شناسهٔ خبر: 44234791 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: پارس نیوز | لینک خبر

عیسی کلانتری‌های حکومت!

تهران نیوز

عیسی کلانتری در مصاحبه‌ای ویدئویی سخنان شاذ و تندی را درباره پاره‌ای از مسائل سیاسی و اجتماعی بیان کرده که با واکنش‌های فعالان سیاسی روبه‌رو شده است.

صاحب‌خبر -

عیسی کلانتری در مصاحبه‌ای ویدئویی سخنان شاذ و تندی را درباره پاره‌ای از مسائل سیاسی و اجتماعی بیان کرده که با واکنش‌های فعالان سیاسی روبه‌رو شده است. مصطفی هدایی ؛ کارشناس مسائل سیاسی در این رابطه در یادداشتی با عنوان «عیسی کلانتری‌های حکومت!» نوشت:

حضرت امام خمینی (ره) در یکی از اظهارات هشداردهنده‌شان خطاب به مسئولان عنوان کرده بودند که بترسید روزی که مردم بدانند در باطن ذات شما چیست… آن روز فاتحه همه را می‌خوانند! این بیانات تنها چند سال پس از انقلاب بزرگ اسلامی ایران ایراد شد. اما آیا برای آن گوش شنوایی بود؟ زمانی که خوی اشرافی‌گری در میان تعدادی از مسئولان و مقامات به‌ویژه پس از شروع دولت سازندگی باب شد، آیا هشدار امام در گوش چنین افرادی همچون زنگ صدا می‌داد یا آن را برای همیشه فراموش کردند؟ چه بر سر انقلابیون سال ۵۷ آمد که تنها یک دهه بعد از انقلاب راه خود را از مردم جدا کردند و در بهترین نقاط تهران ساکن شدند؟

رویدادها و تحولات چند دهه اخیر گویای واقعیات تلخی از دگردیسی برخی از مقامات و انقلابیون سابق است. کسانی که به نقد انقلاب، رهبری آن، تسخیر لانه جاسوسی ، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بسیاری از ارزش‌ها و آرمان‌های برآمده از انقلاب می‌پردازند و همچنان نیز در پست‌های حکومتی مشغول به فعالیت هستند.

در یکی از موارد اخیر، عیسی کلانتری در گفت‌وگویی با توهین آشکار به رهبر کبیر انقلاب گفته است که امام خمینی (ره) فرزند ناخلف آمریکا بود. او در این مصاحبه شبهات و اتهامات دیگری را نیز علیه حاکمیت و رویه‌های آن مطرح کرده ولی فرزند ناخلف آمریکا خواندن توهین سنگین و ناجوانمردانه‌ای علیه انقلاب اسلامی و رهبرش است. وی مدعی شده که آمریکا پشت محمدرضا شاه را به خاطر غرور و تکبرش خالی کرد و فرصت برای انقلاب اسلامی و پیروزی آن توسط امام فراهم شد. وی حتی به‌صورت دوپهلو تائید می‌کند که امام و آمریکایی‌ها در حال مذاکره بودند.

چنین شخصی؛ رئیس سازمان محیط زیست در جمهوری اسلامی ایران است و پیشتر نیز در چند دوره وزیر بود. بنابراین از یک شخص معمولی صحبت نمی‌کنیم. از شخصی سخن گفته می‌شود که از ابتدای انقلاب اسلامی و با توجه به فرصتی که انقلاب فراهم کرد در مناصب مهم سیاسی حضور پیدا کرده و از قبل این پست‌ها، به جایگاهی رسیده است. کلانتری یکی از پرحاشیه‌ترین مسئولان در دولت کنونی نیز بوده است. او قبلاً نیز گفته بود که امام خمینی (ره) با آوازخوانی زنان مشکلی نداشته‌اند! نسبت دادن‌های اینچنینی به رهبر کبیر انقلاب بی‌شک اتهام سنگینی است و باید با مجازات روبه‌رو شود. اتهام دروغ بستن و شبهه علیه مقام والاقدر و معنوی امام، دل بسیاری از شیفتگان و پیروان مکتب خمینی را به رنج آورده ولی این فرد همچنان آزادانه در حال توهین و افترا است!

