شناسهٔ خبر: 44144321 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

کاستن از اندوه و تقسیم شادی بین مردم ؛ گپی با خالو راشد

لارستان- ایرنا- شادی،گوهر گم شده امروز است، مهمتراز تولید شادی تقسیم کردن آن بین اطرافیان است، ادبیات طنز بر خلاف ظاهرش عمیق است، در طنز دردهای عمیق مستتر است، طنز نیش دارد و این نیش به گفته خالو راشد انصاری از طنازان برجسته ملی، لازمه عمق بخشی بیشتر و اثرپذیری این عنصر ادبی است.

صاحب‌خبر -

ﺭﺍﺷﺪ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ (ﺧﺎﻟﻮ ﺭﺍﺷﺪ)، ﺷﺎﻋﺮ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﻃﻨﺰﭘﺮﺩﺍﺯ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۰ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ از توابع بخش صحرای باغ لارستان استان فارس ، ۳۷ سال است که جلای دیار کرده به استان همسایه هرمزگان رفته و هم اینک نیز به عنوان مدرس و کارشناس طنز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این استان مشغول است.

ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﻫﻔﺘﮕﯽ، ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻃﻨﺰ، ﻃﻨﺰ ﭘﺎﺭﺳﯽ، ﺧﻮﺭﺟﯿﻦ، ﮔﻞ ﺁﻗﺎ، ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ، اعتماد، تهران امروز، آفتاب یزد، شرق، ﺻﺒﺢ ﺳﺎﺣﻞ، ﺩﺭﯾﺎ ، ﻣﺮﺟﺎﻥ ، ﮔﺎﻣﺒﺮﻭﻥ، میلاد لارستان، عصر اوز و عصر لارستان از جمله مطبوعات و مجلاتی است که راشد انصاری طی بیش از سه دهه با آنها فعالیت دارد.

او، بنیان گذار ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻃﻨﺰ ﺩﺭ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺴﻮﻭﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﻃﻨﺰ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ این استان بوده است، خالو به ﻃﻮﺭ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺩﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺷﻌﺮ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻃﻨﺰ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ است.

راشد انصاری همچنین میان علاقه مندان خود با خالو، فیل عینکی، کوسه جنوب و البته میان هرمزگانی های خونگرم که به گفته خود راشد جدایی میان اهالی جنوب از لارستان فارس تا هرمزگان نمی بیند، با اسم مستعار "ادیب جنوب" نیز مشهورو معروف است.

قالبی شاد برای درک ژرفای درد   

خالو راشد معتقد است که طنز اگر چه در ظاهر و شکل، آیینه سرگذشت و خاطره هایی است که به طور معمول فرجامی نیکو در پی نداشته و تنها به مضحکه ها انجامیده است اما در بطن و متن طنز نیز حکایت ها و دردهای عمیق نیز مستتر است.

به گفته خالو باید با تعمق به محتوا و عمق طنز توجه کرد، اگر چنین شود آن وقت ناهمگونی ها، کمبودها و برخی دیالوگ های استنباط شده از منظر و نگاه طنز نویس و هدف غایی طنز نیز بیش از پیش نمایان می شود.

در سوی دیگر طنز یعنی حالات و عکس العمل ها و یا خنده هایی که در پی حوادث تلخ به مخاطب القا شده، جنبه های مثبت نیز نهفته است که خالو راشد به این گزاره نیز معتقد است.

نویسنده کتاب "پشت خنده پنهانم" در عین حال معتقد است: طنز از پیچیده ترین و ظریف ترین صنایع ادبی است که شرایط سخت و دشوار را در خود جای داده و اینکه موضوعی و دردی از جامعه را در هر عرصه ای بخواهی در قالب طنز بپیچی و مفاهیم و استعارات را نیز در کوتاه ترین جملات ممکن ادا کنی،مهارتی فوق العاده می طلبد.

طنز و همدردی؛ تمرین مداوم مهربانی 

راشد انصاری می گوید: آن چه که اجر معنوی یک هنرمند تعریف شده است و من او را دوست دارم، لذت بردن از تقسیم آن چیزی که از وجود آدمی سرچشمه می گیرد، تعریفش کنم، همین می تواند بهترین انگیزه باشد تا یک انسان شبانه بنشیند، بی خوابی بکشد تا اثری خلق کند و باعث شادی دیگران شود.

