صاحب‌خبر - طاهر جمشیدزاده- شاید زمانی که لویی پاستور فرانسوی موفق شد عامل بیماری هاری را شناسایی و برای آن واکسنی درخور و موثر از عامل کشته ویروس و تزریق آن به نخاع خرگوش بسازد و دنیای آن روز و علم را دچار یک تحول عظیم و رنسانس علمی در نائل شدن بشر ساده زیست به درمان بیماری‌های لاعلاج و نوظهور کند یا زمانی الکساندر فلمینگ انگلیسی در بحبوحه جنگ جهانی دوم توانست یک دگردیسی بی‌نظیر در علم پزشکی به منصه ظهور و بروز برساند و با کشف عامل ابتلای سربازان زیادی به ذات الریه و ساخت پنی سیلین جهان را تکان دهد و دیگر کسی بر اثر ابتلا به این عارضه نمیرد؛ کسی فکر نمی‌کرد روزی و روزگاری در قرن بیست و یک بیماری نوپدیدی چون کرونا که یک سال آزگار است تمام ساختارهای جهان را زیر و رو کند و تابوها را در هم بشکند و بیشتر کسب و کارها را تعطیل سازد و مشاغل بسیاری را در آستانه تعطیلی قرار دهد و در مغازه ها را تخته کند و صنعت اقتصاد، توریسم و گردشگری، هواپیمایی، صادرات و واردات جهان را دچار یک ابرچالش جدی کند و بیش از دو میلیون از ساکنان سیمانی سیاره آبی را به قول حافظ شیرین شکر شیرازی راهی وادی خاموشان سازد.منشاء این بیماری چموش و خطرناک اگرچه در شهر ووهان استان هوبی چین در بازار هوانان که غذاهای حیوانی از وحوش زنده و موجودات آبزی در آنجا سرو می شد نخست اشاعه و بروز یافت و مقامات بهداشت چین به خفاش،پانگولین و مار کبری به عنوان مظنونین اصلی بیماری مشکوک شدند و با رعایت شیوه نامه های بهداشتی و قرنطینه سراسری پس از دو ماه در اواخر فروردین۹۹توانستند به عنوان نخستین کشور بر این بیماری چیره و فائق شوند و واکسن آن را هم بسازند؛اما اولین کشوری که به طور رسمی واکسن آن پس از کش و قوس های فراوان پزشکی تایید شد و تاییدیه سازمان غذا و دارو (FDA) را هم دریافت کرد ایالت متحده آمریکا بود که در صدر رنگینگ مبتلایان و قربانیان کرونا در جهان با بیش از۴۱۰هزاز فوتی است که شرکت فایزر آن توانست رسما اولین واکسن کرونا را عرضه و محصول خود را به کشورهای مختلف عضو کوواکس پیش فروش کند و حالا از پس از تزریق واکسن فایزر۲۳نفر در سوئیس و۱۰ نفر در آلمان فوت شدند که اعتراضاتی را در ممانعت و استفاده از آن برای واکسیناسیون عمومی در دیگر کشورها استرالیا، برزیل، فرانسه، هند، اسپانیا و… به دنبال داشته است؛ پس از آمریکا این کشور انگلستان بود که واکسن کرونای خود را به وسیله دانشگاه آکسفورد و شرکت آسترازنکا تایید کرد و وارد کارآزمایی بالینی بر روی جمعیت کشورش نمود که در ابتدا واکنش های منفی و آلرژی ناشی از این واکسن اعتراضات زیادی برانگیخت و شاید همین شادی زایدالوصف انگلیسی‌ها در استفاده زودهنگام از واکسن کرونای فایزر آمریکایی و آکسفورد خود آنها را دچار این خطای هاله‌ای کرد که با واکسن سریع کار تمام می‌شود و بر بیماری غلبه می‌کند و کمتر کسی در کادر درمان و محققان و پژوهشگران این کشور فکرش را می‌کرد که ویروس تازه جهش یافته در کشورشان متولد شد و زادگاه آنها خاستگاه اولین کشور ویروس جهش یافته کرونا باشد و کشورشان و دنیا را با چالش تازه این بیماری در آغاز سال نو میلادی مواجه و گرفتار سازد.
