شناسهٔ خبر: 44178261 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

بسیجی از جنس عشق به وطن

تفکر بسیجی ریشه در تفکر دینی ما دارد و ماموریت بسیج تا اسلام زنده است ادامه دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، بسیجیان جان بر کف با جان گرفتن انقلاب از این مرز و بوم دفاع کردند، تفکر بسیج از مرزهای ایران زمین پا را فراتر گذاشت، از دفاع حرم حضرت زینب (س) تا سوریه با تکفیری ها و مبارزات حزب الله و انصار الله تا جنوب شرق کشور، مرز زاهدان با پاکستان و افغانستان که نشات گرفته از همین تفکر است؛ چنان‌چه دشمن لحظه ای به نزدیک شدن به مرز ایران پر قدرت فکر هم نمی‌کند.

گروه های جهادی بسیج با کمک مومنانه خود به هم نوعان در سرتاسر کشور در جهان زبانزد شدند. بسیجی تلاش می‌کند تا از وجب به وجب خاک میهنش دفاع کند تا ذره ای از این خاک به دست دشمن نیفتد.

آری بسیجیانی هستند که بی هیچ توقعی با عشق به ولایت و امام و شهدا، ادامه‌دهنده راه آنها هستند

مهدی حسن پور یکی از این نیروهای جان بر کف استان فارس است که از بچگی به نوع دوستی علاقه داشت.

وی در گفتگو با فارس بیان کرد: هنوز دبستانی بودم که هر روز خانم نیازمندی در کنار مدرسه ما می نشست من پول روزانه خود را به او می دادم و او همیشه می گفت پسرم خدا یار و یاورت و نگاه شهدا همیشه همراهت باشد.

او کسب و کار را عیب و عار ندانسته و در این باره گفت: ۱۲ ساله بودم، با شروع تابستان کار کردن من هم شروع می شد، از جوشکاری و تعمیر ماشین گرفته تا بنایی و نجاری و ... هم کار و حرفه و هم اندک پولی را برای آینده جمع آوری می کردم و هیچ وقت نگفتم که این کار  زشت است. هر کاری که از دستم بر می آمد انجام می دادم و الان که سال ها می گذرد نتیجه اش را دیده‌ام و هیچ‌گاه کارم را به دوش دیگری نینداخته‌ام.

حسن‌پور ادامه داد: چندی نگذشت که وارد بازار کامپیوتر شدم از تعمیر قطعات شروع کردم و با وارد شدن به دبیرستان با علاقه ای که داشتم رشته کامپیوتر را انتخاب و با قبولی در کنکور وارد دانشگاه شدم. لیسانس را گرفتم و همچنان بازار کار را هم ادامه دادم.

داماد سردار شهید ناصر ورامینی عنوان کرد: به سنی رسیده بودم که چشمانم برق عاشقی میزد، باید ازدواج می کردم و چون از نوجوانی به شهدا علاقه‌مند بوده و نزدیک بودن به خانواده هایشان را آرزوی خود می دانستم، قسمت شد تا با دختر سردار شهیدی که تک و تنها بود ازدواج کنم.

وی افزود: قسم خوردم تا آخر عمر هم پدر و مادرش و هم خواهر و برادرش باشم، مادر همسرم با پیوندی که با پدر شهیدش بسته بود سه سال بعد از شهادت به دیدار حق رسید. 

او دفاع از وطن و میهن اسلامی را وظیفه خود دانست و گفت: دانشگاه بودم که با بسیج مهندسین آشنا شدم، مدتی بعد عضو فعال شده و هر روز شور و شوقم بیشتر می‌شد و کمک به هم نوعان من را خوشحال می کرد.

حسن‌پور ادامه داد: با زلزله کرمانشاه توسط گروه جهادی به کمک زلزله زدگان، با سیل دروازه قرآن شیراز به کمک سیل زدگان و رنگ آمیزی مدارس و حوزه علمیه و ... در اطراف و مناطق محروم شیراز پرداختم. حتی با قبول در نشدن آزمون های استخدامی ناامید نشدم و سعی می‌کردم با گرفتن پروژه های شهرداری و سازمان ترافیک هم برای خود و هم برای اطرافیانی که احتیاج به کار داشتند اشتغالزایی کنم؛ اما باز هم راضی نشدم اینجا بود که با بچه های اطلاعات لشکر ۱۹ فجر همان لشکری که پدر خانمم یکی از فرماندهانش بود، آشنا شدم و به مرز زاهدان برای دفاع از مرز رفتم.

در ماموریتی که در اردیبهشت ۹۹ داشتم دو روز مانده به برگشت در حیاط قرارگاه صدای شلیک شنیدم و دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم.

این بسیجی اظهار داشت: وقتی برای بار اول رفتم متوجه شدم که مرز نیازمند حضور من و بسیجیانی مانند من است و به خود گفتم با یاری سیدالشهدا و رو سفیدی در جلوی شهدا این کار باید ادامه پیدا کند. در ماموریتی که در اردیبهشت ۹۹ داشتم دو روز مانده به برگشت در حیاط قرارگاه صدای شلیک شنیدم و دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم.

وی افزود: بعد از ۱۷ روز در کما بودن به هوش آمدم و تازه متوجه شدم که دو تیر به سر و پیشانی اینجانب توسط نیروی خودی (یکی از نیروهای گروهان خودمان) اصابت کرده است. مدتی در بیمارستان زاهدان و مدتی در بیمارستان مسلمین شیراز بستری بودم، بعد از آن هم رفت آمد های فراوان به تهران برای ادامه درمان، امانم را بریده بود و از آن بدتر دنبال کردن پرونده حقوقی که توسط لشکر پیگیری می شد.

 

بسیجی مظهر اقتدار در مسیر شهدا

مهدی حسن پور جانبازی را حق خود دانست و بیان کرد: ما بسیجیان زمانی که تصمیم به رفتن می‌گیریم دقیقا مانند هشت سال دفاع مقدس، از جراحت و زخم سطحی گرفته تا شهادت این راه را ادامه می دهیم، اگر من به هوش نیامده بودم هیچ حق و حقوقی به همسر تنهایم تعلق نمی‌گرفت و مرحوم حساب می‌شدم و حال که زنده ماندم و لیاقت به شهادت رسیدن را نداشتم با نابینا شدن یک چشم و مشکلات فراوان دیگر نیز به عنوان جانباز حساب نشده‌ام.

وی گفت: تفکر بسیجی فراتر از مرزهای جغرافیایی است، شهادت و شکست ناپذیری، حافظ ره آوردهای انقلاب اسلامی همه و همه نه برای آب و خاک، نه برای عناصر پست مادی بلکه برای اجرای عدالت اسلامی است تا جایی که حضرت امام (ره) خود را بسیجی می خواند و دست‌بوس بسیجی بودن را برای خود افتخار می دانست و خواهان ارتباط با بسیجی ها بود. وی بسیجی را تربیت شده آخرین و کامل ترین مکتب آسمانی می‌دانست که جسم مادی خویش را برای آزادی هم نوعان خود فدا می کند.

انتهای پیام/ ن

نظر شما