شناسهٔ خبر: 45363829 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

دوست شکنجه‌گر غرب ـ 3/

برنامه‌ریزی «ساواک» برای سرکوب مردم

بعد از واقعه 29 بهمن 1356 شاه معدوم رییس ساواک را تغییر داد، مقدم رییس جدید ساواک با اتخاذ راهکاری جدید در حالی که سعی می‌کرد در ظاهر با مردم مدارا کند اما شدیدترین محدودیت‌ها را علیه مردم انقلابی ایران به کار برد که آتش سوزی سینما رکس آبادان یکی از آنها بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، درک تاریخ انقلاب اسلامی بدون شناخت علل پیدایش آن ممکن نیست. اگر ما نتوانیم ماهیت رژیم پهلوی را به درستی بشناسیم قطعا در بحث چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی نیز با مشکل مواجه خواهیم شد.

یکی از مسائلی که می‌تواند باعث ایجاد شناختی درست از رژیم پهلوی شود این است که کدام دستگاه‌ها و نهادهایی سلسله پهلوی را حمایت کردند. مسلما وقتی دولتی دست‌نشانده باشد دستگاه‌های امنیتی آن را نیز بیگانگان تعیین می‌کردند. ‌

سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به اختصار ساواک خوانده می‌شد زاییده دستگاه‌های امنیتی آمریکا و انگلیس است که تحت نظر آنها شکل گرفت و پرورش یافت. در ایجاد این نیروی ضد مردمی بیش از همه آمریکا نقش داشت تا ایران به عنوان پایگاهی مطمئن حافظ منافع نامشروعش باشد. در کتاب «ساواک - سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335ـ 1357)» نوشته مظفر شاهدی به تفصیل درباره شکل‌گیری ساواک پرداخته که قسمت سوم آن را در ادامه می‌خوانید:

فاجعه سینما رکس آبادان پرچم رسوایی شاه

«ساواک در پی واقعه 29 بهمن 1356، طی بخشنامه شدیداللحنی خطاب به شعب خود در شهرها و استان‌های مختلف، بر ضرورت سرکوب قهرآمیز مخالفت‌های سیاسی تأکید کرده و وظیفه این سازمان را در برخورد با ناآرامی‌ها خطیر و حساس ارزیابی کرد. به دنبال این بخشنامه موج جدیدی از خشونت و سرکوب در کشور آغاز شد. کسانی که در واقعه 29 بهمن 1356 در تبریز شرکت کرده بودند، تحت تعقیب ساواک قرار گرفتند.

پس از واقعه تبریز، به دستور شاه، هیئتی مرکب از نمایندگان ساواک و سایر مراجع حکومتی پیگیر دلایل بروز این واقعه شدند که نتیجه کار این هیئت پس از مدتی منتشر شد. به‌رغم تظاهر شاه به ادامه سیاست فضای باز در کشور، هم زمان با گسترش ناآرامی‌های سیاسی، ساواک نیز به سیاست سرکوب خود در قبال مخالفان ادامه داد. البته برخی محافل حکومتی به ویژه بعضی از نمایندگان مجلس شورای ملی درباره اقدامات ساواک انتقاداتی می‌کردند، تا چنین القا شود که حکومت انتقاد از کاستی‌ها و خلافکاری‌ها را تحمل می‌کند.

برخی مراجع نظیر دفتر ویژه اطلاعات توصیه می‌کردند برای جلوگیری از گسترش بحران، حکومت به برخی اقدامات ایذایی و عوام‌فریبانه متوسل شود و با در پیش گرفتن سیاست‌های علی‌الظاهر مسالمت‌آمیز، به ایجاد اختلاف و تشتت در صفوف مخالفان مبادرت کند. به نظر می‌رسید رؤسا و مدیران ارشد ساواک، چنان که باید، برای سرکوب مخالفان، کارآمد نیستند؛ بر این اساس ارتشبد نعمت‌الله نصیری از ریاست ساواک عزل شد.

در خرداد 1357، سپهبد ناصر مقدم، که در دهه 1340 در رأس اداره کل سوم ساواک قرار داشت و به نظر می‌رسید برای مواجهه با بحران از آمادگی بیشتری برخوردار است، جایگزین نصیری شد. با انتصاب مقدم به ریاست ساواک، علاوه بر ادامه سرکوب، طرح در پیش گرفتن مشی مسالمت‌آمیز و آسیب‌شناسانه در برخورد با مخالفان مورد توجه قرار گرفت. مقدم به ضرورت تماس با مخالفان میانه‌رو حکومت در بین احزاب و گروه‌های سیاسی اعتقاد داشت. در همین راستا، در دوره نخست‌وزیری جمشید آموزگار، بارها جلسات مشترکی بین فرماندهان نظامی و امنیتی و هیئت دولت برگزار شد و طی آن راهکارها و چگونگی برخورد با مخالفان حکومت مورد بحث قرار گرفت.

