زنان چگونه میتوانند از شدت نابرابریهای جنسیتی که دوران اپیدمی کرونا شدت یافته است، رهایی یابند. آیا ورزش و افزایش سطح توانمندیها میتواند به مثابه سپری، خشونت علیه آنان را کاهش دهد. با هم در اینباره بخوانیم.
به گزارش عطنا، نشست تخصصی «نقش ورزش در حمایت اجتماعی از زنان» به صورت مشترک بین کانون ورزش برای توسعه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، کمیته ورزش و تربیت بدنی کمیسیون مللی یونسکو و آکادمی المپیک چهارشنبه ۵ آذر به صورت مجازی برگزار شد.
بخش اول |راهی برای کنترل خشونت علیه زنان
دکتر سارا کشگر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو کمیسیون ورزش زنان کمیته ملی المپیک در مطالبی اساس بحث خود را بر این گزاره قرار داد که ورزش راهی برای کنترل خشونت علیه زنان است. مشروح سخنان او را اینجا بخوانید:
در ابتدا تشکر میکنم که دوستان به معقوله زن و حمایتهای اجتماعی زنان و عدالتهای اجتماعی درباره زنان توجه ویژه کردند. امروز چهارم آذر که در واقع برابر است با ۲۵ نوامبر، به عنوان روز منع خشونت علیه زنان در جهان شناخته شده است.
بد نیست که بدانیم این روز در سال ۱۹۹۹ توسط سازمان ملل متحد به علت قتل سه خواهر که در فعالیتهای سیاسی در جمهوری دومینیکن شرکت داشتند و به قتل رسیده بودند، نامگذاری شده است. سازمان ملل تصمیم گرفت که این روز را به نام روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری و به شکل سمبل جهانی به آن توجه کند و هر سال این روز را به خوبی گرامی بدارد و برنامههای مختلفی برای آن برگزار کند.
ورزش در رابطه با این موضوع نقش بسیار مهمی داشته است. ورزش میتواند در رابطه با کنترل خشونت علیه زنان و ایجاد حمایتهای اجتماعی برای زنان جهان نقش مهمی داشته باشد.
خداوند در قرآن میفرماید: ای مردم، ما شما را از زن و مرد آفریدهایم و شما را جماعتها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترینتان است. من این جمله را به این علت انتخاب کردم که به شما بگویم نگاه الهی به خلقت انسان، نگاه عادلانه و برابر است و هیچ وقت مرد بودن را نکته برتری بر زن بودن قائل نشده است.
در نگاه الهی کسی برتر است که پرهیزگارتر باشد. هنگامی که قرآن در این آیه اعلام میکند که زن و مرد را آفریدیم و به شما کمک میکنیم که در قالبهای مختلف یکدیگر را بشناسید یعنی اینکه نیاز است ما زنان و مردان بیشتر یکدیگر را بشناسیم و از قابلیتهای هم با خبر شویم و سعی کنیم به قابلیتها و تواناییهای یکدیگر احترام بگذاریم و کمک کنیم این قابلیتها رشد داده شوند.
میدانید که ما بیانیهای به نام بیانیه «پکن» داریم. در سال ۱۹۹۵ میلادی نزدیک به ۱۵ هزار نماینده از کشورهای مختلف و ۳۰ هزار فعال اجتماعی در این کنفرانس شرکت کردند و بیانیهای را نوشتند. محور این بیانیه بر عدالت جنسی و توانمندسازی زنان در سراسر جهان تکیه داشته است.
یکی از شعارهای این بیانیه برای سال ۲۰۲۰ بحث عدالت محوری و عدالت جنسیتی برای زنان در کل جهان است. همهگیری کرونا در جهان عدالت محوری را دچار مشکل کرده است و عدالت محوری در ورزش به شدت آسیب دیده است.
تاثیرات کرونا بر جامعه زنان
تا سال ۲۰۱۹ میلادی برای اینکه عدالت جنسیتی در جهان و خصوصاً در ورزش مورد توجه قرار گیرد، اتفاقات مُبارکی افتاد. ولی به دلیل شیوع کووید ۱۹ و محدودیتهای ناشی از اپیدمی کووید ۱۹، تمام دستاوردهایی که تا سال ۲۰۱۹ میلادی به دست آمده بود، دچار اختلال شد.