به تعبیر خالو راشد در طنز چیز دیگری هم هست و آن اینکه علاوه بر تقسیم شادی خود با دیگران، در دردها و غصه های دیگران هم شریک می شوی و این چیزی نیست جز تمرین مداوم مهربانی و سخاوت، کاری که یک طنز پرداز و یا هنرمند شبانه روز مشغول انجام آن است.

خالو نکته ظریفی را در خصوص تفاوت بین طنز وهجو نیز متذکر می شود و می گوید: تفاوت طنز با هجو فراوان است، هجو خصوصی است و طنز بیشتر حول جنبه های عمومی و واژه‌ای عام تر است حتی در هزل نیز استفاده از واژه های ممنوعه و رکیک شاید فراوان هم دیده شود.

این طنزنویس اعتقاددارد: در هجو قصد شخص هجوگو تخریب کردن و مثله کردن طرف مقابل است اما در طنز هدف به تفکر واداشتن شخص با چاشنی خنده ای بر لب مخاطب نشاندن است.

وی معتقد است که هجو اصولا از ادبیات عرب وارد ادبیات فارسی شده ، درست همچون برخی جنبه های موسیقی که از ایران به کشورهای عربی راه پیدا کرده؛ حتی می توان در کهن ترین متون و سنگ نوشته ها نیز رگه هایی از طنز را پیدا کرد.

طنز را ندانم چه تعریفی دارد ولی خوش تعریفی دارد

این طناز برجسته جنوب بر این نکته نیز تاکید دارد که هنوز تعریف جامع و مشخصی از طنز در ادبیات فارسی نیست، با اینکه بزرگان بی شماری بارها در این زمینه اظهارنظر و تعاریفی نیز داشته اند ، در منابع گوناگون نیز ادبا و شعرا و منتقدان زیادی قلم زده اند، کتاب های فراوان در این حوزه به چاپ رسیده اما هنوز به نظر واحدی نرسیده اند که اصولا طنز چیست!

تعریفی که خود خالو راشد نیز از طنز دارد وبه طور خلاصه بیان می کند این است: طنز بررسی مسایل و مشکلات جامعه با زبان شوخ طبعی و البته نشاط آوراست که نظر برخی از طنزپردازان نیز همین گونه است.

او  بیان می کند: طنز در ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و اگر چه خود واژه طنز که به صورت امروزی رایج است، سابقه ای بیش از ۹۰ ساله دارد و نخستین بار آقای اقبال مدیر مجله اقبال و دکتر ناتل خانلری و بعدها کسانی همچون زنده یاد عمران صلاحی در آثارشان از عنوان طنز استفاده کردند.

خالو این نکته را نیز یادآور شد که حتی پیش از اسلام و صدر اسلام ما آثار طنز و هجو فراوان داریم.

وی می گوید: طنز در برخی مناطق کشورچه طنز شفاهی و چه مکتوب سابقه ای به درازنای تاریخ دارد و در فرهنگ فولکلور هر منطقه، قصه ها ،متل ها و ترانه ها طنز به وفور پیداست.

نویسنده کتاب پشت پرده می گوید: در قدیمی ترین منظومه ها مثل درخت آسوریک که یک فابل یا فانتزی است، طنز وجود دارد.

"درخت آسوریک در سرزمین آسورستان درختی بلند رسته بود که بنش خشک بود، برگ‌هایی سبز داشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد، روزی آن درخت بلند با بز جدال کرد که من بر پایه داشته‌های بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنگامی که میوه نو بر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد، از چوب من کشتی می‌سازند، از برگ‌هایم جاروب می‌سازند، از من طناب می‌سازند تا تو را ببندند، سایه‌ام در تابستان سایبان شهریاران است نقل است که در پایان این جدال پیروزی از آن بز شد."

خالو راشد حتی با برخی منتقدان نسبت به نبود تعریف دقیقی از طنز نیز هم عقیده می شود و در خصوص اینکه عده ای معتقدند که تعریف حقیقی طنز در جامعه گم شده است، با صراحت می گوید: این حرف درست است.

