شناسهٔ خبر: 44136558 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

دفن جسد زن جوان در دره گنج

روزنامه جوان

مرد فریبکار که متهم است پس از قتل زن مورد علاقه‌اش در بزم شبانه جسد او را در دره جویندگان گنج دفن کرده‌بود به جرمش اعتراف کرد.

صاحب‌خبر -
سرویس حوادث جوان آنلاین: روز چهارشنبه سی‌ام مهرماه امسال پسر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و گفت که خواهر ۴۱‌ساله‌اش به نام مهرنوش به طور ناگهانی ناپدید شده است.

شاکی در توضیح ماجرا گفت: «خواهرم مهرنوش چند سال قبل به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشت طلاق گرفت و از آن روز به بعد خانه‌ای نزدیک میدان رسالت اجاره و به صورت تنهایی شروع به زندگی کرد.
خواهرم چند روز قبل با پدرم تماس گرفته‌بود و قرار بود او را ببیند و درباره موضوعی با هم حرف بزنند، اما روز قرار مهرنوش پیش پدرم نرفته بود و از آن روز به بعد هم خبری از او نداریم و حتی تلفن همراهش هم خاموش است.» وی ادامه داد: «مدتی قبل شنیدم او با مرد جوانی به نام تیمور که محل زندگی‌اش آپارتمانی در خیابان نظام‌آباد است، رفت و آمد دارد و قرار است با او ازدواج کند تا اینکه پس از گم شدن ناگهانی خواهرم متوجه شدم خودروی سراتوی گرانقیمت خواهرم در اختیار تیمور است. وقتی به سراغ تیمور رفتم او مدعی شد که از سرنوشت خواهرم بی‌خبر است و خودروی سراتو را هم چند روز قبل از او خریده‌است، اما من الان به او مشکوک هستم و احتمال می‌دهم او در ناپدید شدن مهرنوش دست دارد.»

دستگیری متهم

با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره‌یازدهم پلیس‌آگاهی تهران تحقیقات خود را برای پیدا کردن زن جوان آغاز کردند. بررسی‌ها نشان داد مهرنوش چند ماهی است با تیمور ارتباط و رفت و آمد دارد و روز پنج‌شنبه هم دوربین‌های مداربسته دفترخانه‌ای در شرق تهران چهره او و تیمور را هنگام ثبت سند خودرو سراتو ضبط کرده‌است. از سوی دیگر مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند آخرین بار هم روز جمعه مهرنوش همراه تیمور سوار بر خودروی سراتو درحالی که تیمور رانندگی می‌کرده است، دیده شده است. بنابراین با بدست آمدن این اطلاعات مأموران، تیمور را به عنوان مظنون حادثه بازداشت و به اداره‌پلیس منتقل کردند. وی در بازجویی‌ها ابتدا مدعی بود که اصلاً با مهرنوش ارتباطی نداشته و فقط مدتی قبل از طریق یکی از دوستانش با او آشنا شده و خودروی او را خریده است. متهم در بازجویی‌های بعدی وقتی با مدارک و دلایل روبه‌رو شد به آشنایی با مهرنوش اعتراف کرد و گفت قصد داشته با او ازدواج کند، اما باز هم مدعی شد که از سرنوشت او بی‌خبر است.

وی در ادعایی گفت: «مدتی قبل با مهرنوش آشنا شدم و پس از آن ما با هم ارتباط داشتیم و به خانه هم رفت و آمد می‌کردیم تا اینکه مهرنوش گفت قصد دارد خودرواش را بفروشد و در بورس سرمایه‌گذاری کند. خیلی تلاش کردم او را منصرف کنم، اما او تصمیمش را گرفته بود و در نهایت هم من خودرو را خریدم و همه پول را پرداخت کردم و روز بعد هم با هم به ویلای من در آبسرد رفتیم. روز جمعه به تهران برگشتیم و او به خانه‌اش رفت تا پدرش را ملاقات کند و من هم به خانه خواهرم رفتم تا در اسباب‌کشی لوازم خانه‌شان به آن‌ها کمک کنم و دیگر از او خبری ندارم.»

