شناسهٔ خبر: 44196456 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

ماجرای "عاشورای دوم" در مشهد مقدس چه بود؟

گروه استان‌ها-در فترت بین مجلس دوم و سوم فجایع روس‌ها در مشهد به شکل دیگرى خودنمایى کرد. ژنرال ردکو، فرمانده نظامى روس، در مشهد مجلسى در محل اقامت خود تشکیل داد و شروع به تحریکات کرد....

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، در 8 آذر 1290 مجلس به اتفاق آرا، اولتیماتوم روسیه را رد کرد. در مشهد مهاجران قفقازى، انقلابیون محلى و روحانیان و توده‌هاى مردم آماده مقاومت مسلحانه در برابر روسیه شدند.

علماى نجف پس از دریافت تلگرافى درباره رویدادهاى ناگوار ایران، تصمیم گرفتند با پیروان خود به کاظمین و از آنجا به سوى ایران حرکت کنند تا مردم را علیه اشغالگران رهبرى کنند.

در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در مشهد» جلد یکم که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است:

آخوند ملا محمدکاظم خراسانى با ارسال نامه‌هایى به شهرهاى مهم ایران، از جمله مشهد دستور داد مردم علیه کفار به پا خیزند و اجناس روس را تحریم کنند و آموزش‌هاى رزمى لازم را ببینند. در یکى از روزها، همه به مسجد گوهرشاد رفتند، مسجد پر از جمعیت شد، حاج شیخ مهدى سلطان‌المتکلمین دو ساعت به غروب مانده به منبر رفت و مواد اولتیماتوم را براى مردم خواند.

علماى مشهد به تبع آخوند خراسانى، اعلامیه‌اى در تحریم استفاده از کالاهاى روسى صادر کردند. در این اعلامیه آمده است:

«چون اجحافات و تجاوزات دولت روس که چون شعله آتش به خرمن اسلام افتاده، از حد گذشته است و به واسطه سوق قشون خود به نقاط شمالى و شرقى و غربى ایران، امنیت این مملکت را منهدم و افکار عمومى را به نمایشات خارج از قانون خود اشغال نموده و روح دیانت مسلمین را به فشارهاى فوق‌العاده خودش معذب داشته ... علماى عظام و حجج اسلامیه نجف اشرف که از ارکان عالیه روحانیت ما به شمار مى‌آیند، در جلو حرکات دول همجوار متعدى، به خصوص دولت روس، اظهار نفرت فرموده و به ترک امتعه این دولت استظهار متواتره صادر فرموده‌اند...».

درست زمانى که علماى عتبات خواستند به کاظمین حرکت کنند، آخوند خراسانى به مرگى نا به‌هنگام از دنیا رفت و با پذیرش اولتیماتوم از سوى دولت ایران، این جریان فروکش کرد. پس از تعطیل شدن مجلس دوم، روس‌ها به نفوذ خود در مشهد افزودند. 

به توپ بسته شدن حرم مطهر رضوى به دست قواى روس

در فترت بین مجلس دوم و سوم فجایع روس‌ها در مشهد به شکل دیگرى خودنمایى کرد. ژنرال ردکو، فرمانده نظامى روس، در مشهد مجلسى در محل اقامت خود تشکیل داد و شروع به تحریکات کرد.

وی توانست سیدمحمد یزدى طالب‌الحق و یوسفخان هراتى را با خود هماهنگ کند و محمدعلى قروش‌آبادى هم که از اوباش باجگیر بود به آنان پیوست و به این ترتیب مقدمات شورشى فراهم شد که مى‌توانست خراسان را تجزیه کند و به منویات دیرین روسیه، جامه عمل بپوشاند.

