شناسهٔ خبر: 42787993 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

رفیق دوست: خون سپاه و ارتش در جنگ یکی شد/ عامل اصلی پیروزی ما نیروهای بسیجی بود/ قطعا جنگ جدید رخ نمی‌دهد

محسن رفیق دوست گفت: ما در جنگ کاملا با ارتشی‌ها با هم بودیم و با هم جنگیدیم و امروز هم سپاه و ارتش با هم هستند و خیلی با هم خوب هستند. من قبلا خیلی در جلسات مشترکمان سخنرانی کرده ام. ما در جنگ خونمان با هم یکی شد که الان رفیق هم هستیم.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، محسن رفیق‌دوست، وزیر سپاه دوران دفاع مقدس گفتگویی با خبرآنلاین انجام داده است که مهمترین بخش‌های آن در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

نشانه‌های آغاز جنگ

- تقریبا از ۴ الی ۵ ماه قبل از شروع جنگ مجلات و روزنامه های خارجی به دستمان رسید که در آن مقایسه نظامی بین ایران و عراق می‌کردند و ما تعجب می‌کردیم که چرا می‌نویسند ایران چند تانک و هواپیما و عراق چند تانک و هواپیما دارد، از ۲ الی ۳ ماه قبل یک تحرکاتی دیده می‌شد.

- شروع جنگ عراق بر علیه ایران با اجازه امریکا و شوروی بود، من در سال ۶۲ به بلغارستان رفتم و رئیس جمهور بلغارستان گفت ۲ هفته قبل از حمله عراق به ایران طه یاسین رمضان، معاون صدام اینجا پیش من آمد و گفت که ما ۲ هفته دیگر به ایران حمله می‌کنیم و من از او پرسیدم که ارباب(شوروی) می‌داند؟ و او گفت که بله با اجازه شوروی است.

- بعد مدرکی دستمان رسید که ۳ روز قبل از حمله عراق به ایران سفیر امریکا درتل‌آویو و به «مناخین بگین» نخست وزیر وقت اسرائیل می گوید که ۳ روز دیگر تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی روی آسمان منطقه می آید و اینها علیه شما نیستند و می‌خواهند در فرودگاه های اردن بنشینند و هواپیماهای عراقی هستند چون قرار است عراق ۳ روز دیگر به ایران حمله کند.

خون سپاه و ارتش در جنگ یکی شد

- قبل از حمله عراق به ایران، توسط نهضت آزادی که دولت موقت بود و تیمسار مدنی که فرمانده نیروی دریایی و وزیر دفاع دولت موقت بود، ۲ خیانت به ارتش کرده بودند، یکی مدت سربازی را ۱ سال کرده بود و نصف پادگان ها خالی شده بود و  دیگری گفته بود که هر افسری برود در شهر خودش خدمت کند و تنها تشکیلاتی که در آن تشکیلات خانه سازمانی معنی پیدا می کند نیروهای نظامی است که از همه جا جمع می شوند و در هر کجایی که نظام آنها را می خواهد به آنها خانه می دهد و اینکه هر افسری به شهر خودش برود، نبود. با این ۲ خیانت که حتما هم خارجی ها از آن اطلاع داشتند در زمان کاملا ضعف ارتش به ما حمله شد.

- سرهنگ عطاران فرمانده لشکر ۲۸ کرمانشاه بود و ما بعد فهمیدیم که ایشان توده‌ای است، پس او را دستگیر کردیم و اعدام شد. فرمانده نیروی دریایی ما ناخدا افضلی بود ولی او هم توده‌ای و جاسوس بود. فرمانده خائن به چه درد ما می خورد؟ چه ایرادی نسل امروز می خواهد به ما نسل قدیم بگیرد که چرا فرماندهان ارتش را اعدام کردید؟ ما فرماندهان ارتش را اعدام نکردیم؛ ما کسانی مثل سرگرد صیاد شیرازی را سپهبد کردیم(بعد از شهادت سپهبد شد)، ولی او تا درجه سرلشکری پیش رفت و به همه فرماندهان رده سرهنگ به پایین ارتش بها دادیم. 

- زمانی که ما چند سرتیپ زمان شاه را به ترتیب آوردیم و رئیس ستاد ارتش کردیم، چرا آنها را اعدام نکردیم؟ مثلا قرَنی ضد شاهنشاهی بود و زندان رفته بود ولی ۲ الی ۳ سرتیپ دیگر بعد از او آمدند، مثلا شادمهر سرتیپ زمان شاه بود ولی رئیس ستاد ارتش شدند. ما با امرای ارتش که خیانت نکرده بودند و بازنشسته شده بودند مخالف نبودیم.

