حامد جیرودی
روزنامه نگار
اسطوره در برخی از فرهنگها، به معنای «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبه افسانهای محض دارد.» است اما در اسطوره شناسی سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره ای را موجوداتی مافوق طبیعی تشکیل میدهند که همواره هالهای از تقدس قهرمانهای مثبت آن را فراگرفته است. حوادثی که در خصوص اسطوره نقل میشود، داستانِ واقعی تلقی میشود، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی به ظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند اما آنچه در این روایتها مهم است، صحت تاریخیِ آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها در بر دارند و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند، دارای اهمیت است. در این بین، واژه اسطوره به قهرمانانی که دیگر در قید حیات نیستند نیز گفته می شود. کلمه ای که به صورت غلط مصطلح درباره قهرمانانی که زنده هستند و از محبوبیت زیادی در بین مردم برخوردارند هم رایج شده است. حالا سالیان زیادی است که اسطوره به قهرمان های ورزشی کشورهای گوناگون در رشته های مختلف نیز اطلاق می شود. مثل دیگو آرماندو مارادونا که در زمان حیات اسطوره فوتبال آرژانتین و جهان بود و حالا نیز این پسوند معمولا بعد از نام شماره 10 و کاپیتان تازه درگذشته آلبی سلسته نیز می آید. با نگاهی به آنچه در سطور بالا گفته شد، می بینیم که مارادونا تمام شاخصه های اسطوره بودن را داشته است. پسر فقیری در بوئنوس آیرس که با شکوفایی استعدادش به یکی از بزرگترین بازیکنان جهان تبدیل شد تا جایی که حتی حالا هم بسیاری از علاقه مندان فوتبال در دنیا او را بهترین بازیکن تاریخ می دانند. بازیکنی که وقتی از جمع کاتالان ها، جدا شد و به ناپولی پیوست، یکی از گویندگان خبر این انتقال را خرید گرانترین بازیکن فوتبال جهان توسط فقیرترین شهر ایتالیا توصیف کرد. مردم ناپل آنقدر او را می خواستند که وقتی رئیس وقت بارسلونا در لحظه آخر طلب پول بیشتر کرد، آن را از کف خیابان جمع کردند و برای خرید دیگو فرستادند. مارادونا از تیمی که برای نیفتادن می جنگید، تیمی ساخت که قهرمانی سری A و جام یوفا را به دست آورد و شد همه دار و ندار ناپلی ها. اسطوره ای که یک تنه جام جهانی 1986 را برای آرژانتین به ارمغان آورد. گل قرن را زد و با « دست خدا» توپ را وارد دروازه پیتر شیلتون کرد تا به قول خودش انتقام مردم کشورش را از بریتانیایی ها گرفته باشد. او تا جایی پیش رفت که هواداران تیفوسی اش فرقهای برای پرستش او تشکیل دادند (!) تا مارادونا خصوصیت تقدس گونه اساطیر را هم بگیرد و نشریه اکیپ هم با استعاره از دست خدا عنوان « خدا مرد» را برای مرگ او روی جلد خود بیارود. مارادونا 60 سال بیشتر عمر نکرد. در حالی که شاید باید زودتر از اینها می مرد. اما این اتفاقی است که گاهی برای اسطوره ها می افتد. مثل درگذشت اسطوره کشتی ایران جهان پهلوان غلامرضا تختی در 37سالگی و مرگ بروس لی اسطوره ورزش های رزمی جهان در 33 سالگی یا جورج بست ستاره افسانه ای فوتبال در 59 سالگی. برای اسطوره ها عرض زندگی مهم است، نه طول آن. چون اسطوره ها هرگز نمی میرند و همیشه در یاد دوستداران خود هستند. مثل مارادونا که نامش تا پایان جهان با فوتبال عجین است و او را خداوندگار فوتبال می نامند.
نظر شما