کرونا بر زندگی و معیشت زنان پیامدهای نامطلوب اقتصادی هم داشته است. شیوع کرونا بر زندگی زنان شاغل بیش از سایر زنان اثر گذاشته است و پیامدهای نامطلوب که روی این قشر از زنان به جا گذاشته، دامنگیرتر بوده است.
در فعالیتهای سازمانی، مردان برای اینکه مسئولیتهای چندگانه در زندگیشان ندارند، میتوانند فعالیت کنند، ولی زنان شاغل باید امور مختلف دیگری همچون امور خانه، امور سرپرستی فرزندان و … را باید مدیریت کنند. از طرفی زنان وظایفی را در خانه و در اجتماع انجام میدهند که در ازای آن پولی نمیگیرند، و این وظایف وقت و انرژی بسیاری از زنان میگیرد، در نتیجه با کاهش درآمد مواجه میشوند.
افزایش فقر در دوران اپیدمی کرونا در قیاس زندگی زنان به وضوح قابل ردیابی است. براساس آمار جهانی فقر در میان زنان بیشتر از مردان خودش را نشان میدهد. در بسیاری از سازمانها تعدیل نیرو انجام شد و نخستین کاری که نهایی شد، این بود که زنان اخراج شدند.
در مورد زنان، بسیاری از مشاغل همچون امور تشریفاتی یا آرایشگاهها تعطیل شدند و زنان را با خیل عظیمی از بیکاری مواجه کردند. با اپیدمی کووید ۱۹ همچنین بسیاری از باشگاههای مخصوص زنان تعطیل شدند (برخی از باشگاههای مردانه به شکل زیرزمینی کار میکنند).
آمار جهانی نشان میدهد زنان سه برابر مردان در جهان فعالیتهایی را انجام میدهند که در قبال آن دستمزد نمیگیرند. آمارها نشان میدهد زنان شغلهایی را اشغال کردهاند که درآمد کمتری نسبت به مردان دارند. ۷۴۰ میلیون زن در جهان به شکل غیررسمی مشغول به کار هستند و تنها ۳۵ درصد از این زنان کمتر از مردان در مشاغلی هستند که به آنها دستمزد داده میشود.
این روزها کانون توجهها این است که کرونا چند نفر را قربانی کرد، چند نفر مبتلا به این ویروس شدند و چند نفر بهبود یافتند. ولی نباید موقعیتهای جهان را که همیشه با آن درگیر بودیم، فراموش کنیم. همسو با اپیدمی کووید ۱۹، هنوز افرادی هستند که با بیماریهای مختلفی دستوپنجه نرم میکنند و هنوز آمار نشان میدهد که مرگومیر در میان زنان بالاست.
مرگ و میری که در دوران اپیدمی کرونا در میان زنان رُخ داده، متأثر از عوامل مختلفی بوده است؛ همانند زنان بارداری که نتوانستند به بیمارستان بروند یا زنانی که دچار بیماری عفونی ناشی از سوء استفاده جنسی شدند و نتوانستند از بخشهای درمان و مددکاری استفاده کنند. زنانی بودند که به علت اینکه پول نداشتند، نتوانستند به مراکز درمانی مراجعه و در نهایت فوت کردند.
بسیاری از زنان در بخش تأمین خدمات و درمان در صف اول نشستهاند. اگر به بیمه تأمین اجتماعی مراجعه کنید، میبینید که در بخشی که به شما پاسخ میدهند بیشتر، خانمها مشغول به کار هستند. علت آن هم این است که زنان در مقابل مردان بهتر ارتباط رقرار و بهتر عمل میکنند. همین یعنی زنان بیشتر از مردان در معرض بیماریهای مختلف قرار میگیرند. مانند بیماری کرونا که امروزه شیوع دارد. در دوران کرونا خیلی از زنان نتوانستند از بنگاههای خدماتی و حمایتگرهای اجتماعی بهرهمند شوند. به این علت که این بنگاهها یا خدماتشان کمتر شد و یا نوع خدمتشان را تغییر دادند و به پاسخگویی سؤالات مردم در دوران کرونا پرداختند.
