شناسهٔ خبر: 43327193 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

صادق جوادی‌حصار، عضو حزب اعتمادملی، در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

باید از بازگشت کشور به دوران احمدی‌نژاد جلوگیری کنیم

صادق جوادی‌حصار گفت‌: شرایط کشور بسیار خطیر است و به همین خاطر باید هر کاری که لازم است انجام دهیم تا ایران دوباره به لبه پرتگاه برنگردد. در واقع هر کاری که لازم است باید انجام دهیم تا از بازگشت کشور به دوران احمدی‌نژاد جلوگیری کنیم.

صاحب‌خبر -

اعتمادآنلاین| سعید شمس- صادق جوادی‌حصار، عضو حزب اعتمادملی، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین می‌گوید، اصلاح‌طلبان در گیرودار این هستند که حالا ما در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 چه کنیم؟ آیا فعال شرکت کنیم؟ گزینه معرفی کنیم؟ مردم را دعوت به انتخابات کنیم؟ یا بی‌تفاوت باشیم و همان‌طور که جریان مقابل دولت و مقابل اصلاح‌طلبان تصمیم گرفته، اجازه دهیم مجلس و دولت و قوه قضائیه همه با هم یکدست شوند؟ پس باید منتظر بمانیم و ببینیم چه برنامه‌ای ارائه خواهند داد و چه تدبیری خواهند اندیشید تا در پناه این تدابیر کشور حداقل از بحران جدی ‌اقتصادی نجات پیدا کند. متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است.

 

***

 

*بحث ما درباره رابطه اصلاح‌طلبان و انتخابات 1400 است. در شرایط فعلی خیلی‌ها می‌گویند اصلاح‌طلبان به احتمال زیاد نمی‌توانند حضور جدی داشته باشند.

 

اصلاح‌طلبان دردهه 90 به خوبی خودشان را بازسازی کردند؛ در انتخابات سال 92 که آقای روحانی با کنار کشیدن آقای عارف و حمایت اصلاح‌طلب‌ها به توفیق منجر شد و دومین انتخابات هم برای انتخاب مجلس دهم بود که لیست امید برنده شد و امیدی واقعی در بین اصلاح‌طلبان و حتی جامعه ایجاد شد. البته جریان‌های مقابل لیست امید و اصلاحات خیلی تلاش کردند تا این روند را متوقف کنند. به همین دلیل خیلی فشار آوردند تا دولت آن کامیابی‌ای را که انتظار می‌رفت نداشته باشد؛ در واقع به خاطر فشارهای فراوانی که بر دولت آمد متاسفانه آقای روحانی بعد از شروع به کار دوره دوم ریاست جمهوری، مسیر را عوض کرد.

 

*این تغییر مسیر چرا و با چه هدفی انجام شد؟

 

در واقع حسن روحانی چون رأی اصلاح‌طلبان را پشت سر خود می‌دید حس می‌کرد باید تلاش کند جریان‌های مقابل دولت را در عدم مقابله، متقاعد کند. این امر باعث شد روزبه‌روز جریان حامی دولت و اصلاح‌طلبان از همراهی پشیمان و از دولت دور شوند، همچنین امیدشان هم نسبت به ادامه روند اصلاحی کمتر شود. در این اثنا اتفاقات ناگواری در این حوزه رخ داد، به نحوی که در انتخابات مجلس یازدهم با رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان و تلاش برای یکدست کردن مجلس، تقریباً تتمه‌های امید مشارکت فعال را از جریان اصلاحات گرفت. به همین دلیل اصلاح‌طلبان اعلام کردند که ما اگر گزینه شاخصی برای رقابت داشته باشیم، در انتخابات حضور خواهیم داشت، در غیر این صورت تصمیم‌مان این خواهد بود که کاندیدا معرفی نکنیم.

 

*این به معنی تایید مساله‌ای است که در سوال اول مطرح شد؟

 

بله. اخیراً بر سر انتخابات ریاست‌جمهوری نظرات گوناگونی دوباره مطرح شده است و اصلاح‌طلبان در گیر و دار این هستند که حالا ما در انتخابات چه کنیم؟ آیا فعال شرکت کنیم؟ گزینه معرفی کنیم؟ مردم را دعوت به انتخابات کنیم؟ یا بی‌تفاوت باشیم و همان‌طور که جریان مقابل دولت و مقابل اصلاح‌طلبان تصمیم گرفته، اجازه دهیم مجلس و دولت و قوه قضائیه همه با هم یکدست شوند؟ پس باید منتظر بمانیم و ببینیم چه برنامه‌ای ارائه خواهند داد و چه تدبیری خواهند اندیشید تا در پناه این تدابیر کشور حداقل از بحران جدی ‌اقتصادی نجات پیدا کند. از سویی عده‌ای دیگر می‌گویند، آزموده را آزمودن خطاست. آنها معتقدند در دوره احمدی‌نژاد سختی زیادی متوجه ما شد به طوری که کشور در آستانه سقوط همه‌جانبه بود و به نوعی با بحران فراگیر ملی در آن مقطع مواجه شدیم.

