شناسهٔ خبر: 44308849 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

خودنوشت حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر خوشنویس

صاحب‌خبر -

شفقنا- استاد محمدجعفر خوشنویس زندگینامه خود را اینگونه می نویسد:

بسمه تعالی

اسم واقعی بنده «محمدجعفر خوشنویس» فرزند «عبدالهادی» است؛ که خلاصه اش به زبان عربی «جعفر الهادی» شد. اسم خودم را به اسم پدر اضافه کردم. خوشنویس هم که همان خطاط است و ما به خانواده خطاط معروف هستیم، چون اجداد ما خوشنویسان معروف بوده اند و بخشی از کتیبه های بارگاههای عتبات عالیات عراق به خط آنهاست.

* ولادت

در سال ۱۳۲۵ ه. ش. در کربلا متولد شدم. سالهای اول تحصیلی را در مکتب خانه ای در صحن مقدس حضرت ابوالفضل علیه السلام به مدت چهار سال گذراندم. سپس مدتی در مدارس دولتی تحصیل کردم.

* آغاز تحصیل حوزوی

به خاطر علاقه شدیدی که به روحانیت و علوم اسلامی داشتم، در سنین ۱۷ – ۱۸ سالگی وارد حوزه علمیه شدم. در حوزه عراق مقدمات و سطوح عالیه را خواندم. در آن دوران به خاطر پاره ای از فعالیتهای دینی و شبه سیاسی مخصوصا در آغاز نهضت حضرت امام خمینی (ره) تحت تعقیب حزب بعث عراق قرار گرفتم و ناگزیر شدم به ایران و از آنجا به لبنان هجرت کنم.

* تحصیل و اساتید در قـم

پس از ۵ سال حضور در لبنان، نیمه های سال ۵۴ به بحرین رفتم و بعد از۹ ماه به فعالیت تبلیغی در میان ایرانیان عرب زبان به ایران و حوزه علمیه قم آمدم و از خدمت اساتید بزرگی چون محقق بزرگ حضرت آیه الله سبحانی استفاده کردم. افزون بر شرکت در درس از همان اول همکاری فرهنگی با ایشان داشتم و پاره ای از کتابهای ایشان را به زبان عربی برگردان کردم و در بعضی دیگر از کارهای فرهنگی هم با ایشان همراهی داشتم.

در درس خارج آیات محترم حضرت آیه الله گلپایگانی، حضرت آیه الله وحید خراسانی، حضرت آیه الله حاج شیخ جواد تبریزی، حضرت آیه الله حقی و حضرت آیه الله ستوده هم شرکت داشتم و اینک در تاریخ فرق و مذاهب اسلام، کلام مقایسه ای و تطبیقی و مسائل اختلافی فقهی میان شیعه و اهل سنت فعالیت دارم. همچنین برای برادران و خواهرانی که بعد از انقلاب از کشورهای دیگر به ایران آمده، در مراکز علمی قم مشغول تحصیل علوم اهل بیت: هستند، به زبان عربی و فارسی تدریس دارم.

در زمینه تبلیغ هم از همان دهه دوم عمر خودم، در۱۷ – ۱۸ سالگی سخنرانی می کردم، ولی از ۲۲ سالگی منبر را به مفهوم خاص که همان منبر حسینی است، آغاز کردم.

در کشورهای مختلفی به زبان عربی و فارسی و مقداری به زبان انگلیسی سخنرانی داشتم مانند: چین، مالزی، سنگاپور، لبنان، بحرین، کویت، سوریه، ایران و هم اکنون به جنوب شرق آسیا می روم و در میان شیعیانی که بعد از انقلاب به برکت نهضت حضرت امام خمینی رحمه الله و قیام بزرگ ملت ایران به تشیع روی آورده اند، تبلیغ می کنم; مناطقی که یک شیعه هم در آنجا نبود، ولی امروز شیعیان زیادی غالبا از سطوح بالای علمی و از قشرهای دانشگاهی و فرهنگی حضور دارند.

* ترجمه و تألیف

اما کتابهایم: «قرآن در احادیث پیامبر و اهل بیت(ع)» که به فارسی ترجمه و ۵ -۶ بار هم در قاهره چاپ شد.

