به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «مستضعفین امام و پیشوایان جامعه» با موضوع «دین و عدالت اجتماعی» امشب 10 آذرماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمود نقیزاده، رئیس مؤسسه شیعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. متن سخنان ایشان در ادامه میآید:
در ابتدای صحبت جا دارد از شهید این ایام، جناب آقای دکتر محسن فخریزاده و همچنین شهید سردار سلیمانی یاد کنیم و برای همه شهیدان علو درجات در نزد خدای متعال بخواهیم و از همت، ایثارگری و تلاش آنها برای راه و روش زندگی خود کمک بگیریم. عنوان سخنرانی بنده دین و عدالت اجتماعی است، بنابراین بر دو کلمه یعنی دین و عدالت اجتماعی متمرکز میشوم و سعی میکنم در این عرصه بمانم.
دین تعاریف مختلفی دارد، اما در لغتنامه و دایرةالمعارف مربوط به دین، بهترین تعریف آن آمده است، چراکه دیگر کلمات مرتبط با دین همانند فطرت در متون دینی ذکر شده، اما باید آن را معنا کنیم. واژه امت در متون دینی آمده، اما تعریف شده نیست، لذا باید اینها را که جوامع و اقوام به کار میبرند، در لغتنامهها تعریف کنیم. دین در یک تعریف مختصر و خلاصه عبارت است از مجموعه آموزههایی که در کتاب و سنت آمده است. این تعریفی عینی است.
اما اگر بخواهیم به صورت حرفهای، دین را تعریف کنیم، دین مجموعهای از باورها و عقاید همانند اعتقاد به ماوراءالطبیعت، اعتقاد به خدا، اجنه، فرشتگان، شیاطین، عالم معنا، پل صراط و .... به علاوه آئینها، آداب، رسوم، شعائر و مناسک همانند نماز، روزه، زیارات، حج و ... به علاوه ارزشهایی است که بایدهای کلی است؛ همانند اینکه علم، دوستی، کار و تلاش، دارای ارزش است. همسرگزینی نیز ارزش است، لذا ارزشها بایدهای کلی یک جامعه را تشکیل میدهند. همچنین بخشی از دین به هنجارها یا بایدهای جزئی مربوط است؛ همانند احترام به پدر و مادر یا هنجارهایی که برای یک کارمند وجود دارد. در کنار اینها، نمادهای دینی هم وجود دارد. فرض کنید همین مساجد ما مرکب از یک گنبد به علاوه دو گلدسته است که نماد سَری است که دو دست خود را به آسمان بلند کرده و همواره از آسمان چیزی میخواهد.
اما تعریف عدالت اجتماعی چیست؟ از آنجا که کلمه عدالت در عرصههای مختلفی مورد بحث است و چه بسا تعاریف از آن متفاوت باشد؛ مثلاً در کلام، اخلاق، حدیث، تفسیر و ... با کلمه عدالت و فراتر از آن در علوم انسانی هم با عدالت سر و کار داریم. در فقه و حقوق از قوانین عادلانه سخن گفته میشود. اینها نشان میدهد که عدالت کاربردی گسترده دارد، بنابراین از همین جا میفهمیم که باید تعاریف از این کلمه گسترده باشد.
معروفترین تعریف از این واژه در ادبیات دینی ما این است که فرد عادل کسی است که بین قوای نفسانی، روحانی، عقلانی و عاطفی خودش توازن برقرار میکند. گاهی هم در فقه گفته میشود فردی عادل است که از منکرات و امثال آن پرهیز کند. در سیاست هم گفته میشود که سیاست عادلانه آن است که به نفع رعیت باشد و رعایا از مزایای آن برخوردار شوند. در مجموع این واژه جا افتاده است که عدالت به معنای «وضع کل شیءٍ فی موضعه» است؛ یعنی هر چیزی در جای خود باشد. این کلمه نوعاً با واژگان دیگری همانند مروت، انصاف و مساوات هم به کار میرود؛ مثلاً وقتی میگوییم عادل باشید، یعنی باانصاف باشید و با همه بدون تبعیض و ظلم برخورد کنید.
در حوزه علوم اجتماعی، عدالت اجتماعی به معنای دستیابی افراد جامعه به نحو برابر به ارزشهای اجتماعی است؛ یعنی ارزشهایی همانند قدرت، ثروت و منزلت. وقتی میگوییم جامعهای عادل است، یعنی همه افراد به نحو برابر بتوانند به این سه مورد دستیابی داشته باشند. اگر بخواهیم بحث را در عمق تاریخی بررسی کنیم، باید بگوییم که این بحث سابقهدار است و ریشههای آن به قدیمیترین تمدنهای بشر برمیگردد و از وقتی بشر توانسته چیزی را مکتوب کند، در مورد عدالت نیز بحث کرده است.
