شناسهٔ خبر: 42785202 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

شاخص‌های دینداری جامعه ایران به کدام سمت می‌رود؟

آنچه در مورد جامعه ایران شاهد هستیم نه کاهش میزان دینداری بلکه تغییر نوع دینداری مردم به ویژه نسل‌های جوان‌تر جامعه است. حرکت به سوی مدرن شدن جامعه و به تبع آن افزایش سطح تحصیلات، شهرنشینی و ظهور رسانه‌های جدید است که نسبی‌گرایی در تفسیر و فهم دین را به همراه آورده است. با این حال لازم است برای بررسی تحولات جدیدتر در حوزه دینداری پیمایش‌های علمی طراحی و مجددا اجرا شود تا وضعیت حال حاضر دینداری جامعه دقیق‌تر برآورد شود.

صاحب‌خبر -

مهدی رفیعی بهابادی سرپرست مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در اعتماد نوشت: بسیار دیده شده است که افراد مختلف در مورد وضعیت دینداری جامعه اظهارنظر کرده و بدون اتکا به یافته‌های تجربی قابل اعتنا، حکم کلی در مورد دینداری جامعه صادر کرده‌اند. تا آنجا که این موضوع به محافل غیرعلمی و غیرآکادمیک مربوط باشد موضوع مهمی نیست چه اینکه معمولا در مورد سایر متغیر‌ها هم افراد غیرمتخصص اظهارنظر می‌کنند. مساله از جایی شروع می‌شود که عده‌ای بخواهند با پوشش علمی به مساله وضعیت دینداری پاسخی غیرعلمی بدهند.

مساله وضعیت دینداری جامعه و تحولات آن به‌طور مشخص یک سوال تجربی است و به این سوال باید پاسخ تجربی داد. لازمه پاسخ به این سوال استفاده از روش‌های منظم و سیستماتیک است که بتوان اعتبار آن را به طور تجربی مورد ارزیابی قرار داد. از طرف دیگر ممکن است عده‌ای با رجوع به یک تحقیق که در بین یک گروه خاص انجام شده نتایج آن را به اشتباه به کل جامعه تعمیم دهند.

با گسترش رسانه‌های اجتماعی به وفور دیده می‌شود هر فردی در کوتاه‌ترین زمان ممکن یک لینک نظرسنجی طراحی کرده و مدعی انجام یک نظرسنجی علمی می‌شود. پرواضح است که اگر انجام نظرسنجی به این راحتی بود که از عهده هر شخصی برآید موسسات معتبر نظرسنجی در دنیا تاسیس نمی‌شدند. کسی که آشنایی اندکی با مقدمات نظرسنجی داشته باشد، می‌داند که نظرسنجی‌های تحت وب به دلایل متعدد نه تنها قابل تعمیم به کل جامعه نیست بلکه حتی قابل تعمیم به کاربران فضای مجازی نیز نیست. دلایل آن نیز روشن است.

علاوه بر این دلیل روشن که همه مردم دسترسی به این فضا ندارند دلیل مهم‌تری وجود دارد. شرط اصلی یک نظرسنجی علمی این است که نمونه‌گیری طوری انجام شود که همه افراد شانس برابر و غیرصفر برای انتخاب شدن داشته باشند. در نظرسنجی علمی این محقق است که پاسخگو را انتخاب می‌کند، اما در نظرسنجی‌های غیرعلمی اینترنتی فرآیند برعکس است و پاسخگو است که تشخیص می‌دهد به لینک نظرسنجی پاسخ بدهد یا خیر.

معمولا کسانی به لینک نظرسنجی پاسخ می‌دهند که یا به برگزار‌کننده نظرسنجی اعتماد دارند یا به موضوع مورد سنجش علاقه دارند و اکثریت جامعه که ممکن است نسبت به موضوع بی‌علاقه باشند از تور نمونه‌گیری خارج می‌شوند. به همین دلیل است که در این‌گونه نظرسنجی‌ها معمولا متناسب با جایی که لینک نظرسنجی بارگذاری می‌شود نتایج شبیه به همان‌جا و متناسب با خواسته‌های آن به دست می‌آید. به عبارت دیگر اگر یک نظرسنجی اینترنتی در یک سایت یا کانال منتقد بارگذاری شود نتیجه متفاوتی خواهد داشت نسبت به وقتی که لینک نظرسنجی در یک سایت معمولی یا طرفدار یک نظام بارگذاری می‌شود.