«مبانی کلی اقتصاد»، «الله خالق الکون » کتابی دیگر درباره اثبات وجود خدا به شکل جدید و ضمنا ۱۲ کتاب از استاد سبحانی را به عربی ترجمه کردم، مثل «معالم الحکومه الاسلامیه »، «معالم التوحید فی القرآن الحکیم » و «فی ظل اصول الاسلام » که درباره وهابیت است.

کتابی بسیار نفیس از حضرت آیه الله ابراهیم امینی به نام «دروس من الثقافه الاسلامیه » که در آفریقا بسیار مفید واقع شده، کتاب «فروغ ابدیت »، کتابی در زمینه «بداء» و «سجود بر خاک » و «فروغ ولایت » را به عربی برگردان کرده ام.

کتابی اخیرا با ترجمه بنده چاپ شده است به نام «منشور عقاید امامیه» که در حدود ۱۵۰ اصل از عقاید شیعه در آن تنظیم شده است تا ان شاء الله از طریق شبکه اینترنت به جهان عرضه شود.

* شناخت فرقه های اسلامی

شناخت فرق و مذاهب اسلامی، تاریخ و بستر پیدایش و علل سیاسی فکری اجتماعی آنها موضوع بسیار مهمی است که ما از این طریق ریشه دار بودن یا ریشه نداشتن این فرقه ها را می توانیم درک کنیم. از راه شناخت تاریخی آنان می توانیم بدانیم کدام یک از اینها در کتاب و سنت و در منابع اسلامی ریشه دارند و از حقانیت برخوردارند، یا چنین نیستند. متاسفانه به این علم، کمتر در حوزه های علمیه ما شیعیان توجه می شود. بحمدالله بعد از انقلاب اسلامی با توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی و اساتید بزرگ حوزه به این علم و کتابهایی در این زمینه نوشته شد، مثل «بحوث فی الملل و النحل » استاد سبحانی و دیگر سروران. کلاسهای زیادی هم در حوزه برقرار شد. و این بسیار جای خوشوقتی دارد گرچه این علم و اساسا علم کلام بطور کلی، هنوز جایگاه خود را در حوزه ها پیدا نکرده است.

به نظر من امروز مبارزه با انقلاب اسلامی بیشتر از طریق مسائل کلام است. ما هر روز حداقل شاهد یک کتاب جدید هستیم که از ناحیه مخالفین ما در خارج ازکشور و در ارتباط با عقاید ما نوشته می شود که اینها شیعه را جزء باطنیه یا غلات و منحرفین می دانند. در همین کتابخانه شخصی من تعداد زیادی کتاب است که در عربستان نوشته شده و بیشتر لبه تیز و هجوم آنها روی عقاید ماست; مثلا عصمت امامان، حتی خود امامت را زیر سؤال برده اند.

مساله بداء و رجعت را، که از موضوعات مهم عقاید ماست، بهانه کرده و آن را مقدمه از بین بردن سایر مسائل دیگر قرار می دهند.

حکومت اسلامی مبتنی بر نظام امامت است اگر امامت و ولایت خدشه دار شود، اگر مبانی ما در زمینه علوم اهل بیت، عصمت اهل بیت، زیر سؤال برود، جانشینی ائمه: خدشه دار شود، یقینا به اجتهاد ولایت فقیه و فقاهت سرایت می کند. رهبر معظم انقلاب در آخرین تشریف فرمایی خودشان به قم فرمودند به این مضمون که ما ۱۰۰۰ نفر عالم کلام در حوزه می خواهیم و در گذشته علمایی مثل شیخ طوسی چیزی شبیه درس خارج در کلام داشتند. این کتاب شافی و تلخیص الشافی بهترین نمونه کار آنهاست شیخ طوسی و شیخ مفید معروف به معلم کلام معروف بدین جهت معلم نامیده شدند که علم کلام را باز کردند و ۲۰۰ کتاب که نوشته اند اکثر در علم کلام و رد شبهات اعتقادی است. مناقشات و گفتگوها با علمای اهل سنت داشتند و از عقاید تشیع دفاع کردند.

