شناسهٔ خبر: 44133559 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

هادی سروش: شاخصه مکتب عرفانی امام عسکری (ع) توحیدگرایی است نه مریدبازی و دکان داری

صاحب‌خبر -

شفقنا- استاد و پژوهشگر حوزه علمیه گفت: سیره عرفانی اهل بیت (ع) مملو از لطف و کرامت و انسان دوستی است. امام عسکری(ع) در توصیه مکتوب خویش به صدوق اول تصریح می فرماید: به شما توصیه می کنم به صله رحم‌ و نیکی به برادران وتلاش در رفع نیازشان در تنگدستی و توانگری … می کنم.

به گزارش شفقنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، شب ولادت امام عسکری (ع)، در نشستی مجازی که به همت سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی برگزار شد، به تبیین شاخصه‌های عرفان ناب از دیدگاه آن امام همام پرداخت.

متن سخنان این استاد حوزه علمیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سید المرسلین (ص) و آله الطیبین(ع)

به دو دلیل این موضوع را انتخاب کردم؛ اولاً دوره امام عسکری(ع) دوران ظهور عرفان‌های متعددی بوده و مسئله عرفان در آن زمان امری مخفی و یا ناشناخته‌ای نبوده است.

و ثانیاً در در روزگار ما و شرایطی که ما زندگی می‌کنیم نیز نغمه‌های عرفان‌ اندیشانه و یا عرفان ‌نوازانه وجود دارد و می‌شنویم. کنار هر نوری هم ظلمتی شکل می‌گیرد و لازم است عرفان و مکتب امام عسکری(ع) و شاخصه‌های عرفان درست را بیابیم.

عرفان یک تجربه خودی در ناحیه معنویت

آن تجربه‌ای که انسان از درون جان و روح خودش با حالات خوب روحش درک می‌کند را عرفان می‌گویند.

بنابراین عرفان تجربه درونی ما انسان‌هاست و مخصوص اسلام و هند و ایران باستان هم نیست، بلکه از وقتی انسان خلق شد و خداوند در او روحانیت قرار داد و فرمود: نفخت فیه من روحی، مقامی پیدا کرد بنام تجربه درونی که از آن به عرفان نام برده می شود.

ضرورت «میزان» در تجربه های درونی

از آنجا که هر تجربه ای خطا پذیر است ، «میزان» ضروری است. و با «میزان» است که تشخیص می دهیم آن تجربه درست است و توهم نیست؛ لذا لازم است در بخش عرفان نیز مانند دیگر بخش‌ها چنین کاری کنیم و میزانی داشته باشیم که حق و باطل را به آن عرضه کنیم تا حق را عرضه کند.

عرفان؛ حقیقتی دامنه‌دار

عرفان یک حقیقت دامنه‌داری از خلقت آدم تا روز قیامت است و روز قیامت نیز آنچه به عنوان معرفت است تبدیل به مشاهده می‌شود. این تجربیات در برزخ و قیامت تبدیل به مشاهده می‌شود و بزرگان عرفان فرموده‌اند که «المعرفه بذر المشاهده»، هر مقدار اینجا معرفت یابید، در آن سرا مشاهدات شما بیشتر و زلال‌تر است.

توحیدگرائی اولین شاخصه عرفان ناب

در زمینه عرفان و معرفت، سه شاخصه مهم داریم؛ این سه شاخصه که از اهل بیت (ع) به یادگار مانده؛ در کُتب و صُحف عرفانی بزرگ می توانیم‌ ردگیری کنیم و به نتایج خوبی دست پیدا کنیم.

وقتی این شاخصه‌ها به دست ما بیاید، هم برای خود ما مفید است و به بیراهه نمی‌رویم و هم اگر کسی ندای حقی داشت آن را می‌شنویم و اگر ندای باطلی داشت نیز شناسایی می‌شود.

اولین شاخصه این است که عرفان ناب که به عرفان اهل بیت(ع) تعریف می کنیم؛ یک عرفان «توحیدگرا» است. یعنی؛ عرفانی، توام با خلوص محض است. روی این نکته بحث بسیاری وجود دارد. اینجاست که توهمات و خرافات کنار می ‌روند.

امروزه عرفان‌های کاذب وجود دارد که بسیاری از آنها در حد مرید و مریدبازی و دکان است. در عرفان هر کجا دیدید که دکانی باز شده و دست‌بوسی و پابوسی راه انداخته شده، در آن شک کنید.

