به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ علی فرج زاده رزمنده هشت سال دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار هرمز ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس اظهار کرد: جنگ زمانی شروع شد که ما جوانان ونوجوانان آن دوران تازه از زیرپرچم شاهنشاهی خارج شده بودیم و وارد فضای جدیدی شدیم که هنوزنمی دانستیم آینده چه خواهد شد تجربه های نو جوانان را کم کم آماده حرکت و پذیرش ماموریت های بزرگی می کرد.

وی افزود: دل ها آنقدر مشتاق امام خمینی(ره) بود که خیلی زود فرمان برآن بزرگ مردالهی گردید و همه چیزباهم اتفاق افتاد، سرنگونی شاه، تولد جمهوری اسلامی، تحمیل جنگ ازطرف نمایندگان شیطان، درآن برهه پرهیاهو چشم ها ودل ها همه متوجه سکاندار انقلاب، امام راحل بود که ناگهان درمیان بهت وحیرت همگان امام(ره) در تلویزیون نمایان شد و فرمودند؛ “دیوانه ای آمده وسنگی انداخته ورفته”، این فرمایش که عمق آرامش واطمینان به راه صحیح حضرت امام خمینی را نشان می داد کشور ملت را به آرامشی ویژه رساند.

رزمنده هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: بعد از آن یاران امام خمینی ره که سال های اول نهضت فرموده بودند یاران من در گهواره هستند خودشان را شناختند خیلی زود پا به میدان گذاشتند وساختن تاریخ جدید را آغازنمودند و با ورود جوانان ونوجوانان به عرصه نبردی شور انگیز با دشمن زبون دنیارا متحیرنمودواین قدرت نوهنوز پس از۴۰سال مایه برکت روز افزون شده ودشمنان را دچار شکست ویاس وسردرگمی تدریجی نموده است نبردی که آنها شروع کردند.

وی عنوان کرد: اما دامان خودشان گرفته واستفاده از همه ترفندها ناجیشان نگردیده است و این نوشته باورودبه خاطرات جنگ تاپایان هفته دفاع ادامه خواهدداشت.

فرج زاده گفت: درسال ۱۳۵۹وقتی که دشمن حمله گسترده ای را به خاک میهن اسلامی ماآغازکرد، بنده دانش آموز مقطع راهنمایی بودم و از طریق رادیو اخبار جبهه های نبرد را دنبال می کردم همان اوایل جنگ بود که رهبر بزرگ جهان اسلام حضرت امام خامنه ای که آنموقع نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند در رادیو فرمودند؛ جنگ از زمین، هوا و دریا هم اکنون باشدت تمام ادامه دارد.

ایشان در ادامه افزود: مابچه هادوست داشتیم کاری را برای جنگ و مقابله با دشمن انجام دهیم ولی نمی دانستیم چگونه، تااینکه حملات هوایی ارتش بعث عراق به شهرها افزایش یافت وهرروز شاهد دیدن و شنیدن خبرهای تلخی از شهادت مردم عادی درشهرهابودیم و بنده به اتفاق چند نفرازهمسن و سال های خودم بصورت خودجوش تصمیم گرفتیم وقتی صدای آژیرخطرحمله هوایی راشنیدیم از همسایه ها بخواهیم چراغ های منازلشان راخاموش کنند.

فرج زاده خاطر نشان کرد: به همین منظورشب هامی رفتیم بالای پشت بام خونه هامون منتظرمی ماندیم وقتی آژیر خطرپخش می شدباصدای بلند به نام همسایه هاراصدا می زدیم مثلا آهای مشی عبدالله گلپ هاراخاموش کنیدکه دشمن حمله کرده الآن که آن زمان راازخاطر می گذرانم احساس می کنم خیلی شیرین بودوشک ندارم که خالص برای خدابود.

انتهای پیام/