جناب محبعلی؛ به نظر شما اهداف پیدا و پنهان سفر نتانیاهو به عربستان چه بود و محور عبری-عربی در روزهای باقیمانده تا پایان دولت ترامپ چه موضوعاتی را در دستور کار خواهند داشت؟
البته اگر این سفر صحت داشته باشد که به نظر میرسد با توجه به آنچه رسانههای اسرائیلی مطرح کردند، احتمال صحت آن بالاست، ناشی از این است که هم اسرائیل و هم عربستان، نگران رفتن ترامپ و تغییر سیاستهای آمریکا در مورد هر دو کشور ازجمله در قبال ایران هستند. در سیاستهای اعلامی حزب دموکرات و آقای بایدن پیش از انتخابات، هم در مورد عربستان و هم در مورد اسرائیل، تفاوتهای آشکاری با سیاستهایی که ترامپ دنبال میکرد دیده میشود. دموکراتها در مورد عربستان صراحتاً گفتهاند که از این کشور در جنگ علیه یمن حمایت تسلیحاتی و لجستیکی نخواهند کرد؛ مسئله حقوق بشر را درباره عربستان و سایر کشورهای عرب منطقه خلیجفارس در اولویت قرار خواهند داد؛ و به آنها چک سفید امضا نخواهند داد. ضمن آنکه آقای بایدن در یک سخنرانی گفته بود پرونده قتل جمال خاشقچی را که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان متهم به قتل اوست را پیگیری خواهد کرد و در دستور کار قرار خواهد داد. این موضوعات عربستان را نگران میکند.
در مورد اسرائیل چطور؟ آیا سیاستهای دولت بایدن در قبال اسرائیل متفاوت خواهد بود؟
بله؛ در مورد اسرائیل هم سیاستهای دموکراتها آشکارا تفاوت دارد. آنها گفتهاند که به انضمام مناطقی مانند کرانه باختری و بلندیهای جولان به سرزمینهای اشغالی و همچنین شهرکسازی در این سرزمینها حمایت نمیکنند. طبیعی است که طرح معامله قرن ترامپ که تمام خواستههای بنیامین نتانیاهو در آن گنجاندهشده بود، کنار گذاشته خواهد شد. بنابراین بعید است دولت بعدی آمریکا فشار زیادی بر کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با اسرائیل بیاورد. در مورد ایران هم موضوع بازگشت به برجام، نگرانی مشترک اسرائیل و عربستان است و احتمال اینکه ایران و آمریکا بتوانند تشنجزدایی کنند، این دو کشور را نگران کرده است. زیرا این موضوع شرایط منطقه به ضرر آنها و به نفع ایران تغییر کند.
آیا صرفاً مخالفت اسرائیل و عربستان با ایران، مانع رفع تنش میان ایران و آمریکا میشود یا موانع دیگری نیز وجود دارد؟
درعینحال مسئله دیگری که در اشتراک با تیم ترامپ وجود دارد، این است که بهخصوص وزیر خارجه آمریکا و لابیهایی که آنها را بر سرکار آوردهاند، لابیهای فروشندگان سلاح هستند و خب این افراد از وضعیت ایران هراسی در منطقه سود میبرند. یعنی اگر آمریکاییها دهها میلیارد دلار سلاح به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای منطقه فروختند، بابت تشنج بین این کشورها با ایران و تداوم آن بود. بههرحال مایک پمپئو که همزمان با نتانیاهو به عربستان رفته بود، کسی است که لابیهای فروشندگان سلاح را در آمریکا نمایندگی میکند. این مجموعه مسائلی است که اینها را به هم پیوند میدهد که طبیعتاً مهمترین مسئله آن ایران است و این تلاش مشترکی است که آنها برای اینکه جلوی تغییر سیاست در آمریکا پس از رفتن ترامپ و آمدن بایدن بگیرند.
در آمریکا جو بایدن خیلی زود کابینهاش را معرفی کرد و بسیاری از چهرههایی که در دولت اوباما در عرصه سیاست خارجی و امنیت ملی حضور داشتند و اکنون نیز به بازگشت آمریکا به برجام رویکرد مثبت دارند، پستهای کلیدی را در اختیار خواهند داشت. به نظر شما معرفی چنین کابینهای چه پیامی میتواند داشته باشد؟
اینها جزء سیاستهای اعلامشده حزب دموکرات و آقای بایدن است. در مجموعه سیاستهای اعلامی دموکراتها درباره بازگشت به چندجانبه گرایی و تعهدات پیشین آمریکا مانند معاهده پاریس، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، شورای حقوق بشر و... بازگشت به برجام هم وجود دارد. بازگشت به برجام نیازمند یک سری شرایط پیشزمینهای است که بخش زیادی از آن را طرف ایرانی باید مهیا کند. همانگونه که گفتید، تیم آقای بایدن یک تیم حرفهای است که برخلاف تیم ترامپ که تجربه دیپلماتیک و حرفهای بینالمللی نداشتند، سابقه کار در وزارت خارجه و دستگاههای دولتی آمریکا را دارند و تکنوکراتها و دیپلماتهای بسیار قوی هستند. ضمناً ازآنجاییکه در دولت اوباما از ابتدا در مذاکرات برجام حضور داشتند، آشنایی کامل به روند مذاکرات دارند و مایلاند مجدداً آن روند را احیا کنند.
