سرویس تاریخ جوان آنلاین: در روزهایی که سپری شد، به مناسبت صدمین سالروز کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، فراوان از زمینهها و موجبات آن، از جمله قرارداد استعماری ۱۹۱۹ و نیز نقش چهرهای به نام «لُرد کرزن» در این فرآیند، سخن رفت. هر چند طراحی کرزن برای ایران، نهایتاً به شکست انجامید و اندیشه تحتالحمایگی با مقاومت علما و ملیون ایرانی ابتر ماند، اما نام وی برای ایرانیان، همچنان آشنا به نظر میرسد. جورج ناتانیل کرزن، در ۱۹ سالگی برای تحصیل عازم آکسفورد شد. دوران پنج سال تحصیل در آکسفورد، جورج را با بسیاری از مسائل مهم روز و سیاستمداران زمانش آشنا کرد. نطقهایی که در انجمن ادبی آکسفورد ایراد میکرد و همچنین مقالاتی که برای روزنامههای لندن مینوشت، به شناساندن او در محافل ذی نفوذ، کمک شایانی کرد و همین شهرت، موجب شد تا در سال ۱۸۸۶، برای اولین بار نماینده مجلس گردد و یک سال بعد، سفر به دور دنیا را آغاز کرد و شیفته آسیا شد. آنچه کرزن با دیدی محققانه و ژرف در اثنای این جهانگردی به رشته تحریر در آورد، به شکل مقالاتی در روزنامه تایمز لندن به چاپ رسید و همین مقالهها بود که استخوانبندی سه کتاب معروف وی، روسیه در آسیای مرکزی (۱۸۸۹)، ایران و قضیه ایران (۱۸۹۲) که نامآورترین اثر او بود و مشکلات خاور دور (۱۸۹۴) را تشکیل داد. در سال ۱۸۹۱ با قبول مقام معاونت وزارت امور هندوستان، اولین گام خود را در نردبان سیاست برداشت و سال ۱۸۹۹ نایب السلطنه هندوستان گردید و مدت هفت سال فرمانفرمایی و نیابت سلطنت در هندوستان را عهدهدار بود. اثری که هم اینک در باب آن سخن میرود، از معدود منابعی است که در باب زندگی کرزن به ویژه واپسین سالیان حیات وی، به چاپ رسیده است. این تحقیق توسط هارولد نیکلسن انجام شده و اصغر قراگوزلو آن را به فارسی بازگردانده است. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در دیباچه خویش بر این اثر، درباب محتوای آن چنین آورده است: «لرد کرزن معاون و وزیر خارجه انگلیس در سالهای پس از جنگ جهانی اول، در قرارداد ۱۹۱۹ تلاش زیادی برای تثبیت سلطه آشکار بریتانیا بر ایران داشت. او طبقات برگزیده انگلیس را ابزار اراده الهی برای هدایت بشریت معرفی میکرد و معتقد بود تداوم سلطه انگلیس بر جهان در گرو پرداخت هزینههای سلطهگری است. بر اساس قرارداد ۱۹۱۹ انگلیس- ایران، دولت انگلیس موظف بود برای بازسازی ارتش و مالیه ایران، در راستای تأمین منافع خودش هزینه کند و حضوری آشکار در ایران داشته باشد. سال ۱۹۱۸ با پیروزی متحدین و تسلیم و شکست امپراطوریهای عثمانی، اتریش، آلمان، مجارستان و بلغارستان توأم شد. دگرگونیهای پس از آن، موجب ارتقای آگاهی ملل مشرق زمین نسبت به هویت ملی خود و رشد اعتماد سیاسی آنان شد و ضعف نفوذ اروپا با ظهور ایالات متحده امریکا تشدید شد. لرد کرزن در چنین فضایی کوشید قیمومیت بریتانیا را بر ایران و هند شرقی اعمال کند. در سالهایی در شرق، شش قیام و انقلاب بر ضد غرب صورت گرفت: مصر، افغانستان، عراق، سوریه، جنبش ملیتخواهی ایرانیان (۱۹۲۵- ۱۹۱۹) و مقابله طولانی با مصطفی کمال پاشا در ترکیه که اینها نشان انفجار ملیت خواهی مشرق زمین بود. لرد کرزن که بیشتر یک سیاستمدار نظری با تسلط بر سیاستها و گفتههای پیشینیان بود تا یک مدیر، نتوانست شناخت و تحلیل خود را از گذشته و حال، بهصورت پیشنهادهایی برای آینده ارائه دهد و در مورد اقدامات آتی، عاجز بود و موجب زیان و خسارت شد، وی پس از سالها تلاش سیاسی، به ریاست شورای سلطنت انگلیس رسید و در ۱۹۲۵ درگذشت.»
«آخرین سالهای زندگی سیاسی لُرد کرزن» در آیینه یک اثر تاریخی
بانی اندیشه «تحتالحمایگی»
روزنامه جوان
صاحبخبر -
∎
نظر شما