شناسهٔ خبر: 43522658 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

با وجود پیشنهاد وسوسه‌انگیز قطری‌ها بشار رسن در پرسپولیس ماند

تعصب بدون مرز

صاحب‌خبر - مهدی طاهرخانی*: درست در روزی که محمد نادری، بازیکنی که توسط تراکتور به فوتبال ایران معرفی شد و با پرسپولیس به تیم‌ملی و بالاترین سطح ممکن فوتبال ایران رسید، به استقلال پیوست، بشار رسن بازیکن عراقی قرمزها اعلام کرد دست کم تا نیم‌فصل در پرسپولیس می‌ماند تا همراه این تیم در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر باشد. کنار هم قرار دادن این ۲ خبر و همچنین گریز شبانه و عجیب شجاع خلیل‌زاده به قطر چه چیزی را به ذهن هوادار پرسپولیس متبادر می‌کند؟ بشار رسن نه ایرانی است که عنوان کند از همان کودکی شیفته پرسپولیس بوده و نه تا به حال ادای باتعصب‌ها را در زمین در‌آورده است. این بازیکن عراقی که امسال چهارمین سال حضورش را در ایران سپری می‌کند بارها به واسطه بدقولی مدیران پرسپولیس در پرداخت مطالباتش، فرصت فسخ پیدا کرد و همین سال پیش ۲ پیشنهاد بسیار خوب با ارقام بالاتر از دیگر تیم‌های ایرانی در جیب داشت اما ماند، چون برای هدفی که ترسیم کرده بود، پرسپولیس را مناسب‌تر از باقی تیم‌ها می‌دید. متاسفانه آنچه این روزها به واسطه حضور گسترده هواداران کم‌سن و سال در شبکه‌های اجتماعی باب شده، خیلی‌ها تصور می‌کنند تعصب یعنی تظاهر به دوست داشتن یک تیم بعد از گلزنی یا درگیری پرتعداد با بازیکنان حریف و داور. بازیکنی که بنا به هر دلیلی روی رفتار خودش احاطه ندارد و زود از کوره در می‌رود، این رفتار ناپسند را به حساب تعصب بیش از حد روی تیمش می‌گذارد و هوادار کم‌سن و سال هم با گرفتن آدرس غلط، مسیر را تا انتها اشتباه می‌رود. از این رو بازیکنان ما برای اینکه تعداد فالوئرهای خود در شبکه‌های اجتماعی را بالاتر ببرند یا روی سکوها بیشتر تشویق شوند متاسفانه اجرای سناریوی تظاهر به تعصب را خوب یاد گرفته‌اند. اما تعصب واقعی چیست و چه زمانی باید ثابت شود؟ * زمان اصلی تعصب‌سنجی اینکه بازیکنی در طول یک فصل بازی‌های خوبی را ارائه کند و از بهترین‌های تیمش باشد بدون شک روی محبوبیتش موثر است که هم قیمت خودش بالاتر می‌رود و هم هواخواهان بیشتری را پیدا می‌کند. اما آزمون اصلی در فصل نقل و انتقالات شکل می‌گیرد؛ جایی که تعصب و عرق به تیم سابق را براحتی می‌شود روی ترازوی واقعیت سنجید. شاید عنوان شود بشار رسن ماند چون بتازگی با باشگاه پرسپولیس قرارداد امضا کرده بود؛ بله! این درست است اما آیا دیگرانی که رفتند با باشگاه قرمزها قرارداد نداشتند؟ چطور خلیل‌زاده که تا پایان سال 1401 قرارداد رسمی با پرسپولیس داشت موفق شد یک‌طرفه آن را فسخ کند و شبانه به الریان قطر بپیوندد؟ براستی برای مدیر برنامه‌های بشار رسن استفاده از این حربه کار سختی بود؟ طبق آنچه یکی از مدیران سابق پرسپولیس عنوان کرده است، رسن پیش از این بارها می‌توانست از بند جدایی استفاده کند و از قضا چند پیشنهاد خوب داخلی هم داشت اما ماند و جنگید و یکی از ستاره‌های اصلی پرسپولیس در صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا بود. همین نمایش درخشان باعث شد باشگاه اف‌سی قطر پیشنهاد چشمگیر سالی یک و نیم میلیون یورو را به او بدهد. با این وجود رسن سراغ بند جدایی و استفاده از حربه‌هایی که امثال شجاع و دیگران استفاده کردند، نرفت. او طبق توافق در پرسپولیس ماندنی شد تا 29 آذر در مهم‌ترین بازی تاریخ این باشگاه یعنی فینال لیگ قهرمانان حضور داشته باشد. با توجه به محرومیت 6 ماهه عیسی آل‌کثیر و محرومیت به واسطه دریافت کارت‌های قرمز و زرد توسط پهلوان و امیری و همچنین جدا شدن شوک‌آور شجاع خلیل‌زاده، پرسپولیس تا اینجا 4 بازیکن اصلی‌اش را در فینال در اختیار نخواهد داشت و اگر حالا رسن هم قرار بود همانند بازیکنان ایرانی جدا شود آن وقت تعداد غایب‌ها به عدد 5 می‌رسید؛ نزدیک به 50 درصد ترکیب اصلی تیمی که موفق شد در دوحه پا به فینال بگذارد. از این رو ماندن بشار کمک بسیار زیادی به گل‌محمدی در روز فینال خواهد کرد. از طرفی عنوان شده که اگر قرار باشد در نیم‌فصل او با توافق باشگاه