شناسهٔ خبر: 44190847 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

خورسندی طاسکوه بیان کرد؛

شروط سه‌گانه مطالعات میان‌رشته‌ای قرآنی / میان‌رشتگی در ایران دچار کج‌فهمی است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه آموزش میان‌رشته‌ای در ایران به لحاظ نظری و عملی دچار کج‌فهمی شده است، گفت: مطالعات قرآنی مانند سایر علوم در صورت داشتن شرایط سه‌گانه پژوهش میان‌رشته‌ای می‌توانند میان‌رشته‌ای یا فرارشته‌ای باشند. اساساً مسائل مذهبی و فرهنگی پیچیده و ذوابعادی حادث می‌شوند که نیازمند کدگشایی و تبیین متخصصان دین‌پژوه در حوزه‌های مختلف معرفتی هستند.

صاحب‌خبر -

علی خورسندی طاسکوه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

مطالعات میان‌رشته‌ای چند سالی است که نقل بسیاری از محافل علمی و دانشگاهی شده است و مقالات یا کتب متعددی با برچسب میان‌رشته‌ای منتشر می‌شود، اما سؤال اینجاست که تفاوت میان‌رشته‌ای بودن با سایر مطالعات چیست و با چه ویژگی‌هایی یک مطالعه می‌تواند میان‌رشته تلقی شود؟ اساساً ضرورت بحث میان‌رشته‌ای چیست و آیا با تأسیس رشته ـ گرایشی به نام میان‌رشته‌ای مشکل حل می‌شود؟ همچنین شرایط میان‌رشته‌ای در ایران چگونه است؟ میان‌رشته‌ای در مطالعات قرآنی چگونه است؟ اینها پرسش‌هایی است که در بحث میان‌رشته‌ای با علی خورسندی طاسکوه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در میان گذاشتیم که در ادامه می‌توانید این گفت‌وگو را بخوانید؛

ایکنا ـ با توجه به اینکه جنابعالی پژوهش‌هایی را در زمینه مطالعات میان‌رشته‌ای انجام داده‌اید و کتاب و مقالاتی را منتشر کرده‌اید، اگر مایل باشید با این پرسش کلی که میان‌رشتگی در علوم انسانی چیست، آغاز کنیم و در ادامه به این فرایند در مطالعات قرآنی برسیم.

میان‌رشتگی اصولاً در سه ساحت اصلی اتفاق می‌افتد. ساحت اول که مقبول‌ترین و مهمترین ساحت است، پژوهش میان‌رشته‌ای است که عمدتاً در نهادهای پژوهشی و مراکز تحقیق و توسعه اتفاق می‌افتند. ساحت دوم، آموزش میان‌رشته‌ای است که عمدتاً در سازمان‌های آموزشی نظیر مدرسه و دانشگاه نمود پیدا می‌کنند و ساحت سوم، ساحت سازمانی میان‌رشته‌ای است؛ ساحتی که کمتر به آن پرداخته شده و تجربه عملی و ادبیات علمی مربوط به آن در ایران فقیر و مغفول است.

ایکنا ـ دلیلی خاص دارد که به ساحت سازمانی ورود پیدا نکرده‌اند؟

ساحت سازمانی میان‌رشته‌ای به تنوع و انعطاف‌پذیری مدیریت سازمانی وابسته است. در ساختارها و بافتارهای سازمانی بسته نمی‌توان ساحت میان‌رشته را بسط داد. فعالیت‌های سازمانی میان‌رشته‌ای امری اجتماعی ـ حرفه‌ای است و نیازمند فضای باز سازمانی و استقلال مدیریتی لازم در سازمان است. در فضاهای سازمانی بروکراتیک و آئین‌نامه‌محور نمی‌توان همکاری میان‌رشته‌ای بین سازمانی شکل داد.

ایکنا ـ تجربه و فعالیت‌های میان‌رشته‌ای در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موضوع توسعه فعالیت‌های میان‌رشته‎ای در ایران در اواسط دهه گذشته در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به شکل جدی مطرح شد. در این پژوهشکده ابتدا تألیفات و ترجمه‌هایی را شروع کردیم. سپس نشریه مطالعات میان‌رشته‌ای در علوم انسانی را راه‌اندازی کردیم. در آن زمان مبحث میان‌رشته‌ای حتی در بین دانشگاهیان نیز مبحث جدید و مبهمی بود.