طبق آماری که در اسپانیا به سازمان ملل ارائه شد، تعداد زنانی که در دوران شیوع پاندمی به بیماری عفونی کووید ۱۹ مبتلا شدند، بیشتر از مردان بود. ۷۲ درصد از مبتلایان کرونا در کشور اسپانیا زن و ۲۸ درصد مرد بودند. در کشور ایتالیا ۶۶ درصد زن و ۳۴ درصد مرد بودند. البته بر مبنای گزارش سازمان جهانی بهداشت تعداد فوتیها در میان زنان کمتر از مردان بود. با توجه به شرایط فیزیکی زنان، زنان تعداد فوتشان کمتر از مردان بود، ولی بدین معنا نیست که فوتی نداشتیم. چیزی که اینجا مطرح است این است که تعداد مبتلایان به کرونا در جهان در بین زنان بیشتر از مردان بود. علت آن ارتباط بیشتر زنان با جامعه است و مسئولیتهای مختلفی که زنان برای مراقبت از بیمارانشان در خانه داشتند.
کرونا به زنان بیشتر آسیب رساند
به چند دلیل آسیبهای زنان بیشتر از مردان بود؛ دسترسی زنان نسبت به مردان به فضاهای درمانی کمتر بود. همانطور که گفتم یا به علت مسائل اقتصادی خودشان و یا به دلیل تبعیضات فرهنگی در ملل مختلف بوده است. مثلاً در هند گزارشها نشان میدهد تعداد مردانی که در دوران کرونا برای درمان مراجعه کردهاند، خیلی بیشتر از زنان بود.
زنان به علت اینکه در خیلی از کشورهای جهان سواد کمتری داشتند، اطلاعات کمتری در رابطه با این بیماری داشتند. پس نتوانستند پیشگیری مناسب یا درمان به موقعی داشته باشند. تبعیض جنسیتی در خیلی از کشورهای جهان مانند کشورهای عربی وجود داشته است. نگرشهای قومی در خیلی از کشورها از جمله ایران وجود داشته است، به این ترتیب که به مردها برای درمان نسبت به زنان زودتر رسیدگی میکردند.
چیزی که سازمان ملل متحد به شدت روی آن پافشاری میکند، این است که باید از زنان در حوزه تصمیمگیری به خصوص در دوران همهگیری بهرهبرداری شود. به این علت که وقتی زنان را در قسمتهای تصمیمگیری دخالت نمیدهند، مردانی که تصمیم میگیرند از وضعیت مشکلات زنان مطلع نمیشوند و خیلی مهم است که زنان هم در حوزههای تصمیمگیری وارد شوند.
طبق گفته سازمان ملل متحد، در دوران کرونا خشونت علیه زنان به شدت افزایش پیدا کرد. در بین انواع خشونت، خشونت خانگی افزایش یافت. علتش هم این است که خیلی از زنان در دنیا همسرانی داشتند که دچار مشکلات روانی و اخلاقی و.. بودند. حالا این زنان که تا قبل از این همهگیری کار میکردند و ساعاتی را بیرون از خانه بودند، در حال حاضر تمام روز در کنار همسرانی هستند که تنشزا هستند و مدام از طرف آنان با آسیب روبهرو میشوند.
حبس خانگی باعث شده است خشونت خانگی علیه زنان در دنیا نرخ تصاعدی داشته باشد. وقتی این اتفاق میافتد، زنان به کمک احتیاج پیدا میکنند. از ۱۰۰ درصد زنانی که دچار خشونت میشوند، ۴۰ درصد از آنان برای کمک اقدام میکنند که از این ۴۰ درصد، ۳۰ درصد به خانوادههایشان و ۱۰ درصد به پلیس مراجعه میکنند. ۶۰ درصد بقیه به علت محدودیتهای فرهنگی که در خیلی از کشورها وجود دارد، سکوت میکنند. این سکوت زنان معنای بسیار زیادی دارد؛ شما با مراجعه به مقالات میتوانید بفهمید که نقش سکوت زنان چیست و چه جایگاهی دارد.
بسیاری از سازمانهایی که در سطح جهان میتوانند به زنان کمک کنند، در دنیا تعطیل شدهاند و یا این که نقششان عوض شده است و یا محدودیت در ارائه خدمات دارند و به همین دلیل نتوانستند به زنان کمک کنند و زنان به شدت در دوران شیوع کرونا دچار آسیب شدهاند.