روز 2 محرم 1330 ق، تعداد 1300 قزاق روس و چهار عراده توپ بزرگ از دروازه بالا خیابان به مشهد وارد شدند و از کوچه تلگرافخانه قدیم به طرف ارگ دولتى حرکت کردند. على نقى میرزا رکن‌الدوله که از سال 1329 ق بار دیگر والى خراسان شده بود، از طرفداران محمدعلى میرزا به شمار مىرفت، ضمن حمایت از طالب الحق و یوسف خان هراتى، دستور داد قزاقخانه، سربازخانه باغ خونى، گل خطمى و سایر عمارات عالى را که در اطراف ارگ بود براى روس‌ها تخلیه کنند. 

نمایندگان مردم، روز پنجشنبه اول ربیع‌الثانى 1330 ق که مطابق با عید نوروز بود، از یوسف خان خواستند تا مردم به منظور دید و بازدید آزاد باشند و او با این پیشنهاد موافقت کرد. ولى در روز یکشنبه چهارم عید، نایب حبیب را که رئیس کمیسر نوغان بود، مقابل سراى ملک کشتند و همان روز کمیساریاى پایین خیابان و کمیساریاى سرشور و عیدگاه را خراب کردند و جمعى کشته شدند و شورشگران به ادارات ریختند. 

روز بعد، عبدالحمیدخان مترجم کنسول روس، به منزل میرزا ابراهیم رفت و ابلاغ کرد که اگر تا دو ساعت دیگر شورشیان دست از شورش برندارند و خلع سلاح نشوند، به ضرب گلوله توپ با آنان برخورد خواهد شد.

حاج ملاهاشم خراسانى از فعالان مشهد در آن ایام، در کتاب منتخب التواریخ مى‌نویسد: «براى جستن راه به منزل میرزا ابراهیم رضوى مجتهد که عمده اجتماعات در منزل او صورت مى‌گرفت، رفتم تا با وساطت وى، طالب‌الحق از حرم خارج شود و امکان به توپ بستن حرم را از سوى قواى روس به ایشان گوشزد کردم، ولى میرزا ابراهیم مجتهد گفت: این خیال فاسد است، روس‌ها اتباع مسلمان زیادى در قفقاز و غیره دارند، آنها جرأت چنین کارى ندارند». 

کسى احتمال نمى‌داد روس دست به ایجاد فاجعه بزرگى بزند. روس‌ها از سویى به طالب الحق و یوسف خان دستور مقاومت و ادامه شورش مى‌دادند و در واقع شورش را هدایت مى‌کردند و از سوى دیگر تظاهر مى‌کردند که مایل نیستند این وضعیت ادامه پیدا کند. هدف نهایى آنان، تسلط بر امور اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خراسان بود.

روس‌ها در روز سه شنبه، دهم ربیع‌الثانى 1330 ق، توپ‌هاى قلعه‌کوب شرنبل را در خارج شهر مستقر کردند و توپ‌هاى مسلسل را بر پشت بام مدرسه ملامحمدباقر (باقریه) و دکان حاج محمدجعفر متصل به کوچه شیخ محمدجعفر بجنوردى و پشت منزل قاسمبک تاجرباشى روس و پشت بام سراى بانک واقع در میان بازار بزرگ و باغ خونى و دروازه پایین خیابان نصب کردند.

به دستور فرمانده نظامى روس در هر ثانیه، صد گلوله توپ و تفنگ به مدت چند ساعت به سمت حرم مطهر امام هشتم ـ علیهالسلام ـ شلیک مىشد. آنان درب بالا خیابان را با دینامیت خراب کردند و زوار به حرم پناهنده شدند.

این روز تلخ در تاریخ مشهد، به نام «عاشوراى دوم» ثبت شد. ادیب هروى نویسنده کتاب حدیقةالرضویه که خود شاهد این فاجعه دردناک بوده است، مىنویسد: «اگر فجایع چند ساله روسیه در ایران جداگانه جمع و تألیف شود، یک کتاب ضخیمى خواهد شد که براى اثبات مضرت رژیم نحس امپراتورى تا روز قیامت کافى مى‌باشد و واقعه دهم ربیعالثانى نیز ناشى از همین رژیم است». 