به خاطر این با مشکلات و موانع  عدیده نظری و اداری مواجه بودیم. یادم می‌آید که وقتی اولین کتاب تألیفی در این زمینه یعنی «گفتمان میان‌رشته‌ای دانش» را در سال 86 منتشر کردیم، از طرف بعضی از دوستان دانشگاهی ما به ویژه در حوزه فلسفه و الهیات و ادبیات مورد سرزنش قرار گرفتیم. حتی وقتی اولین همایش ملی در زمینه فعالیت‌های میان‌رشته‌ای را در سال 87 به طور مشترک در دانشگاه تهران برگزار کردیم با انتقادات تندی روبه‌رو شدیم.

ایکنا ـ مشکل اصلی توسعه فعالیت‌های مربوط به آموزش میان‌رشته‌ای در ایران را چه می‌بینید؟

واقعیت این است که آموزش میان‌رشته‌ای در ایران هم به لحاظ نظری و هم در عرصه فعالیت دچار کج‌فهمی شده است. این مسئله به طور خاص در علوم انسانی مشهودتر است. به اشتباه، فهم غالب از آموزش میان‌رشته‌ای ایجاد رشته‌های میان‌رشته‌ای است. این عبارت، یعنی رشته میان‌رشته‌ای خود مفهومی متناقض است! سیاست‌گذاران آموزش عالی ما در وزارتین متبوع و دانشگاه‌ها بدون اینکه آموزش میان‌رشته‌ای را فهم کنند، دور هم جمع شدند و رشته‌های به اصطلاح میان‌رشته‌ای تأسیس کردند. اساساً برای تأسیس یک ساختار سازمان یافته دانش و آموزش (رشته یا میان‌رشته) لوازم مقدماتی و الزامات مهارتی و حرفه‌ای لازم است که رعایت نشدند.

ایکنا ـ موانع اصلی توسعه فعالیت‌های مربوط به پژوهش میان‌رشته‌ای را چه می‌بینید؟

مشکل اصلی در زمینه پژوهش میان‌رشته‌ای، به طور خاص در علوم انسانی- اجتماعی مهارتی است. مهارت‌ها و تکنیک‌های انجام پژوهش میان‌رشته‌ای متفاوتند. نکته دیگر این است که پارادایم پژوهش میان‌رشته‌ای اساساً به نهادهای علمی و دانشگاهی یا حلقه‌های پژوهشی ما راه پیدا نکرده است. تا به حال مشاهده نشده است یا گزارش نشده است که یک کار پژوهشی میان‌رشته‌ای مسئله محور و مسئله گشا صورت گرفته باشد. هرچند پژوهش‌ها و کارهای سنتی مشترکی انجام می‌دهند و اسم آن را میان‌رشته‌ای می‌گذارند، ولی اساساً نمی‌توان به این دست کارها هویت میان‌رشته‌ای بخشید.

هر پژوهش میان‌رشته‌ای لازم است حداقل سه عنصر اصلی را داشته باشد. اول اینکه مسئله یا موضوع پژوهش واقعی، پیچیده و چندوجهی باشد و قابل شناسایی یا حل توسط یک تخصصی یا رشته نباشد. به عبارتی هرگاه، یک رشته یا تخصص‌ خاص در فهم و حل یک مسئله یا مشکل عاجز بماند پژوهش میان‌رشته‌ای آغاز می‌شود. در علوم انسانی و اجتماعی اساساً به پژوهش‌های رشته‌ای هم در سیاست‌گذاری اعتنا نمی‌شود، چه برسد به پژوهشهای میان‌رشته‌ای که عملاً وجود خارجی ندارند!

دومین عنصر پژوهش میان‌رشته‌ای وجود زبان مشترک است. برای اینکه زیان مشترک داشته باشید باید رویکرد و تفکر غالب بازیگران و کنشگران علمی میان‌رشته‌ای باشد. با رویکرد سنتی و مکانیستیک صد سال پیش نمی‌توان به سمت مطالعات میان‌رشته‌ای رفت. بنابراین، وجود زبان مشترک و باور به کارآمدی پژوهش میان‌رشته‌ای در شناسایی و حل مسائل انسانی و اجتماعی کلیدی است. عنصر سوم، طرح‌واره میان‌رشته‌ای روش‌مند برای انجام پژوهش میان‌رشته است. پژوهش میان‌رشته‌ای نیازمند مدیریت پژوهش میان‌رشته‌ای و به نوبه خود مستلزم مهارت‌های روشی، حرفه‌ای و علمی متنوعی است.