۲۴۳ میلیون زن در دنیا دچار خشونتهای خانگی شدهاند. در فرانسه ۳۰ درصد، در قبرس ۳۰ درصد، در آرژانتین ۲۵ درصد افزایش خشونت علیه زنان گزارش شده است. در کشورهای پیشرفته غربی هم ما شاهد افزایش خشونت علیه زنان هستیم.
معضلات در دوران پَسا کرونا
همه مسئولان نسبت به بحث کرونا، در رابطه با شیوع این ویروس و واکسن این ویروس فکر میکنند. واقعیت این است که ما بعد از کرونا با افرادی مواجه هستیم که از نظر روحی و روانی و البته فیزیکی دچار مشکلات زیادی هستند و چون در حال حاضر به آنها توجه نمیکنیم، بعداً با معضل روبهرو خواهیم داشت. مادرانی که در حال حاضر و در دوران شیوع کرونا با خشونتهای شدیدی مواجه بودند و دچار بیماریهای صعبالعلاج هستند. بخشی از این بیماریها، بیماریهای روانی است که اگر ما اکنون به فکر آن نباشیم، بعداً دچار مشکلات خاصی خواهیم شد. مشکلاتی که جوامع و خانوادهها را درگیر خواهد کرد.
سازمان ملل متحد به دنبال پروتکلها و اقداماتی است که بتواند از این آسیبها پیشگیری کند. در این رابطه سازمان ملل متحد توصیههایی دارد؛ در این راستا، برای مقابله با کرونا و پیشگیری از معضلاتی که جهان آینده با آن مواجه است، باید از زنان در تمام حوزههای تصمیمگیری در کشورهای مختلف استفاده شود. باید به تأمین اقتصادی زنانی که کار میکنند و دیده نمیشوند، نیز توجه شود. باید برنامههای حمایت اجتماعی از زنان در دوران همهگیری جدی گرفته شود. نباید تمام تمرکز سازمان بحث کرونا باشد؛ باید به عوارض کرونا بر زندگی تمام جوامع توجه شود.
زنان ورزشکار از آسیبهای کرونا بینصیب نماندهاند؛ چه زیاد بودند زنانی که در دوران همهگیری به علت خشونت از همسرانشان جدا شدند. چه بسیار زنان ورزشکاری هم که بیکار و دستمزدشان قطع شد.
مردان در دوران کرونا بیشتر از زنان پوشش رسانهای داشتهاند. در حال حاضر در سطح جهانی مسابقات مردان با مجموعهای از محدودیتها برگزار میشود اما زنان چه شدند؟ کجا رفتند؟ چه تعداد از مسابقات زنان در سطح جهانی برگزار میشود؟ اولویت را سازمانهای ورزشی دنیا به مردان دادهاند. در همین دوران اپیدمی درآمدهای باشگاهی و تبلیغاتی زنان قطع شد. اسپانسرها زمانی وارد حمایت از ورزش میشوند که دیده شوند. زنان در دوران همهگیری کرونا دیده نمیشوند، پس چرا باید اسپانسرها از زنان حمایت کنند؟ طبیعتاً حمایت تبلیغاتی زنان هم قطع شده است.
زنان ورزشکار در کشورهای جهان سوم و کشورهای اسلامی بیشتر از کشورهای دیگر آسیب دیدهاند. علت آن محدودیتهای فرهنگیای است که برای نمایش زنان در دوران ورزش وجود دارد.
زنان هنگامی که وارد تیمهای ورزشی میشوند، تخلیه انرژی میکنند، با دوستانشان صحبت میکنند، در چالشهای ورزشی حضور مییابند و در اثر آن، از تنشهای روحی و روانی آنها کم میشود. همهگیری کرونا باعث شد زنان نتوانند ورزش کنند و این فرصت از آنها دریغ شد.
تحقیقاتی که در آیندهنگری انجام شده است نشان میدهد دختران ورزشکاری که در حبس خانگی با خشونتهای مکرر مواجه بودند، به سختی میتوانند دوباره به فعالیتهای تیمی در دوران پساکرونا برگردند.