 

*حتی آقای محسن رضایی گفتند کشور به لبه پرتگاه رسیده است.

 

بله، یک عده‌ای می‌گویند نباید تابع شرایط و جو قرار بگیریم و اجازه دهیم که نیرو یا جریانی از جنس جریان احمدی‌نژاد دوباره بیاید و کشور و دستاورد‌هایی را که طی این سال‌ها در حوزه مناسبات بین‌الملل و داخلی کسب کرده‌، از بین ببرد و ما را برگرداند سرِ خطی که همه جهان با ما ضد شده بودند. به هر حال همه می‌دانند، در دوره‌ای که احمدی‌نژاد کشور را تحویل گرفت تنش‌های بین‌المللی کم شده و ذخیره ارزی ما انباشته بود. اما دولت احمدی‌نژاد فارغ از همه این دغدغه‌های تعلیقی، دولتی ناکارآمد و هزینه‌ساز بود. چون احمدی‌نژاد با وجود همه امکاناتی که آن روزها در اختیار کشور بود، سرخوش از پیروزی ناباورانه‌ای که به‌ دست آورده بود، اموال کشور را مخدوش کرد. در واقع اگر امروز ما آن ذخایر را داشتیم، شاید تا این حد گرفتار نبودیم. 

 

*بالاخره تکلیف چیست؛ مشارکت یا حاشیه‌نشینی و در قالب تماشاگر رفتار کردن؟

 

به هر ترتیب بعضی‌ها می‌گویند‌ ما باید کنشگری و فعالیت کنیم. آنها معتقد هستند تحت هر شرایطی ما باید با گروه سیاسی مسلط در کشور اتمام حجت کنیم و بگوییم، اگر شرایط مهیا شود می‌توانیم انگیزه حضور برای خودمان و انگیزه دعوت برای دیگران را فراهم کنیم. البته این «توانستن» به شرطی است که حاکمیت یک تضمین قابل باور بدهد که انتخابات با مشارکت حداکثری مردم صورت گیرد و بعد از انتخابات هم روندی منطقی بر کشور دایر و جاری باشد، نه اینکه تا به قول معروف «خرشان از پل گذشت» بگویند، ما همانیم که بوده‌ایم. در واقع آنها باید در امور کشور دخالت نکنند و نگویند نظرمان باید به کرسی بنشیند و سخن ما باید در امور کشور جاری باشد. این تضمین باید به هر طریقی داده شود. چون مردم یک ‌بار انتخاب می‌کنند و هر روز قرار نیست که شما به آنها وعده بدهید و بگویید مشارکت کنید، بعد به قول‌تان عمل نکنید؛ یعنی با برگزاری انتخابات پرشور یک آسیب را از کشور دور و خطایی را رفع کنند و بعد از آنکه موانع از بین رفت، آقایان فیل‌شان یاد هندوستان کند و زیر حرف‌شان بزنند.

 

*البته به نظر می‌رسد حضور یا غیبت جریان اصلاحات در انتخابات یا هر کنش دیگری برای بخشی از حاکمیت اهمیتی ندارد.

 

در این مورد من با شما مخالفتی ندارم و می‌دانم عده‌ای این‌طور فکر می‌کنند. اما همه‌ این‌طور فکر نمی‌کنند. اگر همه‌ این‌طور فکر می‌کردند، برجام به نتیجه نمی‌رسید و آقای روحانی در مرحله دوم رئیس‌جمهور نمی‌شد. بنابراین همه یکسان فکر نمی‌کنند. البته عده‌ای هم تمامیت‌خواه هستند و به دلایل متعدد تا به امروز کارشان را پیش برده‌اند. از طرفی گروهی از اصلاح‌طلبان حال و حوصله یا انگیزه‌ای برای مقابله با این جریان تندرو ندارند تا جایی که ممکن است با این افراد مدارا کنند و بگویند باید با آنها کنار آمد. به همین دلیل یکی از دلایل فعال بودن تندروها مداراهایی است که می‌شود تا در همه امور دخالت کنند و سعی‌شان این باشد که همه امور را با نظر خودشان پیش ببرند. البته اگر با آنها کمی محکم‌تر و قانونی‌تر برخورد شود، مجبور به عقب‌نشینی خواهند شد که در مواردی هم عقب‌نشینی‌شان مشاهده شده است؛ یعنی گاه و بی‌گاه آنها عقب نشسته‌اند، در جامعه، مردم و... اتفاق افتاده است که رقبایشان متحد شده‌اند و اگر بخواهند در برابر این اتحاد بایستند، خودشان را بیشتر از گذشته شکننده خواهند دید و آبرویشان می‌رود. لذا سعی می‌کنند برخی جاها لایی بکشند و رد شوند.

 

*اما باز هم مجدانه نظرشان را با هر رفتاری تحمیل می‌کنند!

 

بعضی وقت‌ها که میدان را خالی می‌بینند و به فراغت می‌رسند به دنبال کارهای دلخواه خودشان می‌روند. الان هم یک عده‌ای می‌گویند شرایط کشور به گونه‌ای است که اگر مردم پای صندوق‌های رأی نیایند و میزان مشارکت از یک حدی پایین‌تر باشد، اینها دچار مشکلات جدی می‌شوند و ناچار خواهند بود که به یکسری قواعد تن دهند.