ایکنا ـ نظر شما درباره پژوهش میان‌رشته‌ای قرآنی چیست؟

پژوهش‌های قرآنی هم شبیه سایر حوزه‌های پژوهشی در علوم انسانی و اجتماعی می‌توانند میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای باشند، مشروط بر اینکه شرایط سه‌گانه پژوهش میان‌رشته‌ای را داشته باشند. حداقل باید مسئله‌ای وجود داشته باشد که واقعی و پیچیده باشد و با یک لنز نگاه و توسط یک پژوهشگر قرآنی قابلیت کدگشایی یا فهم نباشد. ابتدا باید این امر حادث شود که مسئله‌ای وجود دارد که قرآن‌پژوه یا پژوهشگر قرآنی نمی‌تواند آن را به تنهایی و با یک لنز نگاه فهم کند یا انجام دهد.

با وجود این باید توجه کرد که مباحث و مسائل میان‌رشته‌ای واقعی در حوزه تئولوژی عمدتاً و الزاما از جنس درون-دینی نیستند. مسائل و موضوعات دینی، مذهبی و فرهنگی پیچیده و ذوابعادی حادث می‌شوند که نیازمند کدگشایی و فهم این مسائل توسط متخصصان و پژوهشگران دین پژوه در حوزه‌های مختلف معرفتی هستند. دعوی این است که ابتدا باید تشخیص داده شود که جنس موضوع یا ماهیت مسئله پژوهش از نوع و جنس میان‌رشته‌ای است یا نه؟!

ایکنا ـ چرا فرایند آموزش و یادگیری در مدارس و دانشگاه‌های ما به صورت میان‌رشته‌ای نیستند؟

میان‌رشته‌ای اساساً یک سبک زیست آکادمیک است. یعنی فعالیت میان‌رشته‌ای قبل از اینکه عملی فنی و تخصصی باشد یک اتفاق فرهنگی و اجتماعی در آکادمی و اجتماعات دانش پژوهی است. برای اینکه در اجتماعات آموزشی بتوانیم زیست اجتماعی میان‌رشته‌ای را تجربه کنیم باید به کارآمدی میان‌رشتگی در مسئله‌شناسی و مسئله‌گشایی فعالیت میان‌رشته‌ای باور پیدا کنیم. پس از چندین دهه هنوز مدیریت آموزش عالی به این باور نرسیده که به یادگیری یا آموزش میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای نیازمند است.

قلب آموزش میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای، برنامه درسی تلفیقی است. چه تغییر یا اصلاحاتی در ساختار و فرایند برنامه ریزی درسی آموزش و پرورش و آموزش عالی اتفاق افتاده است؟ عملا هیچ اتفاقی نیفتاده و ستون فقرات آموزش میان‌رشته‌ای در کلاس درس و تدریس تیمی است. آیا در دپارتمان‌های آموزشی ما حتی در سطح دکتری تدریس تیمی داریم؟ حالا شما سرفصل ارائه دهید و همه را میان‌رشته‌ای نام‌گذاری کنید، در عمل هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

وقتی که تدریس تیمی ندارید چگونه می‌خواهید تدریس و آموزش میان‌رشته‌ای داشته باشید؟ در دانشگاه‌هایی که آموزش میان‌رشته‌ای فانتزی نیست، یک درس تخصصی را چند استاد از چند دپارتمان ارائه می‌دهند؛ اما در دپارتمان‌های آموزشی ما یک استاد دو سه درس را به یک ورودی از دانشجویان ارائه می‌دهد. حتی در سطح دکتری هم آموزش میان‌رشته‌ای نداریم. در بعضی از دانشگاه‌های ما دانشجویان دکتری ما مجبورند چندین درس را فقط با یک استاد بگذرانند. به خاطر این است که می‌گویم مسئله و مشکل آموزش میان‌رشته‌ای در دانشگاه‌های ما فرایندی و در عرصه عمل است.

امروزه فعالیت‌های آموزشی میان‌رشته‌ای متعددی نظیر برگزاری دوره‌های آموزشی مشترک بین دانشگاهی در دانشگاه‌های برجسته جهان وجود دارد. این یک ظرفیت و تجربه یادگیری بی نظیر برای دانشجویان فراهم می‌کند که دانشجویان ایرانی از این امکان و ظرفیت بی‌بهره‌اند. مثلاً در دانشگاه‌های کانادا دانشجویان این حق را دارند که حداقل یک سال تحصیلی را در هر دانشگاه دنیا دوست داشته باشند، تجربه کنند؛ متأسفانه ما حتی چنین سیاست‌هایی را در داخل کشور و بین دانشگاه‌های داخلی نداریم و دهها مانع آئین‌نامه‌ای، سیاستی و بروکراتیک جلوی پای دانشجویان ما قرار دارد.