در دوران پَساکرونا تمام مشکلاتی که تا سال ۲۰۱۹ در رابطه با زنان داشتیم، دوباره شروع میشود. دوباره توجه به بالا آوردن ورزش زنان به عنوان یک پدیده مؤثر اجتماعی دچار مشکل خواهد شد. دوباره پوشش رسانهها مشکل خواهد شد، به این علت که رسانهها به سمت ورزش مردان میروند تا بتوانند درآمد زایی کنند.
در این فضا زنان بیشتر از مردان آسیب خواهند دید. مردها اولویت خواهند داشت و زنها کمتر دیده خواهند شد. سازمان ملل متحد بیان میکند که اگر میخواهید خشونت علیه زنان را کم کنید، باید به طور جدی به عدالت جنسیتی (با تاکید در ورزش) توجه کنیم. کمیته بینالمللی المپیک در زمینه احقاق حقوق زنان شعار سال ۲۰۲۰ را «اداره جنسیتی زنان در ورزش باید تحقق پیدا کند» پایهگذاری کرده بود.
باید حضور زنان در عرصه مدیریت و حضور در رقابت ورزشی با مردان برابر شود. در المپیک ۲۰۲۰ قرار بود این اتفاق بیفتد. بعضیها پیشبینی میکنند شاید حضور زنان در المپیک ۲۰۲۱ در مقایسه با مردان افت داشته باشد. به هر ترتیب اتفاقی که کرونا در ورزش برای ما زنان ایجاد کرد این بود، تمام زحماتی که تا سال ۲۰۱۹ در رابطه با عدالت جنسیتی محتمل شدیم، کرونا با یک تلنگر آن را از بین بُرد.
تاثیر ورزش در کاهش خشونت علیه زنان
ورزش نقشهای مهمی دارد؛ ورزش در شخصیتسازی و سبک زندگی همه ما نقش دارد. ورزشهای تیمی باعث میشوند ارتباطات اجتماعی ما قوی شود. ما یاد میگیریم کار تیمی انجام دهیم و سخت کوشی کنیم تا سازمانمان به هدفش برسد.
فعالیت بدنی ورزش در رشتههای مختلف به ما یاد میدهد منظم باشیم. همانطور که میدانید آمارهای جهانی در بخش ورزش خصوصاً در کشورهای پیشرفته نشان میدهد بالای ۷۰ درصد مردم ورزش میکنند. این نشان میدهد ورزش در سبد خانوار اهمیت دارد و این یعنی خانواده به ورزش توجه میکند. امری که سازمانهای ورزشی در قالب مسابقات ورزشی به جامعه القاء میکنند، خانواده از آن درس میآموزد.
دیدن خشونتها در ورزش بر ذهنها هم تأثیر میگذارد. تا زمانی که در ورزش، نگاه عادلانه به زنان وجود نداشته باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که خشونت علیه زنان در جامعه رفع شود. البته این نگاه سازمان ملل متحد است که به شکل واضح و شفاف به این مسئله اشاره میکند.
طبق تحقیقات سازمان ملل متحد اگر ما دائماً نشست بگذاریم و تحلیل کنیم که خشونت علیه زنان چه شکلهایی در ورزش دارد، دلایل این خشونت را پیدا کنیم، تحلیل کنیم و برای آن راهکار بگذاریم و دائماً این را در نشستهای رسانهای، سازمانی و… بیان کنیم، این مسئله در نهایت به عنوان مسئلهای مهم مورد توجه جهانیان قرار میگیرد.
امکان برابر برای نمایش رسانهای زنان و مردان فراهم کنیم. سازمان ملل متحد تاکید دارد با ایجاد عدالت جنسی و احترام در معرفی و ارتباط انسانی در ورزش با توجه به اهمیتی که ورزش در متن زندگی خانوارها دارد میتوان امیدوار بود خشونت در جامعه و خصوصاً در رابطه با زنان قابل کنترل باشد و درصد افزایش آن را بتوان کنترل و کمتر کرد.