شما می دانید پایه مذهب ما اعتقادات ماست و این اعتقادات اگر خوب ارائه نشود، نمی توانیم برنامه های بعدی را اجرا کنیم. لذا بزرگانی مثل علامه حلی و استادش خواجه نصیر کتاب «تجرید الاعتقاد» و «شرح تجرید» می نویسند. آن قدر این کتاب مهم و زیباست که حدود هفتاد شرح بر آن نوشته می شود. حتی عالمان اهل سنت هم مثل آقای قوشجی بر او شرح می نویسد و این کتاب «شرح قوشجی » در حوزه عراق بعد از «کشف المراد» خوانده می شد; چون حاوی عقاید اشاعره است بنابراین بحث فرق کلامی علی الخصوص، جنبه تاریخی آن مانند زمان پیدایش آن از نظر سیاسی و اجتماعی مروجین آنها، شخصیتهایشان تحولاتی که بر این فرقه ها آمده است، موضوعات بسیار مهمی است و در محکم کردن جایگاه شیعه نقش بسزایی دارد. در بررسی هاست که معلوم می شود شیعه اولین فرقه است که در کتاب و سنت و زمان پیغمبر ریشه دارد. از زمان رسول اکرم(ص) تاسیس شد و در دامن آن حضرت پرورش پیدا کرد و اتهام پیدایش شیعه به دست عبدالله به سبا افسانه ای بیش نیست.

ادعای پیدایش شیعه، در زمان آل بویه یا در زمان صفویه و یا پس از شهادت امام حسین(ع) و یا پس از شهادت حضرت امیر علیه السلام چون ۱۰ – ۱۲ نظریه دیگر از سوی خاورشناسان بی اطلاع یا دشمنان شیعه برای بی ارزش کردن و بی پایه نشان دادن مذهب تشیع مطرح شده است. درست بر عکس برخی فرق مثل خوارج مرجئه که ادامه آنها امروز اباضیه است یا اشاعره و معتزله و یا ماتریدیه زمانی که شیعه تشکیل یافت اصلا حرفی از این فرقه ها نبود حتی مذهب فقهای شیعه هم همین طور است.

مثلا مکتب حنابله مذهب مالکیه و ظاهریه و زیدیه اینها بعدها تاسیس می شود در حالی که تشیع مربوط به عصر خود پیامبر(ص) است در زمان خود پیامبر صحبت تشیع بود حتی گفته شد «التشیع و الاسلام ولدا فی زمان واحد» و از همان سال اسلام نبوی که پیامبر دعوتشان را علنی کردند، فرمودند کیست مرا یاری کند بعد از نزول آیه «وانذر عشیرتک الاقربین » اسلام و امامت با هم اعلام شد. و رسول خدا(ص) حضرت امیر علیه السلام را به عنوان برادر و جانشین خود تعیین کرد.

پس از آنکه حضرت امیر علیه السلام اعلام آمادگی می کند برای بار دوم پیامبر(ص) می فرماید «فایکم یوزرنی علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم » حضرت امیر علیه السلام لبیک می گویند بعد از سه بار اعلام آمادگی پیامبر فرمود: «هذا علی اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه » از او بگیرید مذهب تان و دینتان را و از او اطاعت کنید.

تاریخ فرق خیلی مهم است. خوشبختانه کم کم، جایش را در حوزه پیدا می کند البته نه در حد شایسته و متناسب با هجوم فرهنگی; چون تهاجم فرهنگی یکی تهاجم فرهنگی اخلاقی سیاسی و تهاجم عقیدتی است که این بخش متاسفانه مغفول عنه است.

و اما این که چه فرقی فعال هستند، باید عرض کنم ما دو سه نوع فرقه داریم برخی فرقه ها به نام فرق اسلامی که در قرن دوم و سوم بود؛ مثل همان اشاعره معتزله و یا مرجئه که بعضی از آنها مثل مرجئه دیگر مرده اند، ولی بعضی فرق مثل اشاعره ماتریدیه هستند در مصر یا حتی در بعضی مناطق سنی نشین ایران ولی بعضی فرق هر چند وجود فیزیکی ندارند، ولی وجود فکری شان هست، مثل فرقه معتزله که الآن کتابهایشان در مصر چاپ می شود به خاطر اینکه مکتب معتزله مکتب عقل گراست بسیاری از متفکرین مصری به آن روی آورده اند.