اعتراف به قتل

پس از این متهم هر روز ادعایی را درباره سرنوشت مهرنوش مطرح می‌کرد و یک روز مدعی بود مهرنوش برای زندگی به کشور ترکیه رفته است و روز دیگر ادعا می‌کرد که همراه دوستانش برای پیدا کردن گنج به شیراز رفته است، اما در نهایت صبح دیروز در بازجویی‌های فنی به قتل مهرنوش اعتراف کرد و گفت که جسد او را حوالی شهرستان دماوند دفن کرده است. پس از این مأموران همراه متهم راهی محل حادثه شدند و با نشانی‌هایی که تیمور در اختیار آن‌ها قرار داد جسد مهرنوش را کشف کردند. متهم برای ادامه تحقیقات به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با متهم

تیمور چرا در بازجویی‌ها هر روز ادعای تازه‌ای را مطرح می‌کردی؟

می‌ترسیدم که قصاص شوم و سعی کردم دروغ بگویم و مأموران پلیس را فریب دهم، اما فایده‌ای نداشت و از طرفی هم عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد و از روزی که بازداشت شده‌بودم هر شب مهرنوش به خواب می‌آمد و کابوس می‌دیدم که در نهایت خسته شدم و تصمیم گرفتم به قتل اعتراف کنم و الان که اعتراف کردم فکر می‌کنم خیلی سبک شده‌ام و البته از قتل مهرنوش هم خیلی پشیمان هستم.

چطور با مهرنوش آشنا شدی؟

اواخر مرداد امسال در مهمانی یکی از دوستانم با مهرنوش آشنا شدم. او زن مجردی بود و من هم تنها بودم که تصمیم گرفتیم با هم ارتباط داشته‌باشیم، اما فکر نمی‌کردم که این ارتباط آخرش به قتل پایان می‌یابد.

به خاطر اینکه خودروی گرانقیمتش را تصاحب کنی او را به قتل رساندی؟

نه، من خودرواش را خریدم و سند آن هم موجود است و این قتل اصلاً ربطی به مسائل مالی ندارد.

چرا خودرواش را به شما فروخت؟

چند ماه قبل به من گفت که می‌خواهد خودرواش را بفروشد و از طریق یکی از دوستانش در بورس سرمایه‌گذاری کند. آن زمان خودرواش حدود ۲۰۵‌میلیون تومان قیمت داشت که می‌گفت می‌خواهد ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان در بورس سرمایه‌گذاری می‌کند و بقیه آن را خودروی دیگری می‌خرد. من به او گفتم دست نگهدارد و او هم مدتی دست نگه داشت، اما می‌گفت که بورس سود زیادی دارد و تصمیم خودش را گرفته است که من روز پنج‌شنبه ۲۴‌مهر خودرواش را به قیمت ۲۷۰‌میلیون تومان که قیمت روز بود خریدم و در ازای آن ۱۸‌سکه بهار آزادی که ۲۸۰‌میلیون تومان ارزش داشت به او دادم. مهرنوش هم در دو نوبت یکبار ۶‌میلیون تومان و یکبار هم ۴‌میلیون تومان ما بقی پول مرا پس داد و همان روز پنج‌شنبه هم او در دفترخانه خودرواش را به نام من زد.

بعد چه شد؟

وقتی سند خودرو را به نام من زد دو نفری به ویلای من در آبسرد رفتیم و تا روز جمعه آنجا بودیم. روز جمعه مهرنوش گفت که کار مهمی در تهران دارد و باید پدرش را ببیند. او گفت که پدرش قرار است سند خانه‌ای را به نام او بزند و باید به تهران برود و با پدرش صحبت کند که دو نفری به تهران برگشتیم.

چرا او را به قتل رساندی؟

وقتی به تهران برگشتیم به خانه مهرنوش رفتیم و با هم مشروب مصرف کردیم و مست شدیم که مهرنوش به اتاق خواب رفت و خوابید. من حال خوبی نداشتم که سیم شارژر تلفن همراه را برداشتم و به دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. وقتی دیدم نفس نمی‌کشد خیلی ترسیدم و از خانه‌اش بیرون رفتم. چند ساعتی در محله‌مان پرسه زدم و دوباره به خانه مهرنوش برگشتم و جسد او را داخل روتختی پیچاندم و به صندوق عقب خودروام منتقل و به طرف دماوند حرکت کردم. ساعتی بعد در چاله‌هایی در دره‌ای اطراف دماوند که برای پیدا کردن گنج کنده شده بود جسد را دفن کردم.

نظر شما