پرسپولیس روانه قطر شود، آن وقت مبلغی بین 400 تا 600 هزار یورو به عنوان پول رضایتنامه پرداخت می‌کند. * تعصب یعنی سودرسانی به تیم خب! مجددا به آنچه بشار برای پرسپولیس کرد نگاه کنید؛ او با وجود اینکه می‌توانست همانند بازیکنان مثلا با تعصب ایرانی با آویزان شدن به بندهای جداسازی و بدون اینکه ریالی به باشگاه بدهد، برود اما قبول کرد دست‌کم تا نیم‌فصل لیگ بیستم و همچنین فینال لیگ قهرمانان آسیا بماند و حتی در صورت رفتن مبلغ قابل توجهی سود خالص به جیب باشگاهش روانه کند. این تعریف تعصب و سودرسانی خالص است؛ آنچه رسانه رسمی و حرفه‌ای وظیفه دارد آن را در ویترین خود عرضه کند تا مقابل جریان مسموم «هوادارسازی‌ها»ی اینستاگرامی، آدرس درست را به هواداران کم‌سن و سال بدهد. حالا هوادار دهه هشتادی پرسپولیس تکه‌های پازل را کنار هم قرار می‌دهد؛ به یاد می‌آورد در طول لیگ گذشته در روزهایی که شجاع خلیل‌زاده استوری در آسانسور می‌گذاشت و می‌گفت من تا آخرش کنار شما می‌مانم و آنقدر نمی‌روم تا شما من را بیرون کنید، در روزهایی که همین بازیکن در زمین با داد و فریاد‌های عجیبش بر سر داور و بازیکنان حریف، قصد قرائت جدیدی از تعصب را به هوادار داشت، همین بشار رسن بدون شوآف و نمایش تصنعی کارش را پیش می‌برد تا رسیدیم به روز تعصب‌سنجی حقیقی. چه اتفاقی رخ داد؟ هوادار دهه هشتادی پرسپولیس حالا یک درس بسیار بزرگ را آموخته است. آنها حالا می‌دانند آنچه در شبکه اجتماعی عرضه می‌شود مجازی‌تر از آن است که ما‌به‌ازایش در جهان واقعی یافت شود. او رفتار شجاع خلیل‌زاده و محمد نادری را در یک کفه ترازو و آنچه بشار انجام داد را در دیگر کفه می‌گذارد و عیارسنجی می‌کند. درس گرانبها و تلخی برای هواداران کم‌سن و سال قرمزدوست بود. اما حالا می‌دانند لوگو بوسیدن و تظاهر به ماندن تا روزی که بیرونم کنند، همه و همه برای گرفتن لایک و فالوئر در فضای مجازی است. البته در فضای واقعی هم می‌شود دیگر میوه‌های این تظاهر را براحتی رویت کرد. مثلا توجه کنید در یک بازی خانگی که هواداران پرسپولیس حاضر بودند (قبل از محدودیت‌های کرونایی) بازیکنی مثل خلیل‌زاده در طول 90 دقیقه چند بار تشویق می‌شد و مثلا بشار عراقی چند بار؟ شاید در نگاه نخست این دقایق تشویق برای خیلی‌ها بی‌اهمیت باشد اما ثانیه به ثانیه‌اش بین فوتبالیست‌ها مایه فخر و مباهات است. * درس آبان‌ماه روزهای ابتدایی آبان 99، دو درس تلخ اما عبرت‌آموز برای هواداران پرسپولیس داشت. در آخرین ساعات روز اول آبان ناگهان خبر امضای قرارداد رسمی شجاع خلیل‌زاده با الریان مخابره شد و جمعه دوم آبان، محمد نادری همان بازیکن ساکت و دوست‌داشتنی‌شان ناگهان مستقیم به باشگاه رقیب رفت! اینکه پسر آرام و سر به زیر، ناگهان تبدیل به یاغی جدید فوتبال ایران شود یعنی خیلی وقت است تعصب به باشگاه در ایران جای خودش را به رقم قرارداد داده است. البته در همین تاریخ دوم آبان یک خبر خوب هم برای قرمزها مخابره شد و آن ماندن بشار رسن دست‌کم تا نیم‌فصل لیگ بیستم در پرسپولیس بود. حالا باید به هوادار کم‌سن و سال بگوییم و یادآور شویم که تعصب به باشگاه و برخورد حرفه‌ای با قرارداد لزوما ربطی به ایرانی بودن ندارد؛ یک عراقی که هرگز ادعای تعصب و شلوغ‌بازی نکرده، هم با ماندنش به قرمزها کمک کرد و هم اینکه اگر بعد از فینال لیگ قهرمانان آسیا جدا شود مبلغی را که در طول 2 سال اخیر در پرسپولیس گرفته بود به عنوان رضایتنامه به خزانه باشگاه عودت می‌دهد. این تعریف جدید و مدرن تعصب است. پس دیگر فریب هیچ شلوغ‌بازی و لوگو بوسی و استوری‌های بی‌مایه را نخورید و صدالبته یادتان باشد آزمون اصلی تعصب‌سنجی زمانش همین فصل نقل و انتقالات است. باقی را فراموش کنید و به یاد داشته باشید آنکه کنترل خودش را ندارد و با سر و صورت به سمت داور و حریف یورش می‌برد به وقتش همین کار را با باشگاه خودی و هوادار می‌کند. نام آن تعصب نیست؛ آنها کنترلی روی اعصاب خود ندارند و شاید به همین دلیل بود که کی‌روش سال‌ها این دست بازیکنان را به اردوی تیم‌ ملی هم فرانخواند چون عقیده داشت این شلوغ‌بازی‌ها دودش به چشم تیم خودی خواهد رفت. *دبیر گروه ورزشی

نظر شما