شناسهٔ خبر: 43513434 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

تغییر استراتژی غرب در منطقه غرب آسیا، گذار از سخت‌افزارگرایی به نرم‌افزارگرایی

بیش از چهار قرن پیش، نیکلوماکیاولی به شاهزادگان ایتالیایی این را گفت، این که مردم از شما بترسند مهم‌تر است از اینکه شما را دوست داشته باشند، اما در دنیای امروزه بهتر است که به هردو توجه کنیم. غلبه یافتن بر قلب‌ها و افکار همواره مهم‌تر بوده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، حسن عبدی، کارشناس ارشد مسائل عراق در یادداشتی که برای خبرگزاری فارس ارسال کرده، آورده است اما اهمیت آن در عصر اطلاعات دو چندان شده است، داشتن اطلاعات، قدرت است و فناوری مدرن اطلاعات باعث گسترش اطلاعات بیش از هر زمان دیگری در تاریخ شده است.

تاکنون رهبران سیاسی وقت کمی را صرف تفکر در چگونگی تغییر ماهیت قدرت کرده‌اند و یا اینکه در بکارگیری قدرت چگونه می‌توان ابعاد قدرت نرم را در استراتژی‌های خود جای داد؟ 

در فرهنگ‌های زبان، قدرت را توانایی انجام کار تعریف کرده‌اند، قدرت در عمومی‌ترین سطح‌، یعنی توانایی به دست آوردن نتایج که شخصی خواهان آن است.

اما همیشه داشتن منابع قدرت تضمین نمی‌کند که شما همیشه نتایج مورد نظرتان را به دست آورید، به عنوان مثال در زمینه منابع، ایالات متحده بسیار قوی‌تر از ویتنام بود اما با این وجود در جنگ ویتنام شکست خورد و یا اینکه آمریکا قدرت برتر جهان در سال 2001 بود اما نتوانست از وقوع حادثه 11 سپتامبر جلوگیری کند. 
تبدیل منابع به قدرت تحقق یافته«REALIZED POWER» به منظور به دست آوردن نتایج دلخواه نیازمند طراحی خوب راهبردی و رهبری با مهارت می‌باشد.

در ادوار گذشته ارزیابی منابع قدرت بین‌المللی آسانتر بوده است و یکی از راه‌های سنتی پی بردن به قدرت برتر در سیاست‌های بین‌المللی«استعداد و توان جنگی» بود، اما با گذشت قرن‌ها و توسعه فناوری‌ها منابع استعداد و توان جنگی تغییر کرده است.

به طور خلاصه باید گفت که مفاهیم قدرت متحول شده‌اند و بدون شناخت شرایط و اوضاع نمی‌توان در مورد منابع قدرت قضاوت کرد.

همه ما با قدرت سخت آشنا هستیم و می‌دانیم که نیروی نظامی و اقتصاد ممکن است باعث شود دیگران موضع خود را تغییر دهند.

قدرت سخت می‌تواند بر پاداش و یا تهدید متکی باشد، اما گاهی اوقات شما می‌توانید بدون استفاده از تهدید یا پاداش محسوس به نتایج مورد نظرتان دست یابید. 

راه غیر مستقیم به دست آوردن خواسته‌هایتان را «وجهه دوم قدرت»می‌نامند، این وجهه دوم قدرت،  قدرت نرم نام دارد که اشاره به توانایی اقناع دیگران بدون متوسل شدن به زور دارد.

در تعاریف دیگر قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علائق دیگران تکیه دارد،در واقع قدرت نرم توانایی تعیین اولویت‌ها است به گونه‌ای که با دارایی‌های نا‌ملموس مثل جذابیت فرهنگی، شخصیتی، ارزش‌های سیاسی و نهادی مرتبط همسو باشدو یا سیاست‌هایی که مشروع به نظر رسیده و یا دارای اعتبار معنوی هستند را پدید آورد. 

البته قدرت نرم دقیقا همانند «نفوذ» نمی‌باشد، زیرا می‌تواند شامل قدرت سخت و یا پاداش نیز باشد ولی قدرت نرم چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال می‌باشد. 

یکی از راه‌های پی بردن به تفاوت قدرت سخت و نرم در نظر گرفتن تنوع راه‌های دستیابی به نتایج مطلوب است، قدرت سخت و نرم با یکدیگر در ارتباط هستند، زیرا هر دو، جنبه‌هایی از قابلیت دستیابی به هدف، بوسیله تاثیرگذاری در رفتار دیگران محسوب می‌شود.

تمایز بین آنها در ماهیت رفتار و در غیر محسوس بودن منابع می‌باشد، قدرت فرماندهی توانایی تغییر آنچه دیگران انجام می‌دهند – می‌تواند بر توسل زور یا تشویق متکی باشد. قدرت متقاعد کردن – توانایی شکل‌دهی به آنچه دیگران می‌خواهند – می‌تواند بر جذابیت‌های فرهنگی یا ارزش‌ها و یا قابلیت نفوذ و تغییر در چینش اولویت‌های سیاسی در یک موضوع خاص به گونه‌ای که اولویت‌های دیگران به دلیل غیرواقعی به نظر رسیدن مورد توجه قرار نگیرد متکی باشد. 
با توجه به مطالب فوق و مطرح شدن قدرت سخت و نرم و تعریف معانی و تمایز‌هایی که دارند باید خاطر‌نشان شد که در عصر جدید شاهد تحول در منابع قدرت و به کارگیری روش‌های مختلف متناسب با فضا‌های مختلف در معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای، کشور‌ها برای پیشبرد منافع و مصالح خودشان از منابع مختلف قدرت بهره‌مند می‌‌شوند.