ما در این یادداشت به مابقی اظهارات کلانتری از جمله ادعای تقلب در سال ۸۸ کاری نداریم و آن نیز نیازمند مقاله‌ای دیگر است اما همان‌گونه که در بالا عنوان شد، افرادی با گرایش‌های فکری نظیر کلانتری در میان مسئولان و مقامات کم نداریم. روزی حسن روحانی در دوره قبل در تیرماه ۹۴ عنوان کرده بود که “کافی است! دوران احساسات کافی است! در هر انقلابی این جور است. احساسات فراوان است. شش ماه، یک سال، دو سال، سه سال، … ، ۳۶ سال، ۳۷ سال از انقلاب گذشته است. واقعیت‌ها را تبیین کنیم؛ جامعه ما بداند واقعیت‌ها چیست؟ بداند تعامل با دنیا یعنی چه؟ تعامل با خودش، با دیگران، مدارا کردن، فضای گفت‌وگوی آزاد را به‌وجود آوردن، رو به روی هم نایستادن، فضای عادلانه را به‌وجود آوردن.” با چنین دیدگاه‌ها و تفکراتی، انتظاری از مسئولان پایین دست درباره انقلاب و رهبریش نمی‌توان داشت!

شیوع و ابراز جسورانه رویکردها و دیدگاه‌های این‌چنینی ناشی شیوع ویروس نفوذی لیبرالیسم در میان تعدای از مسئولان است. کسانی که خود را از دیوار انقلاب اسلامی بالا کشیدند ولی منافقانه از همان انقلاب ابراز پشیمانی می‌کنند و آن را عامل عقب افتادگی می‌دانند. کسانی که از دیوار لانه جاسوسی بالا رفتند ولی پس از مدتی آن را عامل اصلی بدبختی ایران و کشور ارزیابی می‌کنند! افرادی که در دهه‌ نخست انقلاب با پونز فرو کردن به پیشانی زنان بی‌حجاب، چهره‌ای زشت از نهی از منکر ارائه کردند، تبدیل به منادیان آزادی حجاب و مشروب‌خوری در شهر شده‌اند! عیسی کلانتری‌ها در این دسته و حزب‌ها کم نیستند و دقیقاً همین دیدگاه‌ها و آدم‌های این‌چنینی هستند که مملکت را به خاک سیاه نشانده‌اند. افراد مدعی که با رانت و استفاده از منابع ملی و ملت پر و بال گرفته‌اند، به تافته جدابافته تبدیل شده و بر روی همین ملت و انقلابشان چنگ انداخته‌اند.

دشمنان برنامه‌های خود را به بهترین نحو از زبان چنین افرادی بیان می‌کنند. مسئولانی که در برخی از پست‌های حساس و حیاتی کشور نقش دارند و با نفوذ فرهنگ و تفکر لیبرالیسم یک کشور انقلابی را گروگان نظریات و تفکرات انحرافی شان قرار داده‌اند. با اسم تعامل با دنیا تمام ظرفیت‌ها داخلی را به بازی گرفته و تعطیل کردند تا با تحریم‌های غرب، کاسه چه کنم، چه کنم دست گرفته و برای یک مذاکره دیگر به سر و در کاخ سفید دخیل ببندند! گدایان مذاکره یک کشور را هشت سال معطل کرده‌اند و حال به جای پاسخگویی و عذرخواهی، با وقاحت انقلاب اسلامی و رهبری‌اش را سیبل تهمت‌ها، دروغ‌پردازی‌ها، خاطرات جعلی و تفسیرهای جاعلانه قرار داده‌اند.


 

نظر شما