فرقه هایی هم در این ۲۰۰ ساله اخیر پیدا شد، که به کمک استعمار بوجود آمده اند و از طریق آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فراماسون ها تقویت و تایید می شوند و اینها الآن فعالند در دنیا و مراکز مختلف حتی در کشورهای اسلامی مثل وهابیت، بهائیت قادیانی گری که البته وهابیت بخشی از همان تفکر حنابله قدیمی است که یک مقداری هم به آن اضافه شده است. ابن تیمیه که معاصر علامه حلی بوده، عقایدی داشت. از جمله اینکه رفتن به زیارت پیامبر(ص)، تعظیم و تکریم پیامبر و بناء قبر را شرک می دانست و متاسفانه بعد از ۵ قرن محمد بن عبدالوهاب این عقاید را گسترش داد و اکنون ۲۰۰ سال است که با حمایت استعمار عقایدشان را در دنیا پخش می کنند و این دو سه فرقه اخیر مثل بهائیت، وهابیت و قادیانی گری را یا استعمار ایجاد کرده و یا استعمار از آن بهره مند می شود.

امروز اینها در جهان اسلام فعال اند و به واسطه غفلت ما در ایران هم در بعضی گوشه کنارها فعالیت دارند که حوزه باید هوشیار باشد.

* دیدگاههای فرق نسبت به اهل بیت(ع)

اکثر مسلمانان یا مستقیم یا غیر مستقیم نسبت به اهل بیت: علاقه دارند. بنده شخصا شاهد بوده ام در کشورهای متعددی که امامزاده هایی از اهل بیت(ع) هستند مورد احترام مردمند. برای آنها نذر می کنند. به زیارت آنها می روند; حتی در یکی از ۵ جزیره سنگاپور که فاصله اش تا ایران حدود ۸ ساعت با هواپیماست، امامزاده ای دیدم از اولاد فاطمه زهرا(س) که عکس آنجا را دارم دو سه بار به آن جزیره رفتم. مقبره سید بزرگواری است بالای تپه، اطرافش سر سبز و زیبا ۸۰ پله بالا می رود شیعه سنی و حتی مسیحی و بودائی هم می روند و نذر می کنند برای اینکه اولاد دار شوند و بارها حاجت هاشان برآورده شده است.

از دو یا یک میلیارد و نیم مسلمان، حداقل ۹۵ درصد آنها دوستدار اهل بیت هستند. اینها علاقه دارند به اهل بیت. آفریقا معرکه است نسبت به محبت اهل بیت. خیلی ها بچه هایشان را حسن، حسین، فاطمه نام می گذارند. در مصر در جنوب شرق آسیا اکثر نام فاطمه روی دخترها می گذارند.

در همین قم الآن جوانهایی داریم از کشورهای دیگر که اسمهای مرکب می گذارند. حسین کاظم، علی جعفر، اسمهایی که حتی خود ما شیعه ها نمی گذاریم. اسم مرکب گاهی سه اسم را بغل هم می گذارند «خدیجه فاطمه الزهرا» اسم یک نفر است و از این بالاتر اخیرا من کشف کردم که اینها به شخصیتهای ایرانی ما علاقه دارند مثلا ما جوانی داریم به نام حزب الله محمد حسین بهشتی، محمد تقی جعفری، جوانی من الآن کپی شناسنامه اش را دارم به نام محمد علی رجائی. اینهاعجیب شدیدا به ایران و تشیع علاقه دارند البته اهل سنت خیلی به اهل بیت علاقه دارند و واقعا این یک کاری است که شایسته است آستانه مقدس انجام بدهد و گروهی تحقیقی به نام ریشه یابی محبت به اهل بیت در کشورهای اسلامی بگمارد. خیلی نمونه ها دارد. خود من موارد زیادی را شاهد بوده ام. ما خیلی به دل مردم مسلمان نزدیکتر هستیم و پل خوبی داریم برای قلوب مسلمین جهان.