بخش دوم | زنان چگونه توانمند شوند
دکتر مرجان صفاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و سرپرست مرکز مدیریت آکادمی ملی المپیک هم به بحث در خصوص توانمندی زنان در دوران اپیدمی کرونا پرداخت که مشروح سخنان وی در پی میآید:
در خصوص خشونت علیه زنان وضعیت مطلوبی نداریم و آمارها حاکی از وضعیت نامناسبی است و در شرایط قرنطینه این آمارها بیشتر شده است. در بین خبرهایی که میخواندم نکتهای توجهم را جلب کرد و آن این بود که یکی از مدیران ارشد بیان کرده بود آنقدر مسئله خشونت نسبت به زنان در کلانشهری مثل تهران کم است که اصلا دغدغهای برای مدیران ایجاد نمیکند.
آمار جهانی بسیار فراتر از این حرفها است. اگر نگاهی گذرا به آن چیزی که در دنیا گزارش میشود، مرور کنیم؛ از هر سه زن یک نفر در معرض خشونت جسمی، جنسی، روحی و روانی در طول دوران زندگیش قرار میگیرد. اخیرا فضای مجازی به این ماجرا بیشتر وارد شده است و فکر میکنم اکثر ما تجارب ناخوشایندی را در فضای مجازی و خشونت در این فضا تجربه کردهایم. مقصود من این است که بگویم خشونت علیه زنان مسئله پیش پا افتادهای نیست و در کشورهایی مثل کشور ما که سعی میکنند به نوعی مسئله را پاک کنند، احتمالا نتیجه مطلوبی نخواهیم گرفت.
پس شرایط آنچنان که مدیران میگویند مطلوب نیست. آمار هم حاکی از همین است و تجارب، شنیدهها و دیدههای ما این آمار را تأیید میکند. ما سازمان داخلیای نداریم که به ما آمار موثق بدهد، ولی سازمانهای بینالمللیای هستند که سعی میکنند به طرق مختلف این آمار را جمع کنند. یکی از این سازمانهای بینالمللی، دانشگاه گوتنبرگ است که از سال ۱۹۵۰ میلادی بر اساس شاخصهایی توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی را هر ۲۰ سال یکبار در کشورها بررسی میکند.
در تازهترین گزارشی که ارائه شده است، ایران از لحاظ توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی زنان در دنیا بین ۱۷۰ کشور رتبه ۱۶۶ را دارد. از طرفی در رابطه با شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد هر سال آماری مبتنی بر شاخصهای بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی اعلام میشود و طبق این آمار از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۱۹ ما هر سال اُفت جایگاه داشتیم.
در این شرایط باید چه کار کرد ؟ راهکار مناسب برای بیرون رفتن از این وضعیت چیست؟ چگونه میتوانیم مانع خشونت علیه زنان شویم؟ جنسیت بر این مسئله تأثیر میگذارد. میدانیم که زنان نسبت به مردان در فقر بیشتری به سر میبرند. زنان زودتر از مردان از تحصیل باز میمانند و بیشتر بیسوادان در دنیا زنان هستند.
فقر و ناتوانیها به این مسئله کمک میکند و راهکارهای مختلفی برای آن پیشنهاد شده است که شرایط زنان تا حدی تغییر کند. یکی از بهترین استراتژیهایی که در این حوزه استفاده میشود استراتژی برد – برد توانمندسازی زنان است. یعنی آنها را در مسیری قرار دهیم که از موقعیت نابرابر به موقعیت برابر نزدیک شوند. این رویکرد روی زندگی شخصی و اجتماعی آنها تأثیر میگذارد و باعث میشود خودشان اثرگذار باشند. به عنوان یک راهبرد برد – برد از این استراتژی یاد میکنند، چرا که همه از آن منتفع میشوند؛ یعنی اگر ما به سمت توانمندسازی برویم، جامعه زنان هم منتفع میشوند. تمام افراد جامعه فارغ از جنسیتشان چه مرد و چه زن منتفع خواهند شد. خانوادههای ما وضعیت بهتری خواهند داشت.
تخمین زده شده که اگر از این استراتژیها استفاده نکنیم، نزدیک یک سده طول میکشد که با سرعت فعلی به فرصتهای برابر جنسیتی برسیم و اگر خواهان این هستیم که از این وضعیت کمی سریعتر عبور کنیم و کمی بیشتر جلو رویم، استراتژیهای برد – برد میتواند به ما کمک کند.