در عرفان ناب اسلامی و مکتب اهل بیت(ع)، یعنی عرفانی که به تعبیر عارفان؛ براساس «کشف تام محمدی» باشد، عرفانی است که در آن مریدبازی و معرفی خود و خلاصه این «بازی ها» وجود ندارد.

پیرمردی از بیرون مدینه وارد شهر و مسجد شد و به عشق زیارت پیامبر(ص) آمد و تا خواست با رسول خدا(ص) حرف بزند، لکنت گرفت و پیامبر(ص) متوجه شد. عرفان این است که تا پیامبر(ص) که در تعبیرات عارفان ؛ «معلم اول» است، او را دید از جا برخاستند و آغوش خود را باز کردند و با یک محبتی به طرف این مرد رفتند و او را بغل کردند. فرمودند من هم مثل تو هستم.

پرهیز از مرید و مرادبازی در عرفان ناب

با توجه به سالروز ولادت امام عسکری (ع)، وقتی ما سیره آن امام را مطالعه می‌کنیم، همین را می‌بینیم و شاخصه اصلی این مکتب عرفانی حضرت عسکری (ع) توحیدگرایی است نه مریدبازی و مریدپروری و دکان داری!

امام عسکری(ع) شنیدند فردی به نام احمد بن هلال که دوره‌ای در محضر امام عسکری(ع) هم بوده، ادعاهایی در معرفت کرد و دکانی برای خود باز کرد. امام عسکری(ع) وقتی از کارهای احمد بن هلال اطلاع یافتند، این جمله را به اصحاب فرمودند :«احذروا الصوفی المتصنع»، یعنی از این صوفی ‌مسلک دروغین و کسی که برای خودش دکانی باز کرده است، بر حذر باشید.
ببینید؛ فردی که در زمان امام هادی(ع) شناخته شده و نزد امام عسکری(ع) نیز درس خوانده و مدعی معنویت بود، اما وقتی مسیرش منحرف شد و روش او بجای خلوص و توحید، تبدیل به دکان‌بازی شد و خواست عده‌ای را دور خود جمع کند، مورد مخالفت امام عسکری(ع) قرار گرفت.[قاموس الرجال، رقم‌۲۶۳]

در تهران،قم و ..نغمه‌هایی از عرفان می‌شنویم. اسم‌هایی برای خود می‌گذارند و ادعاهایی هم دارند، اما ریشه عرفان از نظر واقعیاتی که مورد قبول است را باید شناخت.

ابن عربی دو کتاب خیلی مهم دارد؛ یکی «فصوص الحکم» و دیگری «فتوحات مکیه».
کتاب فصوص الحکم کتاب درسی طلبه‌هاست و هر کسی نمی‌تواند این کتاب را بخواند. علامه حسن‌زاده آملی این کتاب را تدریس می‌کردند و عرفان را در محافل خصوصی ایشان فرا می گرفتیم. معارفی که «محی‌الدین» معروف به «ابن عربی» در این کتاب قرار داده بسیار مهم است و باید نزد استاد خوانده شود.

از مهم‌ترین کلمات ابن‌عربی در باب عرفان جمله ای است که می‌توانیم تشخیص دهیم کدام عرفان توحیدی و کدام عرفان دکان است.

در فصوص‌الحکم ابن عربی می‌خوانیم:
«ان المعرفه لا تترک للهمه تصرفاً کلما علت معرفته نقص تصرفه بالحکمه».
[ فص لوطی]
او به کسانیکه ذائقه و گرایش عرفانی دارند و به عرفان احترام می‌گذارند و به تجربیات روحی خود ارزش قائل هستند، می گوید: آنهایی به معرفت رسیدند که به این سادگی خود را معرفی نمی‌کنند و اهل «تصرف» که انجام خارق العاده باشند، در این عالم نیستند.
اینهایی که شما و ما می‌بینیم که مدعی هستند و کارهایی عجیبی هم می‌کنند، طبق نظر عرفان نابِ این بزرگان، عرفان شان ناب نیست. دکانی دارند و مریدبازی می‌کنند.
بنابراین «توحید»، محوری مهم است و همین باعث شد تا امام عسکری(ع) از فردی مانند احمد بن هلال ، افراد را بر حذر داشتند.

تفکرگرایی شاخصه‌ دیگر عرفان ناب

شاخصه دوم در عرفان ناب که در سیره و کلام امام عسکری (ع) دیده می شود؛ «تفکرگرایی» است.