من جلساتی در کردستان با علمای اهل سنت دارم در سنندج و در لبنان در اردن در سوریه در سریلانکا که سفری به آنجا داشتم، دو سه سال قبل با علمای اهل سنت دیدم اینها چندتن از معصومین(ع) ما را خوب می شناسند، یکی حضرت فاطمه زهرا(س) یکی امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، یکی امام زین العابدین(ع) به عنوان زاهد عابد. ما خیلی زین العابدین در میان آنها داریم یکی هم امام صادق(ع) (اخیرا در روزنامه جمهوری اسلامی تاریخ ۱۲/۴/۱۳۷۷ نوشته بود در کشور تاجیکستان کتابی تحت عنوان امام جعفر صادق(ع) به قلم یک نویسنده سنی مذهب نوشته شده و به چاپ رسیده که بیانگر عمق اعتقاد و گرایش مردم این مرز و بوم به اهل بیت: است.

در بخشی از این کتاب آمده است در ناحیه شورآباد شهر ختلان واقع در جنوب تاجیکستان روستایی با چشم انداز بسیار جذاب که بر سر در ورودی آن روستا، نام مبارک امام صادق(ع) جلب توجه می کند.

اینها سرمایه های بزرگی است که در اختیار ماست، یعنی ما می توانیم راهکارهایی را کشف کنیم که از طریق اینها بقیه ائمه: را هم بشناسانیم.

همانطور که می دانید، سنگاپور جزیره بزرگی است به وسعت هزار کیلومتر در جنوب مالزی و حدود سی سال پیش استقلال یافت. خواستند آن را بازسازی کنند تا یک جزیره نمونه بشود و از جمله بر آن شدند تا خیابان عریضی را از شرق تا غرب بکشند. در مسیر به قبر سیدی برخوردند که صد سال پیش از اندونزی به سنگاپور آمده بود حالا یا به جهت فرار از دست مخالفین و یا برای تبلیغ. خلاصه خواستند صخره های اطراف قبر این سید را با بلدوزر و حتی با مواد منفجره یک جوری بردارند و بعد قبر سید را با احترام از آنجا برداشته، به جای دیگر ببرند تا خیابان مستقیم باشد; اما هیچ چیزی کارگر نشد و این در اندونزی و مالزی و سنگاپور شایع شد لذا دولت مجبور شد آن خیابان بسیار عظیم و زیبا را به صورت هلالی دور قبر ایشان بچرخاند. بنده هر سال که می روم قبر ایشان را زیارت کنم. ایشان از علماء و از سادات بوده است. این قبر در آنجا مثل یکی از همین امامزادگان خودمان است فقط ضریح ندارد ولی قبر خیلی خوب زیبا همراه با عمامه سبز و شجره نامه ایشان که تا به امام صادق(ع) می رسد.

من از آن شجره نامه عکس گرفته ام و برخی دوستان فیلم ویدئویی دارند. اخیرا هم نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سنگاپور دو سه تا قالی نفیس به آن مقبره اهدا کرده است.

می دانید در مالزی و اندونزی، مسیحی، بودایی، هندو، سنی و شیعه وجود دارد. از وقتی که این کرامت را دیده اند، همه این فرقه ها به این مرقد احترام می گذارند و برای دعا و نیایش به آنجا می آیند. سال گذشته خود من داماد و عروسی را دیدم که بودایی بودند و به همان سبک بودایی در آنجا دعا می کردند.

در سریلانکا هم مشابه این وجود دارد. در شرق سریلانکا شهری است که در آن مقبره تعدادی از سادات اهل بیت: به نام «مقبره الشرفاء» آنجاست. برای دیدن رفتم، حدود بیست تا سید در آنجا مدفونند. روی قبرها عمامه سبز با پارچه سبز گذاشته شده است. این مقبره نیز مورد توجه مردم است. شنیدم بچه هایشان وقتی متولد می شوند، اول می آورند این جا و می گذارند روی قبر تا متبرک شوند.