پس بهزعم شما انگیزه و اراده لازم برای بازگشت آمریکا به برجام در دولت بایدن وجود دارد؟
بله، اما ازآنجاییکه بخشی از این فرایند به نقش ایران و همچنین نقش کشورهای منطقه و شرایط داخلی آمریکا دارد، ممکن است بلافاصله اتفاق نیفتد. بههرحال شرایط داخلی آمریکا هم بهگونهای است که باید دید آیا اولویت آقای بایدن در درجه اول بازگشت به برجام میتواند باشد یا خیر و اینکه آیا مخالفین و حزب جمهوریخواه با توجه به نفوذی که در کنگره و دیگر نهادها دارند، اجازه خواهند داد که بایدن بهسادگی به برجام بازگردد و تحریمها را بردارد یا خیر. این هم مسئلهای است که باید صبر کرد و دید.
گروهی در ایران که عمدتاً اصولگرایان و تندروها هستند، روی خوش به این موضوع نشان ندادهاند و چندان موافق مذاکره مجدد بین ایران و آمریکا نیستند. با توجه به عمر نهچندان زیاد باقیمانده تا پایان دولت حسن روحانی، برجام چه فرجامی خواهد داشت؟
بالاخره در ایران هم همانند آمریکا درباره برجام اختلافنظر وجود دارد. اما مسئله و پرسش اصلی این است که آیا برجام به نفع منافع ملی ماست یا خیر. آیا آنهایی که با برجام مخالفاند، جایگزینی برای آن دارند و آیا جایگزین موردنظر آنها تأمینکننده منافع ملی، عامل رفع تحریمها و بازگشت ایران به جامعه بینالمللی و داشتن روابط خوب و مناسب با جهان هست یا خیر. درواقع سؤال اصلی این است و مخالفان برجام باید به این سؤال پاسخ دقیق و شفاف بدهند. به نظر نمیرسد با از بین رفتن برجام بهخصوص در دولتی که در آمریکا روی کار خواهد آمد و احتمال ائتلاف و نزدیکی آن با اروپا و سایر قدرتهای بزرگ دنیا وجود دارد، راه دیگری برای ایران وجود داشته باشد.
چرا فکر میکنید راه دیگری پیش روی ایران بهجز برجام وجود نداشته و ندارد؟
به این دلیل که اگر ایران خواسته باشد که همچنان سیاست امتناع در مذاکره را پیش بگیرد و سیاست «نه جنگ؛ نه مذاکره» را در دستور کار قرار دهد، احتمال اینکه این بار پرونده ایران مجدداً به شورای امنیت بازگردد و تحریمها، نهفقط تحریمهای آمریکایی، بلکه تحریمهای بینالمللی احیا شوند. باید دید عدهای که این ادعا را دارند که برجام برخلاف منافع مردم و کشور است، چه جایگزینی دارند. من فکر میکنم آنها هیچ جایگزینی برای این کار ندارند. از طرفی نباید فراموش کرد که تصمیم مذاکره با قدرتهای جهانی و شکلگیری معاهده برجام هم صرفاً تصمیم دولت نبود که با تغییر دولت و رفتن حسن روحانی، برجام هم تغییر کند. درواقع جمهوری اسلامی ایران یک تصمیم اساسی گرفت و برای اینکه از جنگ ممانعت کند و از ذیل فصل هفتم منشور حقوق بشر سازمان ملل خارج شود، تصمیم به برجام گرفت و تنها راهی که ممکن بود، همین مذاکره بود؛ چون در غیر این صورت، راه دیگری که پیش روی ایران وجود داشت، این بود که اگر مسیر دیپلماسی جواب ندهد، جنگ جایگزین آن شود. اکنون نیز همین وضعیت وجود دارد و انتخاب دیگری فراروی ایران جز مذاکره و برجام وجود ندارد و هرچه تأخیر بیفتد، بهخصوص در دولت بایدن، هزینههای اداره کشور در ایران بیشتر میشود، وضعیت اقتصادی و معیشت و سلامت مردم بیشتر به خطر میافتد و خروج از برجام یا برهم زدن آن از سوی ایران، آنقدر هزینههای اداره کشور را بالا میبرد که میتواند خطر فروپاشی اقتصادی را در پی داشته باشد.
∎
نظر شما