شناسهٔ خبر: 45972927 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

ماجرایی از «عطش» در میان رزمندگان دفاع مقدس

هنوز آب را از بالای قاطرها پایین نیاورده بودند که هرکدام از نیروها با نوک سرنیزه خود گوشه‌ای از گالن‌ها را سوراخ کردند و دهانشان را روی آن گذاشتند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سردار محمدعلی حق‌بین، فرمانده گردان کمیل از لشکر 16 قدس گیلان در دفاع مقدس، در بخشی از کتاب «گیل‌مانا» که توسط نشر مرز و بوم به چاپ رسیده است از شدت عطش رزمندگان پس از درگیری با دشمن اینگونه روایت می‌کند:

از نقده عبور کردیم و به داخل پیرانشهر رفتیم. از آنجا هم به منطقه حاج عمران، ارتفاع 2519 منتقل شدیم. محمود کاوه بعدها در همین ارتفاع به شهادت رسید. آنها را هم از وجود گروهک‌ها آزاد کردیم. به خاطر حضور فراوان نیروهای خودی (تیپ شهید بروجردی و تیپ قدس)، دشمن مجبور به تخلیه ارتفاعات و روستاهای مرزی شد. روز بعد عراقی‌ها متوجه حضور ما شدند؛ احتمالاً از طریق دیده‌بان نفوذی‌ای که در میان جنگل داشتند.

آنها ما را زیر آتش شدید توپخانه گرفتند. چندین نفر از نیروهای ما در آنجا شهید یا مجروح شدند. در همان روز با گروهک‌ها درگیر شدیم. یکی از مقرهای اصلی حزب کومله، آنجا بود. تمام منطقه را گلوله‌باران و تارومار کردیم. ظهر آن روز غذارسانی انجام نشد؛ چون همه در فکر انتقال شهدا و مجروحان بودند. دو روز در منطقه 1616 با کمترین جیره آب و غذا سپری کردیم.

آب در قسمت شیارهای پایین ارتفاع بود، اما دشمن کنار چشمه‌ها بود و اجازه نمی‌دادند به آب دسترسی پیدا کنیم. نیروها از تشنگی له‌له می‌زدند. از مقر لشکر تقاضا کردیم هر طور شده به ما آب برسانند. هشت گالن 20 لیتری آب را با چهار قاطر به محل درگیری فرستادند. تعدادی از نیروهای گردان کمیل و گردان میثم با دیدن قاطرهای حامل آب به سمت قاطرها حمله‌ور شدند. هر کاری کردیم آنها را از گالن‌ها جدا کنیم، نمی‌شد. قاطرها وحشت کرده و رم کردند.

گالن‌ها داخل گونی‌های کنفی بودند. هنوز آب را از بالای قاطرها پایین نیاورده بودند که هرکدام از نیروها با نوک سرنیزه خود گوشه‌ای از گالن‌ها را سوراخ کردند و دهانشان را روی آن گذاشتند و قطره‌های آب را مکیدند. چند نفر هم کمی محترمانه‌تر لیوان قمقمه‌هایشان را زیر گالن گرفتند و قطره‌های آب را که سمت زمین. می‌چکید جمع کردند و سر کشیدند. به‌زور آنها را از اطراف قاطرها متفرق کردیم!

چند نفر انگشتان خود را روی سوراخ گالن‌ها گذاشتند تا از هدر رفتن آب جلوگیری شود. چند نفر دیگر هم گالن‌ها را از قاطر پایین آوردند. به همه آب دادیم، اما مقدار آب برای همه نیروها کافی نبود. برای اینکه به همه آب برسد، به هرکدام از نیروها به‌اندازه یک‌پنجم قمقمه، آب دادیم.

انتهای پیام/

نظر شما