ایکنا ـ الگوها، فرایندها و تکنیک‌هایی که در زمینه میان‌رشته‌ای در علوم انسانی وجود دارد چیست؟ آیا اساساً در ساختار علم در ایران این الگوها و فرایندها جا افتاده‌اند و کارایی دارند؟

درباره این بحث نمی‌شود خیلی کلی بحث کرد. هر ساحت از فعالیت‌های میان‌رشته‌ای زبان و منطق و فرایندهای خود را دارند. اگرچه یک‌سری از مهارت‌ها عمومی هستند ولی ساحت‌های میان‌رشته‌ای مهارت‌های خاص را می‌طلبند. بحث این است که فعالیت میان‌رشته‌ای به یک‌سری مهارت‌های نگرشی عمومی نظیر ظرفیت هم‌جوشی، روحیه همکاری جمعی و فرهنگ تاب‌آوری حرفه‌ای نیاز دارد که این امر در اجتماعات سیاست‌گذاری و جامعه آکادمیک ما مشهور نیست.

یکی از مهم‌ترین مهارتهای عمومی در فعالیت‌ میان‌رشته‌ای برخورداری از زبان مشترک است. منظورم زبان فنی و تکنیکال است. نکته مهمتر اینکه هر فعالیت میان‌رشته‌ای معطوف به عمل است تا نظر. جنس فعالیت میان‌رشته‌ای از جنس عمل و همکاری است. همین امر باعث می‌شود که این واژه در ابتدا خیلی سهل‌الفهم تلقی شود، اما در عمل واقعاً صعب‌الوصول است. از این مهمتر، هر نوع فعالیت میان‌رشته‌ای معطوف به فرایند است تا ساختار. اجباراً نباید درگیر تأسیس توسعه ساختارهای میان‌رشته‌ای شویم بلکه باید روی فرایندهای میان‌رشته‌ای کار کنیم. ایجاد ساختار میان‌رشته‌ای نظیر رشته‌های میان‌رشته‌ای الزاماً نه هدف هستند و نه ایده‌آل. مثلاً در آموزش میان‌رشته‌ای تبدیل و تغییر درس‌ها و سرفصل‌های رشته‌ای موجود الزاماً فعالیت میان‌رشته‌ای نیستند.

وقتی می‌گوییم در صحنه آموزش، میان‌رشته‌ای باید اتفاق بیفتد این امر باید در عرصه بلافصل کلاس درس اتفاق بیفتد. جایی که تدریس درس‌ها گروهی و تیمی است؛ جایی که یادگیری فراگیران تیمی و گروهی است؛ جایی فعالیت‌های آموزشی و درسی بین دپارتمانی، بین دانشکده‌ای و بین دانشگاهی اصالت پیدا می‌کنند. بنابراین، میان‌رشتگی هم در عرصه پژوهش و هم در عرضه آموزش معطوف به مسائل واقعی و چندوجهی جامعه، سازمان آموزشی و کلاس درس است.

ایکنا ـ در واقع میان‌رشته‌ای را معطوف به مسئله جامعه می‌دانید و در این صورت در اتاق‌های دربسته امکان‌پذیر نیست، بلکه زمانی می‌تواند کارایی داشته باشد که مثلاً دانشگاه سیستان و بلوچستان با توجه به جامعه‌اش مسئله‌ای را مطرح کند که رشته‌های مختلف به آن بپردازند و راه حلی را برای آن پیدا کنند یا در بحث قرآن‌پژوهی مثلاً حوزه علمیه یا جایی دیگر مسئله‌ای را مطرح کند و براساس آن مسئله از دیگر رشته‌ها راهکار بگیرد.