اکسیژن و کمک به زندگی 

او با اشاره به جایگاه و نقش طنز در جامعه معتقد است: طنز حکم اکسیژن برای حیات دارد ،در ایجاد شور و نشاط و همچنین در اصلاح کژی ها و کاستی ها و پیشرفت جامعه نقش ممتاز و بارزی دارد.

به عقیده خالو هر جایی که قلم و زبان از گفتن حقایق باز ماند، طنز به کمک جامعه می آید و نقش اصلی خود را ایفا می کند.

وی با ذکر نکته ای ظریف در خصوص فکاهه و جای خالی آن در ادبیات نیز می گوید: به نظر بنده هم اینک جای یک فکاهی نویس خوب که فقط به خنده و شادی توجه داشته باشد، در ادبیات خالی است.

خالو با بیان اینکه عده ای انگار ابا دارند از این که بگویند فکاهه نویسیم، اذعان می کند: همواره یک نثر یا شعر فکاهی خوب از یک نثر یا شعر طنز ضعیف و بد، بهتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.

به گفته راشد انصاری: متاسفانه طنز با فکاهه و دیگر هنرهایی که گاهی تنها کارشان خنداندن است بارها ترکیب شده است و همین امر نیز قدرت تشخیص و بیان تعریف دقیق از طنز را تاکنون سلب کرده است.

این نویسنده  طنز مطبوعاتی معتقد است: دراین سالها ، طنز با حضور طنز پردازانی چون " گل آقا" تا حدودی جایگاه خود را پیدا کرده است .

آینده و گنجینه های طنز ایران 

او بیان کرد: من اعتقاد دارم با وجود جوانان و نسل توانمند امروز که در عرصه طنز و ادبیات در حال فعالیتند آینده خوب و امیدبخشی در زمینه هنر طنز خواهد بود.    

انصاری در خصوص وضعیت طنز در سطح مناطق جنوبی نیز می افزاید: ظرفیت ها و استعداد های بسیار خوبی در حوزه طنز در این مناطق وجود دارد اما اهمیت چندانی به آن داده نمی شود و این استعدادها، نیازمند آموزش و شکوفایی هستند.

انصاری معتقد است: جنوب مهد استعداد است و به قول معروف غول های ادبیات ایران جنوبی هستند.

از دیدگاه خالو راشد انصاری می توان ادیبانی چون احمد محمود، صادق چوبک، منوچهر آتشی، رسول پرویزی، نجف دریابندری، برادران فقیری، محمد علی بهمنی،تقی صفدریان، ابراهیم منصفی، کرمی زاده، شمسی زاده، صالحی، باباچاهی، اکبرپور را از چهره های سرشناس و درخشان و بزرگان عرصه ادبیات و هنر طنز  در جنوب کشور دانست.

وی با بیان اینکه هم اینک نیز طنزپردازان خوب و بنام در این حوزه مشغول قلم زدن هستند در عین حال تصریح کرد که او را از نام بردن این افراد معاف کنیم تا شاید نام کسی از آنها از قلم نیفتد.

خالو می گوید:  طنز در وجود جنوبی ها موج می زند، در برخی مناطق مردمانی شوخ طبع و حاضر جوابی هستند.

او  اصفهان، لارستان، قزوین، کاشان، دزفول و البته هرمزگانی ها را در زمره مناطق پر استعداد و با ظرفیت برای رونق ادبیات طنز می داند و می گوید: در یکی از مناطق هرمزگان نیز کسانی حتی با عنوان "دنگ گو" هستند که همواره به حاضر جوابی و داشتن طبع شاعرانه و طنازانه مشهور بوده اند.

مطالعه کن، طنز بنویس، کرونا را بشکن   

خالو که دغدغه اجتماعی اش بیش از نفس شاعرانه و طنازانه اوست ، وی را در ساحت و قالب ادبیات طنز چهره ای محبوب و محجوب تر و تو دل برو به خصوص در میان جنوبی ها مبدل کرده است.

نویسنده کتاب طنزینه می گوید که بیش از جذبه و کشش خود طنز و ادبیات ، دردها و محنت های درونی و دغدغه های اجتماعی اش موجبات کشانده شدنش به این راه شده است.

این گفته راشد اکنون به وضوح در تراوش های ذهنی و دغدغه های درون و همچنین در بسیاری از آثار ، مندرجات ومحتوای کتاب ها و مقالات وی ملموس و محسوس است.

