شناسهٔ خبر: 44133309 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ورزش۳ | لینک خبر

آیا نحوه پرتاب اوت در فوتبال باید تغییر کند؟

پرتاب اوت به خودی خود بخش عجیبی از فوتبال است. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که چرا ورزشی که تماما بر این اساس است که بازیکنان نمی‌توانند با دست توپ را لمس کنند، بر این تاکید دارد که با پرتاب کردن توپ به داخل زمین از سر گرفته شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش "ورزش سه" و به نقل از سایت هفت‌یک، در برهه زمانی پر از آشفتگی درباره خطای هند و جنجال‌های فراوان درباره آفسایدهای میلیمتری، حالا زمان مناسبی برای انجام تغییرات بیشتر در قوانین فوتبال نیست. با این حال این نظر آرسن ونگر نیست که حالا مدیرکل توسعه فوتبال جهان در فیفاست؛ پستی که شامل پیشنهاد ایجاد تغییرات در قوانین بازی است.

یکی از تغییرات مطرح شده از سوی ونگر، تغییر در مفهوم پرتاب اوت است. در واقع یک تغییر بزرگ که می‌تواند پرتاب اوت را به ضربه شروع مجدد در نیمه زمین خودی تبدیل کند. ونگر در این باره گفت:” پرتاب ‌اوت باید منفعتی برای شما داشته باشد اما در این موقعیت شما با 11 بازیکن حریف روبرو هستید اما فقط 9 نفر از تیم خودتان دارید. آمارها نشان می‌دهد که در 8 موقعیت از 10 موقعیت در پرتاب‌اوت، توپ از دست می‌رود. شما باید این امکان را داشته باشید که در نیمه‌زمین خودتان در عوض اوت یک ضربه شروع مجدد داشته باشید.”

این تغییر قانون مطرح شده ممکن است باعث ایجاد مشکلات بیشتر شود و در عین حال شاید موجب حل کامل مشکلاتی که ونگر به آنها اشاره کرده نیز نشود. همچنین باعث چشم‌پوشی از دلیل اهمیت اساسی پرتاب اوت در شکل دادن به آنچه ما امروزه به عنوان فوتبال می‌شناسیم، خواهد شد. اول باید به بعضی پیشینه‌های تاریخی اشاره کرد.

پرتاب اوت به خودی خود بخش عجیبی از فوتبال است. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که چرا ورزشی که تماما بر این اساس است که  بازیکنان نمی‌توانند با دست توپ را لمس کنند، بر این تاکید دارد که با پرتاب کردن توپ به داخل زمین از سر گرفته شود. استوک سیتی، متخصص مشهور این سبک در دوره لیگ برتر، مشکلات زیاد و چالش‌های فیزیکی‌ای در این موقعیت برای آرسنال ایجاد کرده بود که باعث شد ونگر یک بار آنها را به تیم راگبی تشبیه کند.

 

 

در بین تیم‌های انگلیسی، استوک بیش از همه به استفاده از پرتاب‌های اوت معروف است.

 

این مقایسه بیشتر از حد تصور ونگر درست است چون پرتاب اوت خودش از مدرسه راگبی سرچشمه گرفته است؛ فوتبال و راگبی اساسا از یک تبار هستند و دو شکل مختلف از یک بازی یکسان به حساب می‌آیند. نسخه‌های باقی‌مانده از قوانین 1851 از مدرسه راگبی، قدیمی‌ترین شواهد از قانون پرتاب اوت است؛ این در حالی است که جلسات تعیین کننده اتحادیه فوتبال در سال 1863 شامل بحث‌هایی پیرامون این موضوع بوده که “وقتی توپ از خطوط خارج می‌شود، چطور باید بار دیگر به جریان بازی برگشته یا پرتاب شود” و به وضوح به بازیکنان این گزینه را داده که از دست یا پای‌شان استفاده کنند.

در مقطعی قبل از این که پیش نویس اولین قوانین منتشر شده اتحادیه فوتبال در اواخر همان سال منتشر شود، برگرداندن توپ به زمین با استفاده از “شوت زدن” به آن از قوانین حذف شد. (لازم است اشاره کنیم که در این مقطع، پرتاب از سوی بازیکنی انجام می‌شد که پس از عبور توپ از خط اولین “تماس” را با آن داشت- که باعث ظهور اصطلاح “کشیدن زیر توپ یا دور کردن آن” شد.)