- حتی کسی مثل سرتیپ فلاحی رحمت الله علیه که قبلا سرتیپ بود و مشکل کوچکی هم در شیراز داشت ولی چون خیلی مشکل بزرگی نبود، زمانی که من به ملاقات امام رفتم مقداری نسبت به او دل چرکین بودم، او بعد از من با امام ملاقات داشت و زمانی که من داشتم بیرون می آمدم و مرحوم تیمسار فلاحی داشت داخل می شد امام من را صدا کردند و گفتند حاج محسن تیمسار فلاحی حُر است و به ایشان احترام بگذارید.

- ما در جنگ کاملا با ارتشی‌ها با هم بودیم و با هم جنگیدیم و امروز هم سپاه و ارتش با هم هستند و خیلی با هم خوب هستند. من قبلا خیلی در جلسات مشترکمان سخنرانی کرده ام. ما در جنگ خونمان با هم یکی شد که الان رفیق هم هستیم.

از اتکای نظامی به خارج تا خودکفایی

- ما برای خرید مهمات متکی به برخی کشورها بودیم، اول که سراغ کشورهای غربی می‌رفتیم همه می‌گفتند که تحریم هستید، کشورهای شرقی هم می گفتند که شوروی به ما اجازه نمی دهد.

- بلوک شرق تابع شوروی احتیاج داشتند که اسلحه بفروشند وخودشان ما را راهنمایی کردند که ما توسط سوریه و لیبی از اینها اسلحه بخریم و ما همین کار را می کردیم. من به اتفاق افسران سوری و لیبیایی به کشورهای بلوک شرق می رفتم و آنها می خریدند و ما به ایران می آوردیم.

- من دیدم که نمی شود این کار دائم اتفاق بیفتد، پس در سال ۶۵ که بدترین سال ما از نظر ارزی بود، یعنی ان سال ایران ۶ و نیم میلیاد دلار ارز داشت و نفت بشکه ای ۸ دلار بود و از آن مقدار ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار برای جنگ کنار گذاشتند و بقیه آن برای گندم و .. هزینه شد. ما آن سال در داخل حجمی از مهمات را تولید کردیم که کربلای ۵ زمانی که فرمانده تیپ ۶۵ عراق را پیش من آورده بودند که اسیر شده بود، وقتی که از او پرسیدم چرا نجنگیدی؟ قسم خورد که جهنم خدا به این داغی نیست که شما درست کردید و حتی پای یکی از سربازان من به خط نرسید و من و دو تا از معاونینم زخمی و اسیر شدیم.

- خداوند حسن تهرانی مقدم را رحمت کند؛ ایشان با تعدادی به سوریه رفت و کار روی موشک را یاد گرفت و اینجا آمد و بغل لیبیایی هایی که آمده بودند تکمیل شد و از اولین موشکی که می خواستیم طرف صدام پرتاب کنیم، اصرار داشت که روی آن بنویسم ( ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی ) اصلا برای ما مهم نبود که در جنگ چه اتفاقی می افتد. من فکر نمی کنم در فرمانده های ما هم مساله ترس و یأس در جنگ پیدا شده باشد.

 

مخالفت امام با ساخت موشک‌های شیمیایی و هسته‌ای

- زمانی که  ما خرمشهر را گرفتیم یک صنایع نظامی داشتیم که من به آن قابلمه سازی می‌گفتم، آنها فقط تفنگ ژ۳ می‌ساختند که همیشه تیرهایش در لوله گیر می‌کرد؛ زمانی که آتش بس را پذیرفتیم، پایه یک قدرت دفاعی کامل بدون اتکا به خارج، یعنی با وجودی افتخار می‌کردیم که موشک های اولیه را از لیبی آورده‌ایم و بعدا از کره شمالی خریدیم اما ما در زمان جنگ شروع به ساخت موشک کردیم و اول ۷۰ کیلومتری و بعد ۱۱۰ کیلیومتری و در جنگ، از موشکهای خودمان استفاده کردیم.

- من اواسط جنگ خدمت امام رسیدم و گفتم که من در وزارت سپاه ۱۸ گروه مختلف برای ساخت وسایل دفاعی از فشنگ تا موشک و حتی گروه هجدهم گروه شین میم ر یا شین میم ه بود که شیمیایی و میکروبی رادیو اکتیو یا شیمایی میکروبی هسته ای بود و امام این را رد کردند و گفتند رادیو اکتیو یعنی اتم؟ گفتم بله و امام گفتند که ما نباید بمب اتم بسازیم و حتی گفتند که شیمیایی و میکروبی هم نسازید.