از طرف دیگر اگر به مشخصات زمینه‌ای پاسخگویان نظرسنجی‌های اینترنتی رجوع شود و طراحان این‌گونه نظرسنجی‌ها جرات انتشار یافته‌های مربوط به مشخصات پاسخگویان را داشته باشند مشخص می‌شود مشخصات نمونه این‌گونه نظرسنجی‌ها اختلاف فاحشی با نتایج سرشماری دارد. به عنوان مثال در حالی که طبق نتایج سرشماری حدود ۳۰ درصد جامعه ایران تحصیلات بالاتر از دیپلم دارند در نظرسنجی‌های اینترنتی بیش از ۷۰ درصد نمونه را پاسخگویان دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل می‌دهند که از نظر نگرشی و رفتاری می‌توانند با سایر اقشار جامعه متفاوت باشند.

این معضل تا حدی جدی است که با تکنیک‌هایی همچون وزن‌دهی نیز حل نمی‌شود، چراکه از اساس کسی که به این‌گونه نظرسنجی‌ها پاسخ می‌دهد بسیار متفاوت از متن و متوسط جامعه است. به عنوان مثال فردی دیپلمی که در تور نمونه‌گیری علمی می‌افتد با فردی که تصمیم می‌گیرد لینک نظرسنجی اینترنتی را باز کند و تکمیل کند متفاوت است و با تغییر نسبت بین مشخصات جمعیت شناختی نیز این معضل حل نمی‌شود.

از طرف دیگر مفهوم دینداری یک سازه پیچیده است که دارای ابعاد گوناگون است و صرف ارایه داده درخصوص یک شاخص نمی‌توان درخصوص کلیت این مفهوم در جامعه اظهارنظر کرد و مدعی شد جامعه به سمت بی‌دینی یا دینداری بیشتر در حرکت است. بهتر آن است که در این باره وضعیت هر بعد را به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار داد تا درنهایت مشخص شود کدام بعد دینداری در طول زمان روند ثابت، کدام بعد روند افزایشی و کدام بعد روند کاهشی داشته است، چراکه لزوما این ابعاد در جهت یکسانی ممکن است حرکت نکند.

طی یک ماه اخیر نتایج یک نظرسنجی اینترنتی درخصوص وضعیت دینداری جامعه ایران منتشر شده که مدعی شده نیمی از جامعه ایران به سمت بی‌دینی حرکت کرده است. در توجیه استفاده از روش اینترنتی برای سنجش دینداری این‌گونه ذکر شده بود که در فضای جاری کشور به دلیل محدودیت‌های موجود نمی‌توان سوالات دینداری را به صورت علنی مطرح کرد، لذا سعی شده به طریقی روشمند دینداری را اندازه‌گیری کند.

منظور از روشمند نیز احتمالا همان نظرسنجی آنلاین است! واقعیت آن است حتی با وجود درنظر گرفتن میزانی از محافظه‌کاری در نظرسنجی‌ها و پیمایش‌های حضوری نتایج آن به مراتب قابل اتکاتر از نظرسنجی‌های اینترنتی است. نتایج نظرسنجی‌های ایسپا در سال‌های گذشته نشان می‌دهد میزان محافظه‌کاری مردم در سال‌های اخیر در نظرسنجی‌های حضوری و حتی بعضا تلفنی به طور قابل‌توجهی کاهش پیدا کرده است.

در این بین شاید مساله مهم این باشد که یک نظرسنجی غیرعلمی چرا در این حد وسیع بازنشر شده و به اصطلاح دیده می‌شود. به نظر می‌رسد یکی از فرضیات این باشد که وقتی موسساتی که با روش‌های علمی نظرسنجی می‌کنند نظرسنجی‌های خود را دراختیار افکار عمومی قرار ندهند باعث می‌شود هر چیزی حتی اگر دقیق و علمی هم نباشد مورد توجه قرار بگیرد.

پیش از این اشاره شد که نمی‌توان قضاوت یک دستی برای همه ابعاد دینداری در همه جوامع و از جمله جامعه ایران داشت و ضروری است هر بعد از دینداری به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد. در ادامه به توصیف وضعیت برخی شاخص‌های دینداری براساس پیمایش‌های علمی که به صورت مصاحبه حضوری انجام شده است، پرداخته می‌شود.

وقتی براساس پیمایش‌های علمی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۵ برخی شاخص‌های مشترک مربوط به اعتقادات را مورد بررسی قرار می‌دهیم به این نتیجه دست می‌یابیم که در بعد اعتقادات اصلی دین یعنی اعتقاد به خدا، پیامبر، معاد و این‌گونه موارد، تغییر قابل‌توجهی در دینداری مردم ایران به وجود نیامده و از زمان حکومت قبل یعنی سال ۱۳۵۳ تا سال ۱۳۹۵ تفاوت محسوس و معناداری وجود نداشته است.