مقدم هشدار می‌داد تا آنجا که ممکن است از کشتار و قتل تظاهرکنندگان اجتناب شده و در مقابل، طی برنامه‌ای حساب شده و در زمان‌بندی چند ماهه، عمده‌ترین مخالفان سیاسی حکومت در مناطق مختلف کشور دستگیر و راهی زندان شوند.

مقدم طی جلسه‌ای که در 24 مرداد 1357 برای بررسی راه‌های مقابله با بحران سیاسی تشکیل شده بود، سیاست ادامه کشتار مخالفان را عامل مهم در گسترش بیشتر ناآرامی‌ها ارزیابی کرد و با تأکید بر ضرورت ایجاد اختلاف بین مخالفان سیاسی و مذهبی حکومت، تعطیلی و بستن تدریجی مراکز تجمع، تبلیغ و آمد و رفت مخالفان و به حداقل رسانیدن روابط، تماس‌ها و هماهنگی‌های میان مخالفان را از مهم‌ترین راهکارهای مهار بحران ارزیابی کرد.

مقدم همچنین به هیئت دولت هشدار داد سیاست فضای باز سیاسی مورد نظر شاه را با احتیاط بیشتری دنبال کرده و نشریات و روزنامه‌های مختلف را از درج مطالب تحریک‌آمیز منع کند. با این احوال مقدم معتقد بود بخشی از انرژی، وقت و امکانات حکومت در کشور لزوماً باید صرف برخورد خشن با مخالفان شود. در حالی که شاه انتظار داشت حزب رستاخیز و ساواک به اقدامات مشترکی بر ضد مخالفان حکومت دست زنند، مقدم بر این اعتقاد بود که حزب رستاخیز توان برخورد با مخالفان را ندارد.

مقدم بر این باور بود که مخالفان حکومت متشکل‌تر شده و به تبع آن برخورد انسجام یافته و کارآمد با آنها دشوار خواهد شد. مقدم به نقش علما و روحانیون در رهبری فکری، سیاسی انقلابیون نیز تأکید داشت. از حوادث تأسف بار روزهای پایانی مرداد 1357 که به استعفای جمشید آموزگار از نخست وزیری انجامید، آتش‌سوزی سینما رکس آبادان و کشته شدن صدها نفر از کسانی بود که مشغول تماشای فیلم بودند. بلافاصله پس از آتش گرفتن سینما رکس آبادان، انگشت اتهام به سرعت به سوی ساواک نشانه رفت.

شایعه دست داشتن ساواک در این فاجعه به سرعت در کشور انتشار یافت و در محافل سیاسی، اجتماعی و رسانه‌های گروهی، نشریات و روزنامه‌های داخلی و خارجی انعکاس وسیعی پیدا کرد. در تمام این گزارشات، ساواک کماکان متهم درجه اول این فاجعه بود. احزاب و گروه‌های سیاسی و مذهبی در اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها و سخنرانی‌های خود با تقبیح این اقدام، ساواک را عامل اصلی این جنایت معرفی کردند. از جمله امام خمینی طی پیامی خطاب به مردم آبادان، فاجعه سینما رکس را به عوامل رژیم پهلوی نسبت داد.

آیت‌الله شریعتمداری هم بدون اشاره به منشأ بروز این فاجعه، آتش‌سوزی سینما رکس را با جنایات نازی‌ها و فاشیست‌ها در جریان جنگ جهانی دوم مقایسه کرد. علاوه بر ساواک که تلاش می‌کرد دست داشتن در این جنایت را تکذیب کند، شاه نیز در مصاحبه‌ای، دست داشتن ساواک را در آتش‌سوزی سینما رکس یک دروغ خواند. این فاجعه در تضعیف بیشتر موقعیت حکومت پهلوی و عوامل سرکوب آن اثر بسیاری بر جای گذاشت و شکاف بین حکومت و مردم را بسیار عمیق‌تر کرد.

پرونده فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان بدون اینکه به نتیجه متقن و روشنی برسد کماکان باز بود تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ده‌ها نفر در این رابطه دستگیر و تحت محاکمه قرار گرفته و حداقل 6 نفر به اعدام محکوم شدند.»

انتهای پیام/ 161

نظر شما