امروز که در اینترنت راجع به عدالت اجتماعی جستوجو میکردم، متوجه شدم مهمترین مسائل فیلسوفان حقوق و عدالت اجتماعی در سال 2020 شامل 9 مسئله است که یکی برابری در باب رأی دادن و انتخاب شدن است. بسیاری از جوامع وجود دارند که به زنان یا برخی دیگر از افراد حق رأی یا منتخب شدن نمیدهند. دومین مورد عدالت حوزه آب و هوایی است. در برخی از مناطق خشکسالی است، لذا عدالت حکم میکند به مردمان آن جوامع به ویژه کودکان و زنان کمک شود. سومین مورد کمکهای بهداشتی است. در شرایط کنونی بسیاری از افراد و اقوام تغذیه و بهداشت مناسب و دارو در اختیار ندارند. چهارمین مورد بحرانهای مربوط به پناهندگان است؛ به خصوص در سالهای اخیر که داعش در خاورمیانه بسیاری از مردم را مورد حمله قرار داد، تعداد پناهندگان بیشتر شد. نکته پنجم بیعدالتیهای نژادی است. ششم فاصله درآمدی است. اکنون برخی افراد در روز یک دلار و برخی بیش از صد هزار دلار درآمد دارند که این با عدالت ناسازگار است. در دورهای که بنده در بیرون کشور تحصیل میکردم، بسیاری از زنان دانشجو در کارخانه کار میکردند و در همان حال به کارگران بومی ساعتی مثلاً سه پوند و به کارگر ایرانی ساعتی یک پوند بدون بیمه میدادند، لذا این اقدام باعث بیعدالتی میشود.
مورد هفتم خشونتهایی است که به دلیل حمل سلاح گرم رخ میدهد که به طور طبیعی این خشونتها باعث خسارت به افراد و طوایف میشود. هشتمین موردی که در باب عدالت اجتماعی با آن رو به رو هستند، ناامنی غذایی است. زمینهای موجود نمیتواند غذای جمعیت هشت میلیاردی کره زمین را تأمین کند، لذا بخش زیادی از مردم جهان با کمبود غذا مواجه هستند. سرانجام بحث برابری مطرح است که همه آن هشت عرصه را هم در بر میگیرد. این مسائل همه دانشکدههای علوم انسانی و الهیات را درگیر خود کرده است و مغزهای زیادی در حال تفکر درباره آن و ارائه راه حل هستند.
سابقه عدالت اجتماعی به افلاطون و ارسطو بر میگردد. افلاطون در کتاب جمهور، از قول سقراط به مقوله عدالت میپردازد و سرانجام برای اینکه به جامعهای عادلانه برسد، معتقد است باید مدینه فاضله ایجاد کنیم که در طبقه بالای آن اشتراک جنسی و مالی وجود دارد و زنان حق دستیابی به قدرت تام و تمام را ندارند، بردگان جزئی از جامعه به حساب نمیآیند. همین بحث را ارسطو نیز در کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوس ارائه میدهد. اما در اسلام، معتبرترین منبعی که مسلمانان در باب دیانت خود دارند، کتاب شریف قرآن است که بحثهای زیادی در باب عدالت دارد. برای مثال در آیه 90 سوره مبارکه نحل آمده است: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان میدهد و به بذل و عطاء خویشاوندان امر میکند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی میکند و به شما پند میدهد، باشد که موعظه خدا را بپذیرید». در جای دیگری در قرآن آمده که اگر میخواهید حکم یا قضاوت کنید، به صورت عادلانه قضاوت کنید. آیات فراوان دیگری در قرآن کریم در باب عدالتورزی و مقابله با جور، ظلم و تبعیض مطرح شده است.
در سنت نیز چه بسا این حدیث شریف شاخص باشد که «انسانها همانند دانههای شانه برابرند» یعنی انسانها صرف نظر از دیانت، سن، نژاد، طبقه، محیط جغرافیایی، رنگ پوست در پیشگاه خداوند برابر هستند و خداوند به همه آنها روزی میدهد، لذا وقتی قضاوت میشود همه آنها مساوی هستند. در تعبیرات حضرت امیرالمؤمنین(ع) در باب عدالت، نکات بسیاری آمده است؛ لذا میتوان گفت در حالیکه پیامبر امین فرمودند من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را ترویج کنم و به اتمام برسانم، وجود مبارک حضرت علی(ع) و تمام دغدغه وی نیز در زمامداری عدالت اجتماعی است.