این موضوع در قوانین اولیه درباره کرنر نیز صادق بود. در اصل اگر یک مدافع اولین تماس را با توپ پس از عبور آن از خط کنار دروازه داشت، باید ضربه شروع مجدد از کنار دروازه زده می‌شد. اگر یک مهاجم اولین تماس را داشت (به شکلی عجیب) یک ضربه آزاد بود. ده سال طول کشید تا این تصمیم گرفته شود که این ضربه آزاد باید از گوشه زمین ارسال شود- و این باعث ظهور کلمه “کرنر” به شکل امروزی آن شد.

بنابراین کرنر با پرتاب اوت بسیار متفاوت است. یکی با شوت ارسال می‌شود و دیگری با پرتاب به جریان بازی برمی‌گردد. چون کرنرها به طور معمول می‌توانند مستقیما به منطقه گلزنی فرستاده شوند و پرتاب توپ به میان جمعی از بازیکنان از روی اوت چندان عملی نیست، پس ضربات آزاد شکل گرفتند. “گرفتن کرنر” یک مفهوم ارزشمند است که تفاوت بسیاری با گرفتن اوت دارد.

دادن یک ضربه مجدد به جای پرتاب اوت باعث خواهد شد که فوتبال دیگر یک بازی روان نباشد- خصوصا با توجه به این امر بسیار مهم- چرا که در سال 1920 تغییری در قانون ایجاد شد و به این معنا بود که بازیکنان از روی پرتاب اوت در آفساید قرار نمی‌گیرند.

بنابراین با این که افراد زیادی شبیه به روری دِلَپ و اندی لِگز قادر نیستند از یک پرتاب اوت چنین موقعیتی قابل مقایسه با کرنر بسازند اما اگر از ضربات شروع مجدد به جای پرتاب اوت در فوتبال استفاده شود، احتمالا هر تیمی قادر به انجام چنین کاری خواهد بود. بعضی مسابقات فوتبال در سطوحی پایین‌تر از لیگ برتر احتمالا تمام بر اساس ضربات شروع مجدد پیش خواهند رفت.

با توجه به این موضوع، ونگر قصد دارد از ایجاد چنین موقعیت‌هایی با اعطای ضربات شروع مجدد تنها در زمین خودی جلوگیری کند. با این حال هنوز چند مشکل وجود دارد. اول از همه، این اتفاق به آن معناست که یک ضربه شروع مجدد در زمین خودی مشخصا ارزش بیشتری از یک پرتاب اوت در میانه زمین حریف دارد که منطقی نیست.

دوم- به جز تغییر در قانون آفساید- این به تیم‌ها اجازه می‌دهد زیر توپ بکشند و موقعیت اوت را به یک موقعیت کرنر تبدیل کنند. برای مثال برنلی از هر ضربه آزاد نزدیک به میانه میدان به عنوان فرصتی استفاده می‌کند که بازیکنان تنومندش را از دفاع به جلوی زمین بفرستد. اینجا چینش این تیم در گلی که فصل گذشته توسط کریس وود در اولدترافورد به ثمر رسید را مشاهده می‌کنید.

اگر برنلی یک اوت در موقعیتی که کمک داور در سمت مقابل قرار دارد به دست بیاورد، به احتمال بسیار زیاد از همین روش استفاده خواهد کرد- که همان ارسال توپ به سمت محوطه جریمه است. در واقع وقتی خطر قرار گرفتن در آفساید وجود نداشته باشد، آنها می‌توانند جلوی داوید دخیا را شلوغ کنند و مستقیم‌تر از قبل هم عمل کنند.

 

 

تبدیل پرتاب اوت به ضربه اوت به سود تیم‌هایی مانند برنلی خواهد بود که تاکتیک اصلی‌شان برای گلزنی استفاده از ضربات بلند مستقیم است.

 

برنامه ونگر یک موقعیت خوب برای تیم‌هایی است که از توپ بلند استفاده می‌کنند و این برخلاف علاقه او به سرعت دادن به بازی است. اما ایراد اساسی ونگر به پرتاب اوت تا حدی منطقی به نظر می‌رسید – تیم “پرتاب کننده” بیش از حد این توپ‌ها را از دست می‌دهد. شاید کمی تغییر منطقی باشد. بنابراین اینجا چند ایده را ارائه می‌کنیم…

اول از همه نیازی نیست که پرتاب اوت به شکل فعلی انجام شود که به طور قابل توجهی سختگیرانه است: توپ باید از پشت سر بیاید، پرتاب کننده باید هر دو دستش را روی توپ بگذارد و هر دو پا روی زمین باشد و توپ نمی‌تواند به جای پرتاب شدن انداخته شود.