در حقیقت در حوزه اعتقادات اصلی دین، بیشتر شاهد ثبات در دینداری مردم ایران هستیم تا تغییر. معمولا طبق پیمایش‌های علمی بیش از ۹۰ درصد مردم مسلمان ایران به این اصول دینی اعتقاد دارند. بنابراین از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۵ که تقریبا فاصله زمانی ۴۲ سال می‌شود، تغییر قابل‌توجهی از این حیث به وجود نیامده است.

در بعد تجربه دینی یعنی رابطه شخصی انسان با خداوند مانند گذشته وضعیت مناسب و تقریبا از یک ثبات نسبی برخوردار است. در پیمایش سال ۱۳۹۵ بیش از ۷۵ درصد مردم به میزان زیاد و خیلی زیاد احساس نزدیکی به خداوند می‌کردند در حالی که این میزان در سال ۱۳۸۸ برابر با ۶۳ درصد بوده است لذا حتی شاهد افزایش تجربه دینی هستیم.

در بعد علقه و عواطف دینی نیز وضعیت مناسب است به عنوان مثال در پیمایش سال ۱۳۹۵، ۸۵ درصد مردم گفته‌اند از کسی که به پیامبر توهین کند به میزان زیادی متنفرند. ۸۶ درصد گفته‌اند از کسی که به قرآن توهین کند به میزان زیادی بیزارند. تنفر از توهین‌کننده به پیامبر و قرآن در سال ۱۳۸۸ به ترتیب ۹۱.۴ درصد ۹۴.۵ درصد بوده است، لذا اگر چه وضعیت فعلی مناسب است، اما به نظر می‌رسد در این بعد شاهد کاهش ۶ تا ۸ درصدی هستیم.

در بعد رفتار‌های مذهبی، شاخص نماز خواندن از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۵ با شیب بسیار ملایم کاهش پیدا کرده است. در همین راستا، وقتی افراد را به سه دسته تقسیم کردیم: ۱- کسانی که همیشه یا اکثر اوقات نماز می‌خوانند؛ ۲- کسانی که بعضی اوقات نماز می‌خوانند و ۳- کسانی که اصلا نماز نمی‌خوانند؛ نتایج مقایسه‌ای نشان داد که نسبت گروه اول در طول این ۴۲ سال از ۸۳ درصد به ۷۶.۸ درصد تقلیل‌یافته است ولی با این حال عدد موجود وضعیت مناسبی را نشان می‌دهد.

در شاخص دیگری از بعد رفتار‌های مذهبی، یعنی روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان شاهد کاهش روزه‌داری در چند سال اخیر بوده‌ایم. در سال ۱۳۹۴ در نظرسنجی ایسپا در روز ۲۳ ماه رمضان ۵۵ درصد از پاسخگویان در شهر تهران اعلام کرده‌اند که در حال حاضر روزه هستند.

همچنین در سال ۱۳۹۷ نتایج نظرسنجی ایسپا نشان داد ۵۲ درصد مردم کل کشور هنگام نظرسنجی که حدفاصل روز‌های ۱۵ تا ۱۸ رمضان امسال انجام شده بود در روز نظرسنجی روزه بوده‌اندکه این عدد برای شهر تهران ۴۱ درصد بوده است. همین سوال در ماه رمضان ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نیز تکرار شده و عدد روزه‌داری مردم تهران حدود ۴۰ درصد بوده است.

شاخص حضور در مسجد و شرکت در نماز جماعت وضعیت نسبتا نامناسبی را نشان می‌دهد که البته به‌رغم پایین بودن میزان آن، اما این میزان طی دو دهه گذشته نسبتا ثابت بوده است. مثلا در حالی که در سال ۱۳۷۹ حدود ۲۰.۲ درصد گفته بودند همیشه یا اکثر اوقات در نماز جماعت شرکت می‌کنند در سال ۹۵ نیز تقریبا همین عدد به دست آمده است.

نکته قابل‌توجه آن است که از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۵ دو شاخص رفتاری دینداری یعنی شرکت در مجالس روضه‌خوانی و زیارت کردن اماکن مقدسه میزان بالا و افزایشی را نشان می‌دهد به‌طوری که در طول این دو دهه حدود ۷۵ درصد مردم اعلام کرده‌اند همیشه، اکثر اوقات یا گاهی اوقات این اعمال را انجام می‌دهند.