امروزه افزایش تعاملات با جوامعی که امکان برقراری ارتباط بین بخش‌های غیر‌دولتی ما با همتایان خود در کشور‌های دیگر را فراهم می‌کند از اهمیت بسیاری برخوردار است. موثر‌ترین ارتباطات از طریق تماس‌های چهره به چهره انجام می‌گیرد نه به وسیله پخش برنامه از راه دور.

در این راستا تحولات جدید منطقه غرب آسیا را می‌توان از نوع قدرت نرم مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد، چرا که اقدامات صورت گرفته توسط رژیم غاصب صهیونیستی و عادی‌سازی روابط با کشور‌های منطقه همچون امارات و بحرین  بیشتر تاکید بر منابع نرمی چون ایجاد تعاملات علمی، فرهنگی، رسانه و مشوق‌های اقتصادی متکی است.

دیپلماسی عمومی صورت گرفته در تحولات جدید منطقه غرب آسیا این نکته را مطرح می‌کند که برای اثرگذاری و اینکه کشورهای عرب پذیرای سیاست‌های غرب باشد لازم است که مستقیما درگیر فضای زندگی روزمره آنان شوند و از نزدیک و چهره به چهره و با شناخت فرهنگ، زبان و هویت این مردم قدرت نرم در نهایت باید منجر به تغییر سیاست‌های آنان شود.

اتاق‌های فکر کشورهای غرب به ویژه ایالات متحده این نکته را مطرح می‌‌کنند که واشنگتن باید هزینه کند و به پزشکان، معلمان، تجار، تیم‌های ورزشی و هنر پیشه‌های خود کمک کند که به خارج از کشور بروند و خدمات مورد علاقه مردم خاورمیانه را به آنان ارائه کنند.

آنچه امروزه در منطقه غرب آسیا در حال رخ دادن است تغییر استراتژی کشور‌های غربی از سخت افزار‌گرایی به سمت نرم افزار‌گرایی و ایجاد قدرت نرم  برای بهره‌برداری از کشور‌های عرب در راستای مصالح و منافع ملی خود است و تلاش جبهه غرب در راستای جذب مسلمانان میانه‌رو و جذب گروه‌های اعتدالگرا برای کسب موفقیت‌های نسبی است.

موضوعی که امروزه کشورهای غربی در اتاق‌های فکری و کنفرانس‌های خبری خود مطرح می‌سازند این مسئله هست که «ما نیاز داریم که از یک دیپلماسی عمومی اثر بخش‌تر برای تشریح منافع مشترکمان با کشورهای عربی استفاده کنیم، ما به استراتژی جدیدی برای بکارگیری درست قدرت نرم خود نیاز داریم، ما باید بیاموزیم که قدرت سخت و قدرت نرم خود را برای مقابله با چالش‌های جدید با هم بیامیزیم».

در ادامه این نکته را باید مطرح کرد که در مقابل جبهه غربی، عبری و عربی جبهه محور مقاومت وجود دارد که مهمترین مسئله‌ای مورد توجهشان باید مهار سیاست‌های مغرضانه کشور‌های متخاصم و غربی باشد و آن توجه بیش از پیش به ارزش‌ها و هنجار‌های مشترک با هدف پوشش رسانه‌ای مشترک در راستای انتقال مفاهیمی چون ایثار و شهادت، عدالت، توانمندی‌های اقتصادی قوی، تاریخ و فرهنگ مشترک قوی مفاهیمی هستند که از قدرت بسیار قوی نرم برخوردار است.

توجه کشور‌های محور مقاومت به مقوله قدرت نرم از این باب می‌تواند باشد که این کشورها به لحاظ قدرت سخت و نظامی جزو پیشرفته‌ترین کشور‌ها در غرب آسیا هستند، نمونه آن جمهوری اسلامی ایران است که به لحاظ قدرت سخت جزو پیشرفته‌ترین کشور‌ها در منطقه و حتی جهان محسوب می‌شود.

ترکیب قدرت سخت و نرم در جبهه مقاومت با توجه به مدل موفق سخت‌افزاری باعث رونمایی از یک مدل موفق نرم خواهد شد که رسانه و اقتصاد قوی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین مولفه‌های آن قلمداد شود.

با توجه به ظرفیت‌های موجود در کشور‌های محور مقاومت رو‌نمایی از یک مدل قدرت نرم قوی (اقتصاد محور) دور از انتظار نخواهد بود، چرا که غنی‌ترین فرهنگ‌ها، منابع غنی انرژی و اقتصادی در این کشور‌ها وجود دارد و در شرایط فعلی برای مهار استراتژی غرب باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.

انتهای پیام/73002/ق

نظر شما