اما چرا؟ به این شکل فاصله پرتاب محدود شده و بازیکنان نمی‌تواند آن را 100 یا 50 متر ارسال کنند. اما در واقع حفظ مالکیت توپ روی پرتاب خصوصا در سطوح کودکان و آماتور دشوار است و بورد بین المللی قانون‌گذاری فوتبال(IFAB)  نباید فراموش کند که تغییر قانون آنها نباید به تنهایی برای کار در سطوح حرفه‌ای طراحی شود بلکه باید در تمام سطوح قابل استفاده باشد.

بنابراین این تغییر چطور است: همچنان پرتاب با هر دو دست انجام شود و بازیکن رو به زمین باشد. بقیه موارد به بازیکن بستگی دارد. اگر بخواهد آن را از زیر بغل روی پای یک هم‌تیمی بیاندازد، ایرادی ندارد. اگر پاسی شبیه به پاس روی سینه مانند بستکبال باشد، ایرادی ندارد. اگر بخواهید پرتاب اوت “سنتی” انجام دهید اما هیچکدام از پاها روی زمین نباشد، برای کسی چه اهمیتی دارد؟ چرا باید این کار با جریمه روبرو شود؟ قوانین باید ترجیح بدهند که پرتاب کننده بتواند توپ را روی پای یک هم تیمی بیاندازد و این اتفاق باید بدون بالا و پایین کردن و خطا کردن در محوطه نزدیک به خط کنار زمین رخ دهد.

موضوع دیگری که ونگر به آن اشاره می‌کند- تیم‌هایی که وقتی در نزدیکی دروازه خود پرتاب اوت دارند، توسط حریف محاصره شده و توپ را از دست می‌دهند- نیز یک مشکل است. بعضی تحقیقات نشان می‌دهد که در چنین موقعیت‌هایی احتمال اینکه تیم دفاع کننده گل بخورد، بیشتر است؛ نسبت به زمانی که توپ را به بیرون شوت کنند و پرتاب را به حریف بدهند زیرا دفاع کردن در چنین موقعیت‌هایی دشوار است. این اتفاق برای بعضی تیم‌ها مانند مارسی در راه رسیدن به فینال لیگ اروپای 2018 به خوبی جواب داد چرا که آنها از ضربات شروع مجدد به دنبال بیرون زدن توپ و سپس محاصره حریف از روی پرتاب اوت بودند.

بنابراین اینجا یک راهکار ساده دیگر وجود دارد. اگر اوتی در نزدیک پرچم کرنر نصیب تیمی شود، آنها باید اجازه داشته باشند که بتوانند اوت را جلوتر از حد معمولا و مثلا به موازات خط عرضی محوطه جریمه خودی پرتاب کنند. این اتفاق نه تنها این موضوع را تضمین می‌کند که در صورت از دست رفتن مالکیت موقعیت خطرناکی ایجاد نخواهد شد بلکه کار را برای تحت محاصره قرار گرفتن از سوی حریف نیز سخت‌تر می‌کند چون فضای بیشتری برای پوشش وجود دارد. پرتاب کننده نیز این فرصت را خواهد داشت که توپ را به سمت عقب پرت کند و در نتیجه بیرون آمدن از این شرایط آسان‌تر خواهد بود.

در نهایت تیم‌ها نباید برای پرت کردن توپ به بیرون از زمین پاداش بگیرند و منفعت این شرایط باید به جای حریف برای تیم پرتاب کننده باشد. ونگر با دقت مشکلات مربوط به پرتاب اوت را تشخیص داده اما راهکار او به جای حل مشکل تنها باعث تغییر آن خواهد شد. در نهایت بورد بین المللی قانون‌گذاری فوتبال نیازی به ایجاد تغییر اساسی در استفاده فوتبال از پرتاب اوت ندارد- به سادگی می‌توان قوانینی درباره این تکنیک اعمال کرد که سخت‌گیری کمتری داشته باشند و انعطاف پذیری بیشتری در نحوه جاگیری آنها وجود داشته باشد و به همین سادگی کار انجام خواهد شد.

نظر شما