در بعد پیامدی دینداری یا رعایت شرعیات و ترک محرمات نسبت به سایر ابعاد دینداری وضعیت اندکی متفاوت است. یعنی مردم با اینکه به خدا اعتقاد دارند و مناسک دینی را هم انجام می‌دهند، اما در برخی شاخص‌ها التزام زیادی به رعایت برخی شرعیات مانند گوش دادن به برخی موسیقی‌ها که طبق قرائت رسمی حرام است یا رعایت حجاب و... ندارند.

مثلا در سال ۱۳۸۸ در پاسخ به سوالی با این مضمون که «به آهنگ‌هایی که خوشم بیاید گوش می‌دهم فرقی نمی‌کند که خواننده‌اش مرد باشد یا زن» ۵۴ درصد موافق و کاملا موافق بوده‌اند و ۲۲ درصد نیز در این زمینه مردد بوده‌اند. در پاسخ به همین سوال در پیمایش سبک زندگی دانشجویان در سال ۱۳۹۳ که توسط ایسپا انجام شده است حدود ۷۰ درصد با این گویه موافقت کرده‌اند. یا در مورد شرکت در مجالس رقص و آواز در سال ۱۳۸۸ در پاسخ به گویه «هرگز در مجالس رقص و آواز شرکت نمی‌کنم» نزدیک به ۳۰ درصد با این گویه مخالفت کرده و ۳۴ درصد نیز در این زمینه مردد بوده‌اند. ۳۵ درصد نیز با این گویه موافقت کرده‌اند.

در واقع به نظر می‌رسد در این عرصه با نوعی خوداجتهادی روبه‌رو هستیم که با قرائت رسمی فاصله دارد. در مورد شاخص حجاب در پیمایش سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۷ ایسپا مشخص شد که بین ۴۰ تا ۴۵ درصد افراد جامعه پوشش چادر را می‌پسندند که در این زمینه بین نسل‌های مختلف شکاف وجود دارد. با این حال در همین بعد پیامدی دینداری یا همان شرعیات نیز وضعیت همه شاخص‌ها مثل هم نیست.

به عنوان مثال در سال ۱۳۸۸ در مواجهه با جمله «بر سر سفره‌ای که مشروب است نباید نشست» ۷۲ درصد اعلام موافقت کرده‌اند. یا در پیمایش ملی سال ۱۳۹۵ در مواجهه با سوال «فرض کنید به مراسم عروسی یکی از اقوام نزدیک دعوت شدید و متوجه می‌شوید بعضی‌ها در آن شراب یا نوشیدنی الکلی می‌خورند. در این وضعیت شما چه کار خواهید کرد؟» ۵۳ درصد گفته‌اند من نخواهم خورد، اما به مهمانی ادامه خواهم داد و ۴۰ درصد نیز اعلام کرده‌اند مهمانی را ترک خواهم کرد. یا در شاخص دیگر در خصوص دست دادن با مردان یا زنان بیگانه، طبق نتایج پیمایش ملی سال ۱۳۸۸ حدود ۷۱ درصد صراحتا با این موضوع مخالفت کرده‌اند. همین میزان (۷۱ درصد) با پاسوربازی شرطی مخالفت کرده‌اند. ۸۰ درصد نیز تنفر خود را از قمار بازی اعلام کرده‌اند.

آنچه مسلم است دینداری یک سازه و مفهوم کلان است که ابعاد متفاوتی دارد و نباید حکمی کلی در مورد دینداری یا بی‌دینی مردم صادر کرد. همچنین دینداری نسل‌های مختلف نیز لزوما شبیه به هم نیست و در برخی شاخص‌ها تفاوت نسلی مشهود است به این ترتیب که میزان دینداری افراد بالای ۵۰ سال به طرز معناداری بیشتر از افراد زیر ۳۰ سال است.

به نظر می‌رسد آنچه در مورد جامعه ایران شاهد هستیم نه کاهش میزان دینداری بلکه تغییر نوع دینداری مردم به ویژه نسل‌های جوان‌تر جامعه است. به نظر نگارنده حرکت به سوی مدرن شدن جامعه و به تبع آن افزایش سطح تحصیلات، شهرنشینی و ظهور رسانه‌های جدید است که نسبی‌گرایی در تفسیر و فهم دین را به همراه آورده است. با این حال لازم است برای بررسی تحولات جدیدتر در حوزه دینداری پیمایش‌های علمی طراحی و مجددا اجرا شود تا وضعیت حال حاضر دینداری جامعه دقیق‌تر برآورد شود.

نظر شما