اندیشه خالو راشد همچون آثار وافتخارات بی شمارش طی این سال ها فراتر از مرزهای جغرافیایی رفته وبه گفته خودش هر جایی از این سرزمین سرای خالو است، او تقریبا به هر بهانه ای از تدریس و برگزاری کارگاه های آموزشی تا شرکت در جشنوراه ها و مسابقات مختلف ادبی و هنری به بسیاری از مناطق و شهرهای کشورمان سفر داشته است.

خالو مدام در صحبت های خود جامعه را به مطالعه ترغیب می کند به خصوص تعمق و تفکر در مورد فرهنگ و تمدن و گذشته و البته اذعان کرد که برای مطالعه تاریخ یک کشور ، یک قوم، یک منطقه وجغرافیای خاصی، نیازی به مطالعه صرف تاریخ آن سامان نیست.

خالو می گوید: دلایل فراوانی دارد، از جمله اینکه هر چیز یکنواختی خود به خود خسته کننده است، به ویژه این روزهای عصر کرونایی که بسیاری از مردم کمی تنبل شده اند و بی حوصله! (کمی که چه عرض کنم، زیاد!) و حوصله خواندن و تحقیق و مطالعه را دیگر ندارند.

از خالو در خصوص میزان مطالعه صفحات طنز مطبوعات به ویژه در این شرایط کنونی پرسیدم که او با دل پردردی پاسخ داد که راضی کننده نیست.

فضای مجازی لعنتی 

این روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی به صراحت می گوید: البته " فضای مجازی لعنتی" هم مقداری در این تنبلی ما دخیل شده است.

وی گفت: وقتی تاریخ را مطالعه می کنیم هر جایی که به طور نمونه با چاشنی مقداری طنز و فکاهه که حکم چاشنی غذا را داشته باشد، خسته کننده که نیست هیچ، تازه خواندنی تر هم می شود.

خالو می گوید: سال ها پیش در جایی خوانده بودم که زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی نیز گفته بود اگر کسی بخواهد تاریخ فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران معاصر را بنویسد، کافی است دوره های چندین ساله روزنامه توفیق را جلو خود بگذارد و هفته به هفته درست ترین، واقعی ترین و رساترین گزارش ها را بنگارد.

وی می گوید: بهتر و صحیح تر آن است که اگر پژوهشگر محترمی قصد تحقیق و یا مطالعه تاریخ کشوری و سامانی را داشته باشد، بهترین کار تورقی در نشریات طنز و یا صفحات و ستون های طنز ، مطبوعات آن کشور است.

به عقیده خالو راشد: همه ستون هاو هفته نامه های طنز نه فقط توفیق! و به طور کلی مطالعه طنز ژورنالیستی هر منطقه و یا کشوری چند خاصیت دارد. (درست مثل برخی از میوه ها و غذاهای رژیمی است که خاصیت شان چند بُعدی است).

او معتقد است که خواندن طنز در مطبوعات یک کشور چندین خاصیت دارد از جمله اینکه در ادبیات طنز همچون یک کتاب قطور تاریخی خسته کننده نیست، همچنین خواننده‌ محترم به طور دقیق از مسایل و حوادث رخ داده آن کشور اطلاع پیدا خواهد کرد و البته اگر حادثه یا فاجعه جانخراشی نیز وجود داشته که طبیعی است؛ با زبان طنز و فکاهه برای مخاطب و هر پژوهشگری قابل هضم تر خواهد بود.

خالو در نتیجه گیری از این مباحث خود می گوید: بر خلاف نظر عده ای که می گویند، طنز روزنامه ای به دلیل تاریخ مصرف دار بودن، از طنز ادبی و در سطح پایین تری قرار دارد، این گونه نیست؛ اگر چه تفاوت هایی دارد.

وی هم اینک نیز در روزنامه ندای هرمزگان به عنوان خبرنگار و دبیر گروه شهرستان و طنز مشغول انجام فعالیت و فارغ التحصیل لیسانس ادبیات فارسی است.

دغدغه‌های بی خیالی، این مرد مشکوک، لطفا میخ نشوید، پشت پرده، طنزینه، لبخند موزون، طنز روستا، طنز جهان، از افاضات شیخ انصاری، طنزهای انثاری، خالوبندی، دَرهم، مرباعیات خالو، پُزناله و خالوکوبی از جمله کتاب‌های راشد انصاری در زمینه شعر و نثر طنز  است.