اساسی‌ترین احساساتی که آدمی تجربه می‌کند شامل انگیزه‌هایی مانند گرسنگی و میل و لذت کشف عامل بیماری‌ها و ساخت واکسن و هیجان‌هایی مانند شادی و خشم؛ انگیزه‌ها و هیجان‌ها رابطه تنگاتنگی با هم دارند. هیجان‌ها مانند انگیزه‌های اساسی می‌توانند رفتار را فعال سازند و هدایت کنند و ممکن است با رفتار برخاسته از انگیزش همراه باشند.
برای مثال رغبت و تمایل به ورزش هیجانی فوتبال نه فقط انگیزه‌ای است نشاط‌آور و نیرومند بلکه در بردهای تیم‌های مختلف یک منبع بالقوه شادی نیز قلمداد می‌شود. انگیزه‌ها و هیجان‌ها را به رغم شباهت‌هایی که با هم دارند، باید از هم جدا و متمایز دانست. یکی از وجوه تمایز آنها این است که هیجان‌ها را محرک‌های بیرونی فرا می‌خوانند، در حالی که انگیزه‌ها منشاء درونی دارند. به عبارت دیگر، هیجان‌ها را غالبا رویدادهای بیرونی برمی‌انگیزند و جلوه‌های هیجانی چون فوتبال نیز معطوف همان رویدادها و رخدادها در دنیای توپ گرد و مستطیل سبز زمین بازی است. برعکس، انگیزه‌ها غالبا تحت‌تاثیر رویدادهای درونی (مثلا نوعی عدم تعادل زیستی) بروز می کنند و طبیعتا معطوف اشیای خاصی (مانند غذا، آب و شریک زندگی) در محیط پیرامون هستند. وجه تمایز دیگر انگیزه از هیجان این است که انگیزه را معمولا نیاز معینی فرا می‌خواند، در حالی که محرک‌های بسیار زیادی می‌توانند هیجان‌ها را فرا می‌خوانند. در عین حال این تمایزها مطلق نیست، چنانکه منبعی بیرونی می‌تواند انگیزه‌ای را فراخواند؛ مثلا منظره غذا می‌تواند موجب احساس گرسنگی شود. به همین ترتیب ناآرامی ناشی از عدم تعادل زیستی مثلا گرسنگی شدید نیز می‌تواند هیجان‌ها را برانگیزد. با این حال، تفاوت‌های انگیزش و هیجان از نظر منبع فعال‌سازی، تجربه فردی و میزان تاثیر بر رفتار در چنان حدی است که ناگزیر باید این دو را جداگانه بررسی کرد. درواقع هیجان وضعیت پیچیده‌ای است در جواب و پاسخ به تجربه‌های دارای بار احساسات، هر هیجان شدید منجمله در یک برد جذاب در فوتبال و بویژه در یک دربی بین دو تیم رقیب حداقل شش مولفه دارد:
۱- تجربه شخصی و ذهنی هیجان
۲- پاسخ‌های جسمانی درونی، به ویژه آنهایی که با دستگاه عصبی خودمختار ارتباط دارند.
۳- شناخت‌های شخص درباره هیجان و موقعیت‌های مرتبط با آن.
۴- جلوه‌های چهره
۵- واکنش‌های شخص به هیجان
۶- گرایش به اعمال معین. (در اثر برد تیم مورد علاقه در فوتبال پریدن به هوا از فرط شادی و در اثر باخت پرت کردن و شکستن اشیاء پیرامون و داد و هوار کشیدن بر سر دیگران.)∎
نظر شما