در ایران تقریبا از دهه ۷۰ شمسی موضوع توانمندسازی هم از طرف سازمانهای دولتی و هم سازمانهای خصوصی مورد توجه قرار گرفت. ولی آمار نشان داد در این زمینه چندان هم پیشرفت نداشتیم. شکاف جنسیتی در ایران فوقالعاده زیاد است و از منظر توانمندسازی هم مطابق شاخصهای بینالمللی جایگاه مطلوبی نداریم. یکی از استراتژیهایی که در حوزه توانمندسازی در یک دهه اخیر جلب توجه کرده است، استفاده از فعالیتهای فراغتی برای توانمندسازی زنان بود. استراتژیای که میتوانیم بگوییم کم هزینه است، فضای امنی را ایجاد میکند و البته به شدت جذاب است. از طرف دیگر، تقریباً از سال ۲۰۰۸ میلادی به بعد، کشورهایی که در این زمینه توفیقی داشتهاند، توانستند حداقل بخشی از منابعشان را به توانمندسازی زنان از طریق ورزش و فعالیت بدنی با فعالیتهای ماجراجویانه و گردشگری اختصاص دادهاند.
ما در فعالیتهای فراغتی میتوانیم برای توانمندسازی زنانمان (برای رهایی از شرایط حاضر) به جستجوی فعالیتهایی برویم که در آن آزادی انتخاب داریم. عملاً این با ماهیت یک فعالیت فراغتی کاملاً هماهنگ است . نخستین مؤلفهای که ما در فراغت به دنبالش هستیم، آزادی ادراک است.
در مرحله بعد ما به دنبال خلاقیتها هستیم. بهترین نوع فعالیتهای فراغتی، فعالیتهای فراغتی هستند که فرد خودش خلاقیت پدید میآورد و چیز بدیعی را ایجاد میکند. البته در فعالیتهای ما با سختیها، پیچیدگیها، موقعیتهای جدید و چالشهای زیادی مواجه میشویم.
در ایران ما زنان و دختران را به داخل خانه و فعالیتهای خانگی رهنمون میکنیم که غالباً بدون مزد هستند و از طرف دیگر پسران و مردان را در معرض چالشها و مسائل بیرونی قرار میدهیم. ما در فعالیتهای فراغتی به دنبال فعالیتهایی هستیم که دختران و زنانمان را در معرض فرصتهایی قرار میدهد که عموماً در زندگی روزمره شاید در اختیارشان قرار داده نشده است.
زنان در عرصه ورزش میتوانند باخت، برد، رهبر بودن، مسئولیتپذیر بودن و تصمیم گرفتن را تجربه کنند. خیلی وقتها برای زنان ما مواجهه با مسائل مختلف زندگی، خلق تصمیم و دیدن پیامدهای حاصل از آن تصمیم، کار دشواری است. در حالیکه میتوانیم در یک فضای به نسبت ایمن قبل از اینکه وارد دنیای واقعی و زندگی واقعی شوند، بستر آن را از طریق فعالیتهای فراغتی مهیا کنیم. مطالعات نشان داده است مشارکت در اینگونه فعالیتها باعث افزایش عزت نفس، ادراک از خود، تصویر بدنی بهتر و آگاهی از خود میشود.
مجموعهای از یافتههای پژوهشی مختلف در سالها اخیر گویای این است که فعالیتهای فراغتی به خصوص فعالیتهای ماجراجویانه، ورزشها و گردشگری میتوانند به عنوان ابزار توانمندساز به کار گرفته شوند. ما در فرآیند توانمندسازی نیاز به تغییر نگرشها و شناختن تواناییهایمان داریم و این نوع فعالیتها به ما این فرصت را میدهد. از طرفی ما تواناییهایمان را میتوانیم از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم و نتایج عملکردیمان را نیز ببینیم.
محیط ایمن چیست؟ وقتی ما در قالب فعالیتهای فراغتی با چالشی مواجه میشویم، ایرادی ندارد که تصمیم اشتباه بگیریم و البته ضرر چندانی متوجه ما نمیشود. در حالی که تصمیمات اشتباه در زندگی واقعی ما را با چالشهای بزرگتری مواجه میکند، برای همین عدهای معتقدند بستر این فضاها و این نوع فعالیتها به نسبت محیط امنی را حاصل میکند تا ما در شرایط و فرصتهای جدید قرار بگیریم.