 

*چطور؟


آن وقت است که اجبار بین‌المللی و داخلی مجاب‌شان می‌کند به خواسته‌های مردم تن دهند. من نظرات هر 2 طرف را حائز امتیازاتی برای مردم می‌دانم و این نظرات مخاطراتی هم دارد. مثلاً اگر قرار باشد چنین شود ما باید بگوییم کنار می‌ایستیم و رابطه دنیا با کشور به ما چه ربطی دارد؟ ظاهر این همان است که آنها می‌گویند. اما باطن آنها این است که جریان مسلط جدی اگر پشتوانه مردمی را از دست بدهد و بخواهد خود و کشور را نگه دارد، ناچار است پای میز مذاکره برود و از موضع ضعف هم این کار را انجام می دهد. با این توضیح که مذاکره از موضع ضعف، نتیجه‌ای جز خرج کردن از جیب مردم برای مردم نخواهد داشت؛ یعنی سرمایه‌ای که صرف مذاکرات در موضع ضعف خواهد شد، سرمایه ملی است و این سرمایه در این حالت خرج می‌شود.

 

*این یعنی رفتن به استقبال حالت رکود؟

 

دقیقاً. بنابراین ما باید خیلی مراقبت کنیم ضمن اینکه مطالبات‌مان را از دولتمردان و سیاست‌گذاران طلب می‌کنیم، در زمانی این مسائل را پیش نبریم که آنها بخواهند در موضع ضعف مطلق قرار گیرند و مجبور شوند با دنیا مراوده‌ای از جنس نفع داشته باشند، چون آن وقت ما ضرر می‌کنیم.

 

*بر فرض اصلاح‌طلب‌ها به نتیجه برسند که در انتخابات شرکت کنند؛ سوال این است که مردم را چگونه باید قانع کنند؟ بالاخره بخش قابل توجهی از مردم هنوز به موانع اشراف ندارند و فقط آن سفره‌ای را می‌بینند که روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود؟

 

من خودم یک معلم بازنشسته‌ام و دستمزدم در گنج نیست که از رنج مردم فارغ شوم. ما اینها را می فهمیم، اما همین مردم وقتی توجیه و کاملاً متوجه خطر شوند و بدانند چه چیزی را با چه چیزی عوض می‌کنند، ممکن است نه برای خوشایند دل آنان، بلکه برای پیشگیری از یک خطر بزرگ‌تر تصمیماتی بگیرند که آن تصمیم اصلاً قابل تصور نیست.

 

مثلاً دوران جنگ افرادی داشتیم که همان غذای ساده‌شان را هم برای رزمنده‌ها می‌فرستادند. بنابراین باید از تمام زوایا و با ظرافت و دقت به ماجرا بنگریم، نه اینکه فقط به یک بعد از قضیه نگاه کنیم. به هر حال گشایش‌ها در فضای مجازی برکات بسیاری برای کشور داشته و مردم را به آگاهی لازم رسانده است.

 

*البته عده‌ای این روزها با اشاره به آسیب‌های احتمالی، خواستار اعمال محدودیت در فضای مجازی هستند.

 

من هم قبول دارم فضای مجازی آسیب‌هایی هم می‌تواند داشته باشد. به همین خاطر باید خیلی مراقبت کنید که برای دفع این آسیب‌های مختصر در فضای مجازی مجبور نشویم به محدودیت‌هایی که در فضای مجازی ایجاد خواهند کرد، تن و آن فواید فراوان را از دست دهیم. در همین راستا باید اخبار و شایعات و بزرگ‌نمایی‌ها و کوچک‌نمایی‌ها و گاهی سفیدنمایی‌ها و سیاه‌نمایی‌های مطلق و... را در فضای مجازی و رسانه‌ای کم کنیم. به همین دلیل از اهالی رسانه حداقل انتظار می‌رود با رصد و تحلیل دقیق‌تری موضوع‌ها و اخبار را دنبال و به افکار عمومی منتقل کنند.

 

*ممنون‌ آقای جوادی‌حصار،‌ ناگفته‌ای مانده است؟

 

شرایط کشور بسیار خطیر است و به همین خاطر باید هر کاری که لازم است انجام دهیم تا ایران دوباره به لبه پرتگاه برنگردد. در واقع هر کاری که لازم است باید انجام دهیم تا از بازگشت کشور به دوران احمدی‌نژاد جلوگیری کنیم.

 

چکیده گفت‌وگو با صادق جوادی‌حصار

 

 

-اصلاح‌طلبان دردهه 90 به خوبی خودشان را بازسازی کردند

-روحانی بعد از شروع به کار دوره دوم مسیرش را عوض کرد

-در دوره احمدی‌نژاد کشور در آستانه سقوط همه‌جانبه بود

-دوران جنگ افرادی داشتیم که غذای ساده‌شان را برای رزمنده‌ها می‌فرستادند

-ضرر نشستن پای میز مذاکره از موضع ضعف برای مردم خواهد بود

 

نظر شما