- آن ملاقات یک ملاقات طولانی بود و زمانی که می خواستم بیرون بیایم امام من را صدا کردند و گفتند که می دانی چرا نباید بمب اتم بسازیم؟ برای اینکه این سلاح، سلاح جنگ نیست و این سلاح، حرص و نسل را از بین می برد و ما به دنیا نیامده ایم که حرص و نسل را از بین ببریم، لذا ساختن بمب اتم حرام است.

امام اهل تشخیص بود

- هاشمی معتقد بود که با توانی که ما داریم نمی توانیم جنگ را با پیروزی کاملی که بغداد را بگیریم و صدام را ساقط کنیم به پایان برسانیم و همچنین معتقد بود که دولت با همه توانی که دارد تمام قد وارد جنگ نمی‌شد لذا ایشان معتقد بود که ما باید یک عملیات سر و صدا دار و موفق کنیم و آتش بس را قبول کنیم، تا اینکه اتفاقاتی افتاد... آقای هاشمی به من گفتند که تو دیگر در جنگ نباش و یک ستاد جنگی دیگری تشکیل داد و آقای موسوی رئیس ستاد شد و اقای بهزاد نبوی مسؤل لجستیک شد(جای من)، آقای خاتمی تبلیغات شد و آقای روغنی زنجانی مالی شد و خلاصه یک ستادی برای جنگ درست کرد. اینها سراغ آقای محسن رضایی آمدند و گفتند که جنگ چه زمانی تمام می شود؟ او گفت زمانی که بغداد سقوط کند. بغداد چه زمانی سقوط می کند؟ زمانی که من امکانات این لیست را داشته باشم.

- یکی دو سال بعد که ان لیست را دیدم و از آقای رضایی پرسیدم که شما این را یکجا می خواستید؟ گفت خیر، ظرف ۳ الی ۴ سال. گفتم اگر زمانی که من بودم این لیست را به من می دادی من این را ظرف ۳ الی ۴ سال برایت تهیه می کردم ولی مرحوم آقای هاشمی بنا داشت که جنگ را تمام کند و صحنه را جوری جلو برد که آن نامه ای را که آقای رضایی برای رئیس ستاد جنگ نوشته بود، آقای موسوی گفت که نمی تواند آن را تهیه کند و آقای هاشمی گفت که به امام بگویید و نامه را برای امام بردند.

- امام اهل تحمیل نبود، تشخیص بود و آن موقع تشخیص داد که باید قبول کند. جملاتی که وزن امام را پایین آورد از ما نخواهید شنید. کسی نمی توانست چیزی را به امام تحمیل کند و یا به او دستور دهد، امام، امام بود، نشناخته آمد و نشناخته هم رفت.

گزینه نظامی علیه ایران نمی‌تواند صورت بگیرد

- امروز از نظر دفاعی حتی در ۵ قدرت بزرگ دنیا موشک نقطه زن ایران را هیچ کشوری به این دقت ندارد، امریکا در بعضی از هواپیماهای پهباد، از ما برتر است و چند نوع هواپیمای ما از امریکا برتر است، لذا الان شعار امام تحقق پیدا کرده است: جنگ جنگ تا رفع فتنه. امروز گزینه نظامی علیه ایران نمی تواند صورت بگیرد برای همین گزینه های دیگر را آورده اند تا ما را بیچاره کنند، الان بزرگترین گزینه ای که برای ما انتخاب کرده اند گزینه اقتصادی است نه نظامی.

وقتی جنگ تمام شد و ما آتش بس را پذیرفتیم، ما از ۳۴ کشور غنیمت گرفته بودیم، یعنی چیزهایی که غنیمت گرفته بودیم ساخت ۳۴ کشور بود و از ۱۱ ملیت هم اسیر گرفته بودیم، اما ما یک ملت بودیم و عامل اصلی پیروزی ما نیروهای بسیجی بود.

قطعا درگیری (جدیدی) اتفاق نمی‌افتد...دشمن می‌داند اگر جنگی را شروع کند در این جنگ بازنده است و با اولین موشک و گلوله که به خاک ما برسد قبل از اینکه بتواند به خودش تکان بدهد تمام منافعش در منطقه از بین خواهد رفت و قطعا این دیوانگی را نخواهد کرد.  اگر می‌خواستند این کار را بکنند تا به حال کرده بودند لذا اگر هم چنین اقدامی انجام دهند محکم‌تر از همیشه پاسخ‌شان را می‌دهیم.

«پیغام فتح»، ویژه‌نامه چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس را در صفحه اول فارس مشاهده کنید.

انتهای پیام/

نظر شما