اگر به نهجالبلاغه نگاه کنید، از ابتدا تا انتها و صفحه به صفحه توصیه به عدالت است. دعوایی هم که با او داشتند و وی با برخی از اصحاب دارد، سر همین عدالت و تقسیم عادلانه اموال است. حضرت علی از اقوام و طبقات مختلف، استاندار یا والی انتخاب کرده و این منجر به تعدیل نابرابریهای اجتماعی میشد. وی ثروت را بین همه جامعه اعم از مهاجران، انصار و موالی به صورت مساوی تقسیم میکرد، چراکه معتقد بود این خزانه خداوند است و من زیر بار حرف مخالفان در این زمینه نمیروم. در زمینه منزلت هم عدالت را رعایت و منزلت آنها را حفظ میکردند و به افراد مختلف پستهایی همانند قضاوت یا معلمی میدادند.
حضرت علی(ع) در کتاب 53 نهجالبلاغه که نامه ایشان به مالک است، میفرمایند: «ای مالک بدان من تو را به سمت مصر فرستادم، بلادی که دولتهایی قبل از تو آنجا بودند، لذا آنها متمدن بودهاند و هم دولت عادل و هم جائر داشتهاند، آنها در رفتار تو نگاه میکنند، همانطور که تو در رفتار حکام سایر ملل نگاه میکنی که با مردم چگونه رفتار میکنند، در مورد تو همان حرفهایی میزنند که تو در مورد دیگران میزدی، بر عمل صالح صالحین با افکار عمومی استدلال میشود، پس محبوبترین چیزی که برای خودت ذخیره میکنی، عمل صالح باشد. بنابراین جلوی نفس خود را در اموری که بر تو حلال نیست، بگیر و خودت را در آنجاهایی که نفس تو حریص میشود، نگهدار، در مواقعی که عصبانی و هیجانی میشوی، انصاف را از دست نده، قلب خود را با رحمت برای رعیت بپوشان و با آنان مهربان باش و علاوه بر محبت به مردم لطف داشته باش، چراکه مردم دو دستهاند که یا برادر دینی تو یا انسان و مخلوق خداوند هستند، بنابراین ممکن است از آنها لغزشهایی سر بزند، لذا آنها را ببخش و خطای آنها را نادیده بگیر، همانگونه که دوست داری خداوند از گناهان تو بگذرد» اینجا مشخص شود حضرت علی(ع) چقدر در زمینه حقوق عامه حریص و پیگیر بودند. در واقع امیرالمؤمنین(ع) افکار عمومی را شاخص عملکرد حکومت در نظر میگیرند. روایات بسیار دیگری در باب عدالت آمده است از جمله اینکه آسمان و زمین با عدالت متعادل میشود یا اینکه جامعه بر اساس عدالت قوام دارد و با جور میپاشد نیز بارها در روایات تکرار شده است.
در اینجا بنا دارم به مقوله عدالت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اشارهای کنم. در فصل سوم قانون اساسی به حقوق ملت اشاره شده است که شامل اصل 19 تا 42 است. در آنجا اشاره شده که باید نیازهای مردم از جمله مسکن، آموزش، بهداشت و امثالهم برای همه آنها تأمین شود، اما در کمال تأسف این موارد تحقق پیدا نکرده است و امروزه فاصله طبقاتی شدیدی را مشاهده میکنیم که رنجآور است. هرچند جمهوری اسلامی ایران دستاورد زیادی در بزرگ کردن طبقه متوسط داشت، در حالیکه در زمان شاه حدود 15 درصد طبقه بالای جامعه، حدود 25 درصد کارمندان دولت و دستگاه بوروکراسی و نظامیان و طبقه متوسط بودند، اما بین 50 تا 60 درصد افراد جامعه در فقر مطلق قرار داشتند.
در جمهوری اسلامی ایران طبقه متوسط فوقالعاده گسترده شد و الان حدود 60 درصد جامعه را طبقه متوسط تشکیل میدهند، اما آن چیزی که زیبنده جمهوری اسلامی نیست، طبقات فقیر هستند که هنوز وجود دارند، لذا باید دانشجویان، اساتید، معلمان و امثالهم با نگرشی مسلمانی به این موضوع نگاه کرده و از طریق خیریههای مردمی، نوشتنها و تذکر دادنها کمک کنند تا فاصله طبقاتی از میان برداشته شود یا آلام فقرا تقلیل پیدا کند.
انتهای پیام
نظر شما