از صلح و امنیت بین المللی حراست کند و با استفاده از ظرفیت سازمان ها و نهادهای بین المللی، بر آن است تا در برابر آن بایستد. روایتی که از سوی جریان های رسانه ای غربی و مخالف با ایران نیز قویا به آن پرداخته می شود. 

در شرایط فعلی، به اصطلاح عقب نشیی اروپا از صدور قطعنامه علیه ایران نیز، بخش دیگری از این سناریو است که بر اساس آن، اروپا سعی دارد خود را به مثابه بازیگری قانونمدار و طالب تعامل و دیپلماسی نشان دهد که گفتگو با ایران را به تنش زایی در این رابطه ترجیح می دهد. امری که نشان می دهد اروپا می خواهد از هیچ، برای خود تولید امتیاز کند. 

به طور کلی در چهارچوبِ روایت سازی جدید قدرت های اروپایی در مورد برجام و ایران، جای طلبکار و بدهکار عوض شده و عملا سعی شده ایران به عنوان طرفِ بدهکار معرفی شود و اروپا و آمریکا به مثابه بازیگرانی به اصطلاح بهنجار و قانونمدار، سعی دارند با بهره گیری از ظرفیت های بین المللی و ایجاد اجماع علیه این کشور، اصطلاحا تهدید آن را خنثی سازند. امری که حداقل تطابق را هم با واقعیت های میدانی ندارد. از این منظر، اقدام تروئیکای اروپایی در اعلام اراده اش جهت تصویب قطعنامه علیه ایران و متعاقبا عقب نشینی از آن را نباید چیزی جز کنش ورزی چندوجهی و پیچیده اروپا در معادله برجام که فقط و فقط با هدف آسیب رساندن به منافع ملی کشورمان انجام می شود، تفسیر کرد.  

 

نظر شما