توانمندی، خشونت علیه زنان را کاهش میدهد
وقتی که سطح توانمندیهای زنان بالا رود، احتمال افزایش خشونت علیه آنها کاهش مییابد، یا زنان حداقل در موقعیتهایی خشونتآمیز قرار نمیگیرند و یا کمتر قرار میگیرند.
در این مدل توانمندسازی، سه سطح فردی، اجتماعی و ارتباطی مورد بررسی قرار گرفت و یافتهها نشان داد در هر سه سطح میتوانیم از یافتههای فراغتی استفاده کنیم. میتوانیم در سطح فردی از طریق این فعالیتها از منظر روانشناختی و در روابطشان با دیگران روی دختران اثر بگذاریم. در توزیع قدرت میتوانیم باز تعریف جدیدی داشته باشیم که منبع قدرت یک فرد، یک انسان واحد و یا یک مکان خاص نیست.
همان اندازه که طرف مقابل قدرت دارد، ما هم میتوانیم قدرت داشته باشیم. در سطح اجتماعی آن چیزی که بین سازمانها و حقوق اجتماعی برای زنان متصور هستند را به چالش میکشد. یعنی در هر سه سطح خرد، کلان و میانی ما میتوانیم از مشارکت منظم در فعالیتهای فراغتیای که خوب طراحی شدهاند، انتظار توانمندسازی داشته باشیم.
حقیقت این امر این است که توانمندسازی به خودی خود ایجاد نمیشود. توانمندسازی فرآیندی است که مداخلاتی دارد و این مداخلات میتواند برنامههای فراغتی، ورزشی و مرتبط با تربیت بدنی باشد که ما آنها را با نیتی از قبل طراحی میکنیم. برای توانمندسازی و بهبود آن باید نگاهی فراتر به ورزش داشته باشیم. نگاهی فراتر از سرگرمی و گذران وقت و حتی تناسب اندام به فعالیت بدنی داشته باشیم.
کمپینهای بینالمللیای در رابطه با این موضوعها فعالیت میکنند؛ به طور مثال توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک کمپینی با عنوان «He For She» را در رابطه با آغاز برابری جنسیتی کلید زده است. این کمپین ادعا دارد برابری جنسیتی تنها مسئله زنان نیست، بلکه یک حق عادی انسانها به عنوان حقوق بشر است. همه مردان و همه زنان فارغ از جنسیتشان میتوانند برای همبستگی با زنان به این کمپین بپیوندند.
بخش سوم | نجات زنان از چالشها چگونه است
در پایان الهه احمدی، عضو تیم ملی تیراندازی ایران هم به اهمیت ورزش در نجات زنان در بسیاری از معضلات پیشرویشان پرداخت که مشروح سخنان وی در پی آمده است:
نکتهای که ورزش در این ۲۰ سال به من آموخت، این است که ما میتوانیم از آن به عنوان یک وسیلهای برای نجات دادن خودمان و برای رساندن صدایمان به جهانیان (چه مرد و چه زن) استفاده کنیم.
ممکن است که نخستین مسئولیت خشونت علیه زنان، خود زنان باشند، چرا که به صورت بدیهی پذیرفتیم این مسئله وجود دارد. من احساس میکنم با تفاوتهای شخصیتی و بیولوژیکیای که در زنان و مردان وجود دارد، ما باید مفهوم برابری جنسیتی را طور دیگری معنا کنیم. برابری جنسیتی به عنوان حق انسانی یک انسان برای زنان باید در دنیا اجرا شود. علت اینکه مسئولان ما آماری را اعلام میکنند که برایشان نگران کننده نیست، باز هم مقصر بخشی از مشکلات، سکوت زنان در اینباره است. خیلی از خانمهای ما خودشان را با شرایط وفق میدهند و سکوت میکنند. حرف من این است که در حال حاضر در جامعه ما مبارزه نباید از جنس مقابله باشد باید از جنس این باشد که کارهای اساسی صورت گیرد. اینکه ما به واسطه جایگاهی که داریم تبدیل به بلندگویی برای جامعه خودمان شویم.
خبرنگار: محدثه آقایی
∎
نظر شما