بخشی از کشکول زندگی خالو

 خالو، ﺳﺎﻝ ۱۳۸۰ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭ، ﺳﺎﻝ ۸۲ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻃﻨﺰ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻃﻬﺮﺍن، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻃﻨﺰ ﮐﺸﮑﺴﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﺳﺎﻝ ۸۴ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﮐﺸﻮﺭ،  ﺳﺎﻝ ۸۵ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ،  ﺳﺎﻝ ۸۶ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻭ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺷﻌﺮﻃﻨﺰ ﺷﮑﺮﺧﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍردیبهشت ۸۷ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ شده است.

ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ۸۷، ﺳﺎﻝ ۸۸ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻭﯾﮋﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻭ ﻧﻔﺮﺳﻮﻡ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ،  ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﺑﻼ‌ﮒ ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ ﻃﻨﺰﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺩﻭﻡ ﭼﻬﺎﺭﻣﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۸۹، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ کشوﺭﯼ ﺩﺭ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ طنز ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰، ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﻣﻠﯽ ﺧﻠﯿﺞ فارﺱ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۰ از دیگر افتخارات این چهره درخشان ادبیات طنز و روزنامه نگاری است.

ﻧﺎﺋﺐ ﺭﺋﯿﺲ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺧﺎﻧﻪ مطبوعات هرمزگان ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﻧﺨﺴﺖ، یکی از ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﻃﻨﺰ(ﻃﻬﺮﺍﻥ) ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۱، ﺟﺰﻭ ﻧﻔﺮﺍﺕ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﺸﺘﻤﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﺳﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۳ ، ﺻﻌﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻓﯿﻨﺎﻝ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺳﺮﯼ ﺳﻮﻡ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﻨﺪ ﭘﻬﻠﻮ ﺷﺒﮑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺳﯿﻤﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۳،  ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺷﻌﺮ ﻃﻨﺰ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺟﻤﻌﯿﺖ از دیگر آثار درخشان این طنزپرداز خطه جنوب کشورمان است.

خالو، ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻧﺸﺮﯾﺎﺕ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﺴﻞ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﻧﺜﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺎﻝ ۹۴، نفر اول کشوری در بخش ویژه جشنواره سراسری طنز مکتوب و نفر سوم در سومین جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سیستان و بلوچستان، نفر اول کشور در سومین جشنواره سراسری طنز سیاسی سال ۹۵، جزو نفرات نهایی جشنواره سراسری و بین المللی طنز اراک سال ۹۶ ، نفر اول جشنواره مطبوعات خلیج فارس در سال ۹۷ است.

کسب مقام نخست در نوزدهمین جشنوراه سراسری مطبوعات و خبرگزاری های کشور در رشته طنز در سال ۹۱، نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸ نفر اول جشنواره منطقه ای مطبوعات و خبرگزاری در استان یزد سال ۹۲ از دیگر مقام های کسب شده ادیب جنوب است.

نفر دوم در بخش مقاله جشنواره مطبوعات خلیج فارس در بندرعباس به مناسبت روزخبرنگار ، نفر اول کشور در نخستین جشنواره ملی مطبوعات خلیج فارس در رشته ی طنز سال ۹۸، جزو نفرات برتر جشنواره ملی شعر طنز اراک در سال های ۹۷ و ۹۸، برگزیده ی کشوری در چهارمین جشنواره نگاهی به طنز معاصر (طنزپهلو ۴) در رشته نثر طنز و همچنین برگزیده کشوری در نهمین کنگره شعر کویر بخش طنز در شهرستان ابرکوه یزد از دیگر افتخارات کسب شده این طنزپرداز برجسته ملی طی بیش از سه دهه فعالیت ادبی و هنری اوست.

این نویسنده طنز پرداز جنوبی در کتاب ها و اثار طنز خود، اشعار مختلفی در زمینه‌های مختلف با موضوعات روز اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، انقلابی و اقتصادی سروده است.

نیمی از سطح خیابان‌های بندر چاله است

باقی اش در دست تعمیرات چندین ساله است!