این ها ساداتی هستند که حدود پانصد سال قبل به اینجا مهاجرت کرده اند و فرزندان آنها نیز مورد احترام مردم اند. اگر می خواهند خانه بسازند نوعا سیدی را می آورند تا کلنگ خانه شان را بزند و یا نوزادان دخترشان را اول برای تبرک نام فاطمه زهرا(س) را می گذارند بعد نام محلی خودشان را. بنده با چند تا از خانواده های سادات آنجا ملاقات و گفتگو کردم. شجره نامه شان را دیدم و عکسی هم از آن گرفتم، معلوم شد به یکی از فرزندان امام صادق(ع) می رسند.

در اندونزی نیز سندیکایی هست به نام سندیکای سادات و برای این سیدها گذرنامه مخصوصی دارند. این نشان دهنده جایگاه عظیم سادات اهل بیت: در میان مردم مسلمان دنیاست.

خاطره دیگرم مربوط می شود به سه سال قبل که با آیه الله واعظ زاده خراسانی و یکی دو نفر از طلاب قم تصمیم گرفتیم با «بن باز» رهبر مذهبی وهابیها ملاقات کنیم و از نزدیک شبهات و ایراداتی را که به شیعه دارند، پاسخ دهیم و یک گفتگوی علمی داشته باشیم. قرار ملاقات گذاشتیم و رفتیم آنجا جلسه مباحثه و گفتگوی علمی خوبی بود. نکته قابل توجه این بود که وهابیان چنانکه می دانید تبرک جستن را جایز نمی دانند و آن را شرک می دانند ولی ما به چشم خودمان دیدیم که میهمانان آقای بن باز چگونه به ظرف غذای باقی مانده ایشان هجوم آوردند و به عنوان تبرک از آن می خوردند. چون ایشان در آن جلسه از ما برای صرف نهار دعوت کرد و مهمانان دیگری هم داشت که از جاهای مختلف برای دیدن ایشان آمده بودند و آن روز همه ما بر سر یک سفره نشسته بودیم البته آنجا غذای ما با خود ایشان جدا بود. پس از صرف غذای ایشان تمامی میهمانان به عنوان تبرک قدری از مانده غذای او را خوردند!!

* آشنایی بیشتر فرقه های مسلمان با تشیع و اهل بیت(ع)

به نظر من راههای زیادی وجود دارد و ما زمینه های فراوانی داریم اگر درست از آنها استفاده کنیم یکی همین بارگاههای ائمه: و امامزادگان است. بخصوص بارگاهی که ما در ایران داریم و بویژه دو بارگاه مقدس امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه(س) که امروزه مورد توجه جهانیان است ما می توانیم از طریق برگزاری کنگره هایی در خارج از کشور درباره امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه(س) اینها را به جهانیان معرفی کنیم.

دیگری استفاده از شبکه اینترنت که شبکه اطلاع رسانی جهانی است و امروز اکثر مردم دنیا از آن استفاده می کنند. ما می توانیم با معرفی شیعه و امامان و عقاید آنها از این طریق بهره زیادی ببریم. متاسفانه در یکی از سفرهایی که به خارج داشتم، دیدم، اسماعیلیها، صوفیها، قادیانیها و حتی بهائیها اطلاعات فراوانی را در جهت معرفی مذهب و مرام خود به این شبکه داده اند، ولی درباره شیعه اطلاعات خیلی کم و آن هم توسط افراد ضعیف وارد شده بود که خیلی باعث تاسف است.

راه دیگر ایجاد نمایشگاههای دائمی در کنار این اماکن مقدسه است در موضوعات مختلف آثار تاریخی، فرهنگی و علمی شیعه معرفی بزرگان و فقهای نامدار شیعه و خدماتی که در زمینه های مختلف انجام داده اند تا آنهایی که به زیارت می آیند از این فرصت در جهت آشنایی بیشتر خود استفاده کنند.

در مالزی من نمایشگاهی را دیدم درباره تاریخ اسلام از تمامی جنگهای اسلام و مقاطع حساس تاریخی آن، که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد.

و همچنین ایجاد نمایشگاههای بزرگ کتاب در کنار این اماکن مقدس و در معرض رفت و آمد و دید زائران همراه با کتابهای متنوع در سطوح مختلف عرضه شود تا بینندگان را وادار به خرید و مطالعه کتاب نماید.

