محسن بوالحسنی
خبرنگار
از اولینباری که یکی از مهمترین و جذابترین نمایشنامههایش یعنی «پچپچههای پشت خط نبرد» را در یک جشنواره تئاتر دانشجویی روی صحنه برد سالها میگذرد و اگر چه سال 74 این نمایش موفقیتی کسب نکرد اما نام علیرضا نادری، بهعنوان یکی از نمایشنامهنویسها و کارگردانهای تئاتر ایران در ذهن و زبان خیلیها ثبت و ضبط شد. نادری از همان اول هم جنگ را از زاویهای علیحده میدید که این زاویه و چشمانداز از سطح نگاه و جهانبینی عمیق او به مقوله دفاع مقدس سرچشمه میگرفت و همین باعث میشد مخاطبان تئاتر به آثار او اقبال ویژهای نشان بدهند و به عنوان مثال درباره «پچپچههای پشت خط نبرد» پیش از این درباره این نمایشنامه گفته شد که چرا این اثر نمایشی را باید یکی از بهترین آثار تولید شده در حوزه نمایش دفاع مقدس دانست؛ نمایشنامهای که بعدها اشکان خیلنژاد هم آن را روی صحنه برد و همچنان درخشید. علیرضا نادری البته با همین نمایش یکبار دیگر و اینبار سال 80 در بیستمین جشنواره تئاتر فجر شرکت کرد و اگر چه بنابهدلایلی که گفتناش در این مختصر نمیگنجد نه در بخش نمایشنامهنویسی و نه کارگردانی جایزهای نگرفت اما فرهاد اصلانی به عنوان بازیگر برای ایفای نقش در این نمایش انتخاب شد. در پرونده کاری این نمایشنامهنویس و کارگردان که متأسفانه بعد از مرگ فرزندش، از اجرا و صحنه دور شد کارهای درخشان کم نیست. نادری، گزیدهنویس بود اما عمیق و همین گزیدهنویسی فرصت تأمل و تفکر را به او میداد و مجموعه همه اینها آثاری را به تئاتر ایران تقدیم کرد که بارها و بارها مورد ستایش قرار گرفتند و اگر چه با کمی تأخیر و خاکخوردن، اما نمایشنامهشان هم منتشر شد و در دسترس علاقهمندان به تئاتر قرار گرفت. کسی مثل اکبر رادی یکی از تحسینکنندگان نادری بود و جایی درباره نمایش «سعادت لرزان مردمان تیرهروز» این متن را با آثار آرتور میلری مقایسه کرده بود که جزو نویسندگان مورد علاقه نادری هم بود و خود نادری گفته بود: «باید بکوشیم تا نگرش آدمهایی مثل میلر را که نویسندگانی انسان دوست هستند در کارهای خود وارد کنیم. پس باید از خودمان بپرسیم مردم سرزمین ما، مشکلات آنها و بحرانهای جامعهمان واقعاً چقدر در آثارمان حضور دارند؟» او درباره همین ویژگی میلری آثارش به این نکته هم اشاره کرده بود که «فصل مشترک یا وجه تشابهی که میتواند بین آثار من و میلر وجود داشته باشد، این نکته است که من آنچه را که زندگی کردهام نوشتهام. زندگی من در آثارم خیلی تجلی داشته و شاید نگاه تقریباً یکسان به شرایط اجتماعی نیز در این میان مطرح باشد.» از آثار جذاب و قابل توجه و تحسین نادری میشود به «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان»، «کوکوی کبوتران حرم»، «77/6/31»، «سعادت لرزان مردمان تیرهروز»، «این قصه را ایرانیان نبشتهاند»، «شب سمور» و نوشتن فیلمنامههای «کیفر»، «پدرکشی» و مجموعه تلویزیونی «میوه ممنوعه» اشاره کرد. این روزها، و در هفته دفاع مقدس، جای این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر آنچنان خالی به نظر میرسد که آدم حیفاش میآید به رسم احترام و ادب به او و خاطرههای بسیار درخشانی که برای اهل هنر ساخت نامی از او نیاورد و به احترام او کلاه از سر برندارد. تنها میماند آرزویی که بیشک بازگشت دوباره او به صحنه است و نوشتن آثاری گرانسنگ، مثل آثار همیشهاش.
نظر شما