آزمایشگاه و میدان عمل فعالیت میان‌رشته‌ای، جهان بیرون است؛ جهانی که پر از مسئله و مشکلات ناگشوده است. پس نمی‌توانیم در خلأو در فضایی که مسئله‌ واقعی و پیچیده وجود ندارد، ساختار میان‌رشته‌ای ایجاد کنیم یا فعالیت میان‌رشته‌ای را به سرانجام برسانیم. برای مثال مسئله آب در کشور ما واقعی، پیچیده و ذوابعاد است و باید فعالیت و تفکر میان‌رشته‌ای ورود کند و مدیریت بحران آب به مثابه یک حوزه میان‌رشته‌ای و چندرشته‌ای معنادار می‌شود؛ چون مسئله آب صرفاً مسئله‌ای زیست‌محیطی نیست، بلکه فراتر از آن، مسئله‌ای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی است یا مسئله گردبادها و طوفان‌های شنی در ایران که یک مسئله واقعی، پیچیده و چندبعدی است و باید با رویکرد میان‌رشته‌ای به سراغش رفت. بنابراین وقتی این همه مسئله واقعی و پیچیده و چندبعدی در کشور داریم، چرا پای موضوعات میان‌رشته‌ای را به مباحث فانتزی و دم دستی می‌کشیم. مثلاً دانشگاه اونتاریوی غربی کانادا آمده است با یک رویکرد چندرشته‌ای و با همکاری دانشمندان و متخصصان مختلف علوم پزشکی و مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی از دانشگاه‌ها و کشورهای مختلف برنامه‌ای بین‌المللی بنام «وسترن هدز ایست» را تأسیس کرده است. هدف این برنامه و فعالیت چندرشته‌ای مبارزه و ریشه‌کنی و درمان بیماری ایدز با استفاده از مواد طبیعی در چهار کشور غربی آفریقاست.

شما می‌بینید بیش از بیست حوزه تخصصی و پزشکی در رشته‌های مختلف در این برنامه دخیل هستند؛ چون مسئله ایدز یک مسئله واقعی، پیچیده و چندرشته‌ای است؛ بنابراین فعالیت میان‌رشته‌ای و چندرشته‌ای نمی‌تواند فانتزی و دم دستی باشد. HIV مسئله‌ای واقعی و چندبعدی است و در جهان بیرون وجود دارد.همان‌طوری که آب برای ما مسئله‌ای واقعی و چندوجهی و نیازمند رویکرد چندرشته‌ای برای مسئله‌شناسی و مسئله‌گشایی آن است.

ایکنا ـ میان‌رشتگی در ایران با آنچه در دنیا به میان‌رشتگی معروف است چقدر فاصله دارد؟

تفاوت اصلی میان‌رشتگی در ایران و جهان پیشرفته در کیفیت فهم میان‌رشتگی است. اساساً سیاست‌گذاری فعالیت‌های میان‌رشته‌ای در ایران به نوعی کمیک و فانتزی است. انحراف ما در سیاست‌گذاری فعالیت‌های میان‌رشته‌ای این است که افرادی در اتاقی دربسته دور هم بنشینند و «رشته میان رشته ای» تأسیس کنند! متأسفانه این چیزی است که ما در این سال‌ها تجربه کرده‌ایم. نمی‌گویم اصلاً به سمت ایجاد ساختارهای جدید نرویم؛ وقتی قصد ایجاد ساختار داریم باید ملزومات حرفه ای و تخصصی آن را رعایت کنیم. البته این بدفهمی در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی مشهودتر است؛ اگرچه در حوزه‌های مهندسی و پزشکی هم کارهای برجسته‌ای به لحاظ میان‌رشته‌ای و چندرشته‌ای و در معنای جدیدش انجام نشده و نمی‌شود.

ایکنا ـ چه باید کرد؟

سیاست‌گذاری روی فعالیت‌های میان‌رشته‌ای اهمیت تمدن‌سازی پیدا کرده است. اگر می‌خواهید پارادایم جدیدی برای توسعه و پیشرفت خود داشته باشیم، سرمایه‌گذاری روی فعالیت‌های میان‌رشته‌ای در هر سه ساحت پژوهش، آموزش و سازمانی اجتناب‌ناپذیر است. ابتدا باید بدفهمی و کج‌فهمی موجود از پارادایم میان‌رشتگی را در نزد سیاست‌گذاران اجتماعی و آموزشی کاهش بدهیم. سیاست‌گذاران اجتماعی و آموزشی ما برای سیاست‌گذاری میان‌رشته‌ای نیاز به خوراک‌های سیاستی دارند که حاصل پژوهش‌های حرفه‌ای میان‌رشته‌ای و چندرشته‌ای است. نکته دوم این است که فعالیت‌های میان‌رشته‌ای هزینه‌بر و زمان‌برند. بنابراین هم باید اعتبارات مالی کافی برای آن تأمین شود و هم برای کسب یافته‌های میان‌رشته‌ای صبور باشیم و داده‌بازی و آمارسازی را کنار بگذاریم.

انتهای پیام

نظر شما