شناسهٔ خبر: 44160413 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

رفقای شهید در یک قاب

شهادت ۳ دوست با فاصله ۳ روز از هم

روزنامه جوان

۱۰ روز بیشتر نگذشته بود که نیرو‌ها به منطقه عملیاتی «کربلای۵» در شلمچه رفتند و دو سه روز بیشتر از مستقر شدن‌شان در خط مقدم نگذشته بود که هر سه جوان ۱۷ ساله داخل عکس به شهادت رسیدند. هر سه متولد سال ۱۳۴۸ بودند و با فاصله کمی از یکدیگر در بهمن ۱۳۶۵ به شهادت رسیدند

صاحب‌خبر -
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: گاهی عکس‌ها یک دنیا حرف با هم دارند. مثل همین عکس که سه نوجوان رشید ۱۷ ساله را کنار هم نشان می‌دهد.

هر سه لباس رزم پوشیده‌اند، لبخندی بر لب دارند و معصومیت و پاکی از چهره‌شان می‌بارد.

می‌توان به همین یک قاب برای همیشه نگاه کرد و از تماشای مردانگی، دلیری و اخلاص سربازان خمینی در آن سنین کم سیر نشد. آن روز‌ها نوجوانان زود مرد می‌شدند و با قدرت ایمان و تکیه بر توان‌شان کار‌های بزرگی انجام می‌دادند.

حمید داودآبادی از رزمندگان و نویسندگان دفاع‌مقدس با انتشار این عکس از سه رزمنده گردان حمزه می‌گوید: «هر سه را کنار هم ایستاندم و‌درحالی‌که خواستم عکس بگیرم، گفتم یک عکسی ازتون می‌گیرم که هر کی دید و فهمید، خنده‌اش بگیره. امینی با تعجب پرسید بخنده؟ واسه چی؟ مگه ما چمونه؟ گفتم خنده‌دارتر از این می‌خوای که هر سه‌تایی متولد سال ۱۳۴۸ هستید؟ تو با این ریشت و محسن با این جثه کوچیک و احمد با این هیکل درشت!

۱۰ روز بیشتر نگذشته بود که نیرو‌ها به منطقه عملیاتی «کربلای ۵» در شلمچه رفتند و دو سه روز بیشتر از مستقر شدن‌شان در خط مقدم نگذشته بود که هر سه جوان ۱۷ ساله داخل عکس به شهادت رسیدند. هر سه متولد سال ۱۳۴۸ بودند و با فاصله کمی از یکدیگر در بهمن ۱۳۶۵ به شهادت رسیدند.

شهید‌محسن کردستانی، نفر سمت راستی است. چهره‌اش از همه کم سن و سال‌تر نشان می‌دهد. به گفته همرزمانش، محسن آنقدر پاک، اهل معنویت و با روحیه‌ای زیبا بود که همه احترام زیادی برایش قائل بودند. روز سه‌شنبه ۷ بهمن سال ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ به شهادت می‌رسد. پیکر شهید در بهشت زهرا (س) تهران، قطعه ۲۷، ردیف ۸۸ به خاک سپرده شد.

نفر ایستاده در وسط عکس شهید‌احمد بوجاریان است.

شهید دهم بهمن ۱۳۴۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش عبدالحسین، کانال‌ساز بود و مادرش، اعظم نام داشت. دانش‌آموز اول متوسطه در رشته برق درس خواند.

به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و ۸ بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. برادرش محمود نیز شهید شده بود. پیکر مطهر شهید در تاریخ ۱۷ تیر سال ۱۳۷۵ در بهشت زهرا (س) تهران قطعه ۲۸ ردیف ۴۳ به خاک سپرده شد.

نفر سمت چپی هم شهید‌ستار امینی است. از دو دوست دیگرش، چهره‌اش بزرگسال‌تر نشان می‌دهد. محاسنش کامل درآمده و هیبتی مردانه به او بخشیده است. شهیدامینی رفاقت بیشتری با محسن کردستانی داشت.

شهید امینی در فروردین ۱۳۴۸، در میاندوآب به دنیا آمد. پدرش کارگر بود و با رزق حلال و نان زحمتکشی بچه‌هایش را بزرگ کرد. ستار تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.
مدتی هم کارمند روزمزد آموزش‌و‌پرورش بود. به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و ۶ بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش شهید شد.

پیکر مطهرش در بهشت زهرا (س) تهران قطعه ۲۹، ردیف ۲۳ واقع است. به گفته همرزمانش خیلی عارف و معنوی بود و شب‌های جمعه دعای کمیلش ترک نمی‌شد.

شهید‌امینی در وصیتنامه‌اش چنین می‌نویسد: «پروردگارا، کریما، غفارا،‌ای پرده‌پوش عیبها،‌ای عالم غیبها، ما را از قطره‌ای آب گندیده خلق نمودی و عقل و هوش و درک عطا کردی و در طریق سیر تکامل قرار دادی و خواستی که ما هم به این تکامل برسیم.

عده‌ای در این مسیر از ملک بالاتر رفتند و عده‌ای از حیوان پست‌تر شدند. گروهی در لقای تو جای گرفتند و جمعی آتش مأوایشان شد و آنان که لحظه‌ای از یاد تو غافل نشدند و یار و پناهی جز تو اختیار نکردند، الطاف شامل حالشان شد و به سوی تو سیر نمودند و در دریای بی‌حد و کمال عشقت غوطه‌ور شدند.

پس‌ای کریم، از روی کرم نظری و عنایتی کن به این بنده بیچاره و بدبخت والا در وادی غرور و هوای نفس گرفتار و مبهوت و سرگردان خواهد ماند.‌ای محبوب دلان، و‌ای ولی المؤمنین، و‌ای غیاث المستغیثین.»

نظر شما