عرفان؛ تجربه درونی و شهود است، اما در عین حال مقابل تفکر نیست و هیچ وقت عرفانِ حق، نمی‌آید به کسانی که به عرفان علاقه‌مند هستند بگوید شما حق ندارید فکر و بررسی کنید.

عرفان نابی که اهل بیت(ع) تعلیم فرمودند و شاگردان آنان به ما منتقل کردند، نیز عرفان تفکرگراست.
نمونه اش این بیان امام عسکری(ع) است که فرمود: «عبادت به کثرت نماز و روزه نیست، بلکه به کثرت تفکر است؛ – لیست العباده کثره الصیام والصلوه ، انما العباده کثره التفکر فی امر الله» . [ تحف العقول]
لذا با همین شاخصه می‌توانیم تشخیص دهیم که ادعای عرفان که از افراد صادر می شود؛ حقیقت است یا غیرحقیقت.
کسی که به اطرافیان خود اجازه «فکر و بررسی» نمی دهد و تقلید و ارادت کور می طلبد ، «عارف نمایی» بیش نیست.

احسان گرائی شاخصه دیگر عرفان ناب

عرفان ناب؛ عارف را فقط خلوت ‌نشین نمی‌کند، بله ؛ عارف «خلوت» دارد، اما این طور نیست که از جامعه بیرون رفته باشد.

عارف واقعی به فکر جامعه و نیازهای جامعه است و نسبت به ظلمی که احیانا در جامعه شکل بگیرد حساس و غیور است.

راز و رمز مسئله اینجاست که عرفان بر مدار «شفقت» بر بندگان خدا شکل گرفته است.
محی الدین عربی که به تعبیر استاد مطهری «پدر عرفان» است تصریح می کند شفقت و مهربانی با مردم والاتر از اِعمال غیرت است. عبارت ایشان در فصوص الحکم چنین است : «واعلم ان الشفقه علی عبادالله احق بالرعایه من الغیره فی الله». [فص یونسی]

چون اساس حرکت عالَم هستی از دیدگاه عارفان بر «محبت» است که شیخ اکبر در فصوص الحکم فرمود: «حرکهالعالم حرکهالحب .. فلولا المحبهما ظهر العالَم.. ما حرکهالا و هی حُبیّه»[ فص موسوی]
گله مندم از برخی شناخته شده که به «عرفان ابن عربی» جفا می کنند و عرفان او را عرفان خشنونت و توجیه کننده آدم کشی معرفی می کنند!

سیره عرفانی اهل بیت (ع) مملو از لطف و کرامت و انسان دوستی است.
امام عسکری(ع) در توصیه مکتوب خویش به صدوق اول تصریح می فرماید: به شما توصیه می کنم به صله رحم‌ و نیکی به برادران و تلاش در رفع نیازشان در تنگدستی و توانگری … می کنم.[بحار ج۵۰ ص۳۱۷]

جایگاه خلوت و راز نیاز در عرفان

نکته مهم در عرفان تعلیم داده شده توسط اهلبیت (ع) داشتن «خلوت» و حال معنوی داشتن است.

از مهمترین کلمات امام عسکری(ع) در همین موضوع است که فرمود:
«وصول به خدا ، سفری است که مرکب آن شب زنده داری است ؛ – الوصول الی سفر لایدرکه الا بامتطاء اللیل». [ تحف العقول]

تعبیر امام (ع) از عرفان ناب؛ «سفر» است ، یعنی؛ کَندَه شدن و دور شدن از گذشته خود و دنیای خود است. که این تعبیر امام عسکری را باید در بخش ابتدای سخن درباره «توحیدگرایی» معنا کرد.
و در مرحله بعد عرضه بدارم؛ چون هر سفری بدون مَرکب نمی شود، مرکب عرفان؛ شب زنده داری و خلوت داشتن است.

علامه طباطبائی در برکات ارتباط خالصانه با خدا می گوید: «اینکه آدمی خود را در امنیت الهیه ببیند از برکات توجه بخدا واطمینان دل ازهرگونه اضطراب است».[المیزان،ج۱۱ص۳۵۳]
فخر رازی نیز چنین می گوید:«در توجه واقعی دل بخداست که انوار صمدیه و اضواءالهیه حاصل می شود».[تفسیر مفاتیح الغیب،ج۱۹ص۴۹]

نظر شما