روسها پس از این کشتار فجیع، میان رواق دارالسیاده، دو صف بستند و دوش به دوش یکدیگر ایستادند و صحن کهنه را محل بازداشت شدگان قرار دادند. طلاب مدارس خیرات خان، میرزا جعفر، مستشار، بالا سر، پریزاد، دودر (شاهرخ) و پایین پا از بازداشت شدگان بودند. روسها آنان را نیمهشب از حجره‌هایشان بیرون کشیده، به صحن کهنه آوردند و دور آنان را محاصره کردند. اگر کسى کوچکترین حرکتى مى‌کرد، با سرنیزه و قنداق تفنگ او را مى‌زدند. بازداشت شدگان تا صبح در کنار اجساد شهدا و زیر باران به سر بردند. 

در فاصله روزهاى دهم تا سه شنبه 13 ربیع‌الثانى، حرم و همه صحن‌ها و مسجد در کنترل قواى روس بود. در این فاصله، کنسول روس و انگلیس و زنانشان براى دیدن حرم به آنجا آمد و شد داشتند. روز دوازدهم ربیع‌الثانى ردکو اجازه داد تا کشته‌ها دفن شوند.

اجساد در قبرستان قتلگاه دفن شدند. تعداد مقتولان حدود 415 و به نقلى بیش از 800 نفر بود، تعدادى از مجروحان هم بعدها کشته شدند. از روس‌ها هم 34 نفر به قتل رسیده بودند. ردکو فرمانده قشون روس، پس از ارتکاب این جنایت فجیح، صبح 10 فروردین 1291 ش/11 ربیع‌الثانى 1330 ق اعلامیه‌اى صادر کرد.

در این اعلامیه آمده بود: «جمعى از اشرار، آستانه مقدسه را مأمن خود قرار داده، به واسطه اغراض و منافع شخصى در مدت یک ماه باعث اضطراب و وحشت عموم اهالى شهر گردیده، مردمان سالم را مى‌کشتند و غارت مى‌کردند و به واسطه این قتل و غارت مانع از کسب کسبه که مى‌بایستى معاش یومیه خود را تحصیل نمایند، شده بودند. محصل حصول امنیت در شهر و رفاه اهالى، هر چه اولیاى امور دولت بهیه روسیه از اشرار خواستار شدند که تمرد از احکام ننمایند، قبول نکردند و با وجود اتمام حجتى که کرده بودم، اشرار خلع اسلحه ننمودند و ابتدا از طرف آنها به قشون دولت بهیه روسیه شلیک کردند. به قوهى جبریه، شهر مشهد را منظم کردم...».

از پیامدهاى این رویداد، نفرت شدید مردم مشهد از دولت و پریشانى و اختلال سالهاى 1331 تا 1334 ق در مشهد بود. اشرار در همه جا به یغماگرى مشغول بودند. طوایف بربرى و تیمورى با هم درگیرى داشتند و فرماندهان قشون، توانایى رسیدگى به اختلافات آنان را نداشتند. در شهر برخورد دوایر دولتى بسیار تند و شکننده بود و اسباب نارضایتى عمومى را فراهم مى‌ساخت.

تروریستهاى شهرى براى خود مجمعى تشکیل داده بودند و متنفذین براى ازدیاد دارایى‌هاى نامشروع خود، دست به هر کارى مى‌زدند و عامه مردم، فاقد آسایش و تأمین مالى و جانى بودند و قحطى بیداد مى‌کرد.

در چنین وضعیتى بود که مردم مشهد از میرزا محمدتقى شیرازى درخواست نمودند تا عالمى باتقوا و مجتهد به مشهد اعزام کند و او حاج آقا حسین قمى را به مشهد فرستاد. آیت‌الله قمى در سال 1331 ق عازم مشهد شد، مجاورت حرم حضرت رضا (علیهالسلام) را برگزید و از این تاریخ، زعامت حوزه علمیه خراسان را به عهده گرفت.

انتهای پیام/282/ش

نظر شما