عده‌ای در حال کندن، عده‌ای پر می‌کنند

این یکی دارد کلنگ و آن به دستش ماله است

پیش پای شهروندان چاله کندن شد هنر

کار مردم روز و شب هی آخ و اوخ و ناله است!

مصرع قبلی اگر از درد پا نالیده‌ای

مصرع فعلی ولی تبلیغ دوغ کاله است!

هرکسی ما را دو روزی خوب بازی می‌دهد

سوژه گاهی چاله باشد، یک زمانی هاله است!

شاعر بی چاره! بس کن چون ببندند عده‌ای،

هر دهانی را که بی دربان شبیه گاله است!

آش چربی پخته شد با دست مسؤولان امر

پس تو هم خالو بخور، این آش کشک خاله است!

از خالو راشد خواستم که جدیدترین نوشته و اثر طنزش را نیز برای مخاطبان ارایه کند، او اثری با عنوان قطعه هنرمندان را پیشنهاد داد:

قطعه هنرمندان!

نوشته: راشدانصاری

مستحضرید که در مملکت ما، به مُرده ها بیشتر از زنده ها بها داده می شود.( به ویژه هنرمند جماعت که بیشترشان بعد از مرگ تجلیل می شوند و قدر می بینند!).

این شد که گفتیم از خدمت تان مرخص شویم و برویم و بیش از این مزاحم مسئولان محترم و مقامات گرامی نشویم! ضمن آن که شاید تقی به توقی خورد و به جای زادگاهمان ، در آن دنیا نکوداشتی، بزرگ داشتی، چیزی برای ما نیز بگیرند!

ولی بین خودمان باشد،هفته ی گذشته صحنه ای را در آرامستان بندرعباس (باغو) دیدم که از رفتن به دیار ابدی پشیمان شدم.

عصر پنجشنبه گذشته به اتفاق خانواده رفته بودیم سری به دوستان هنرمندم در قطعه ی به اصطلاح هنرمندان بزنیم. همان جایی که پیشاپیش سفارش کرده ام زمینی به اندازه دو قطعه قبر برایم در نظر بگیرند. چرا که در یک قبر معمولی محال است جا بگیرم و راحت باشم! به هیکلم نگاه کنید. آیا این هیکل در یک قبر جا می گیرد؟! (هر چند بعد از تحریم و خروج ترامپ لعنتی از برجام، مقداری از قُطرم کم شده است و مثل سابق از چربی های دور شکمم نیز خبری نیست!)

 نزدیکی های باغو که رسیدیم، از دور ، متوجه شدم چقدر دور و برِ قبرها شلوغ است.‌ بین خودمان باشد کلی خوشحال شدم و در دل گفتم، خدا را شکر که مردم ما به هنرمندان و بزرگان خودشان تا این حد احترام قائل اند. لااقل پس از مرگ فراموش شان نکرده اند.

اما چشم تان روز بد نبیند، وقتی رسیدیم دیدم خبری از آدم نیست، بلکه حدود چهل پنجاه قلاده سگ ولگرد روی قبرها مشغول ورجه و ورجه و بازی و سرگرمی و عیش و نوش و کارهای دیگری هستند که نمی شود نوشت!

داشتیم به اتفاق خانواده به این صحنه هیجان انگیز که البته احتیاج به سانسور هم داشت، نگاه می کردیم که ناگهان متوجه شدیم تعدادی سگ وحشی ِ دیگر عوعو کنان آمدند و به این گروه حمله کردند. این گروه که ظاهراً خود را مالک قبرها می دانستند، نیز آماده دفاع شدند. درست شبیه صحنه ای از فیلم دار و دسته نیویورکی ها به کارگردانی: " مارتین اسکورسیزی" شده بود. اگر چه آن ها ساطور و قمه و چاقو به دست بودند، ولی این ها با دندان های نیش خود و زوزه کشیدن، واق زدن و خرناس کشیدن برای یکدیگر خط و نشان می کشیدند!(راستی این همه سگ در آن جا از چه طریقی غذای خود را تهیه می کنند؟ نکند با کندن ِ چاله در کنار قبرها از استخوان مرده ها برای سیر کردن شکم خود و توله های شان استفاده می کنند؟!)

پس از دیدن این اوضاع، همسرم گفت:"من که با این وضعیت اگه مُردی،جرات نمی کنم بیام سر قبرت!"

نظر شما