راه دیگر برگزاری مسابقات بین المللی مقاله نویسی و کتاب نویسی درباره امامان شیعه هر وقتی یکی از امامان: به مسلمانان و حتی غیرمسلمانان معرفی شود و درخواست بهترین مقاله یا کتاب درباره آن امام عزیز بشود، با تعیین جوایز سنگین برای برترینها کاری که ما در عراق راجع به حضرت امیر علیه السلام و حضرت زهرا(س) چند سال پیش انجام دادیم و خیلی هم خوب بود. مقالات و کتابهای بسیار نفیسی نوشته شد حتی غیرمسلمانها نیز نوشتند که اتفاقا دو اثر خوب آن مربوط به سلیمان کتانی مسیحی بود. یکی راجع به حضرت امیر علیه السلام و دیگری راجع به حضرت زهرا(س) نوشت.

مثلا راجع به حضرت زهرا(س) و حضرت معصومه(س) از تمامی زنان مسلمان خواسته شود که مقاله یا کتاب بنویسند. مدارک و منابع مورد نیاز هم در اختیار گذاشته شود. این هم راه دیگری است برای معرفی اهل بیت:.

راه دیگر که البته جنبه خصوصی تر دارد، شناسایی سادات کل جهان است. الآن که بحمدلله در راس رهبری این کشور سیدی از سادات اهل بیت: قرار گرفته است، بسیار مناسب است الآن حدود ۴۰ میلیون سید وجود دارد ما اگر بتوانیم اینها را شناسایی کنیم و حتی بزرگانی که از دنیا رفته اند و دارای نام و نشانی هستند که فراوانند در هند، پاکستان، جنوب آسیای شرقی و … یک تشخص به این مجموعه بدهیم و اینان بدانند که جزء یک شجره هستند و همگی به پیامبر اکرم(ص) می رسند و از اهل بیت هستند. خود همین انتساب می تواند انگیزه ای برای آشنا شدن آنان با خاندان پیامبر گردد و آنها را به اهل بیت پیامبر نزدیک سازد و این خیل عظیم را که بیشترشان غیر شیعه هستند، آماده برای شنیدن سخنان ائمه: و معارف اهل بیت نماید. مشابه کاری که سید مرتضی و سید رضی برای سادات زمان خود انجام دادند همه سادات را در یک جا ثبت نام و به امور آنان رسیدگی می کردند. در حقیقت سندیکایی برای سادات تشکیل داده بودند. لذا سید رضی سمت نقیب الاشراف را داشت.

ضمن آن که با این کار مصداق این آیه شریف را به همه جهانیان نشان داده ایم که «انا اعطیناک الکوثر» فخر رازی ذیل این آیه شریفه می نویسد «کوثر معنای زیادی دارد سومین معنای آن فرزندان رسول خدایند که واقعا هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی زیادند با آن که بنی امیه از سادات کشتند هنوز تعدادشان فراوان است و از نظر کیفی هم در میان آنان باقر است و صادق است و سجاد است و نفس زکیه.»

خلاصه آنکه این مجموعه اگر یک ارتباط معنوی با هم پیدا کنند آثار و برکات فراوانی دارد. الآن در آفریقا و شمال آفریقا – مانند کشورهای تونس، الجزایر و مغرب – حدود ۴ میلیون سید وجود دارد، ولی متأسفانه عاشورا را به خاطر ناآگاهی جشن می گیرند و نمی دانند که شهادت جدشان است. شخصی چندی پیش کتابی نوشته بود بنام “فاجعه کربلا” و برای عده ای از اینان فرستاده بود آنها پس از اطلاع با آنکه هر سال عاشورا برایش تبریک می فرستادند از آن به بعد معذرت خواهی کردند و به جایش تسلیت می گفتند. این نشان دهنده روحیه آمادگی است برای دفاع از اجدادشان و این ها عده کمی نیستند.

(منبع: مجله فرهنگ کوثر؛ شهریور ۱۳۷۷، شماره ۱۸)

نظر شما