سرهنگ شریف النسب
فرماندهان روزهای نخست جنگ تحمیلی
ارتش در بیست ماه اول انقلاب شدیداً در کردستان درگیر بود و با وجود تحریمها و کمبودها با 15 گروه مسلح غیرقانونی که بشدت از طریق عراق پشتیبانی میشدند مردانه میجنگید و روزانه دهها شهید و اسیر و زخمی داشت که اغلب داوطلبانه برای دفاع از انقلاب و مرز و بوم خود به میدان نبرد رفته بودند؛ در چنین شرایطی تحریکات مرزی شدت گرفت و شیپور جنگ از طرف حکومت بعث عراق به صدا در آمد. لشکر 92 زرهی اهواز که به تنهایی قادر به رویارویی و دفع ارتشهای بزرگتر و قویتر از عراق بود پیش از آغاز جنگ بر اثر مداخلات بیجای دوستان و توطئه دشمنان و نفوذ و خرابکاری گروهکها بیشاز نیمی از آمادگی و توان رزمی خود را از دست داده بود؛ در 31 شهریورماه 1359در حالی که با هجوم سیل آسا و سراسری دشمن روبه رو گردید و با وجود زخمهای بسیاری که بر تن داشت محکم ایستاد و آنچنان مقاومت کرد که رؤیای قادسیه صدام «برای تصرف خوزستان و در هم شکستن انقلاب اسلامی» ناکام ماند و روز پنجم مهر آتش بس سازمان ملل را یکطرفه قبول کرد که به دلیل حضور در داخل خاک ایران مورد قبول مقامات کشورمان قرار نگرفت.
ارتش ایران به سرعت بر تثبیت دشمن توفیق یافت و در نبردهای پیدرپی موفقیتهای بزرگ تاریخی کسب کرد که یکی از آنها مقاومت با شکوه خرمشهرو پیروزی بزرگ ذوالفقاری در دو ماه اول جنگ بود که حماسه آن جاودان گشت.
از 15 روز مانده به جنگ دو لشکر عراقی خرمشهر را در محاصره داشتند و گردان دژ و سپاه پاسداران به فرماندهی محمد جهان آرا در مقابل آنان ایستاده بودند و مردانه میجنگیدند و 70 درصد از نیروهایشان را از دست داده بودند.
روز دهم مهر مردم شهر از زن و مرد و پیر و جوان با در دست داشتن کوکتل مولوتوف همراه با بقایای گردان دژ، سپاهیان جان بر کف، تکاوران دریایی، فداییان اسلام به فرماندهی سید مجتبی هاشمی، دانشجویان داوطلب دانشکده افسری، عناصری از ژاندارمری توانستند تکهای متعدد عراق را در پشت دیوارهای خرمشهر متوقف کنند و در یک حرکت غافلگیرانه 43 دستگاه تانک و نفربر دشمن را به آتش بکشند و بقیه را تا مرز شلمچه تعقیب کنند. من در آن روز در مسجد جامع خرمشهر شاهد فداکاریهای مردم و نیروهای مسلح بودم و شهید حسن اقارب پرست نیز از روز هفدهم به من پیوست. شب و روز در جنگ بودیم و خواب آرام نداشتیم. شیخ شریف قنوتی روحانی شجاع رابط ما و پایگاههای خط مقدم بود. به کمک جوانان رزمنده امنیت شهر را برقرار و ادارات را فعال کردیم تا شاید بتوانیم گمرک را که پر از خودرو و کالاهای گرانقیمت بود تخلیه کنیم.
دشمن که تصرف خرمشهر را غیر ممکن دید در 19 مهرماه روی کارون در منطقه «مارد »پل زد تا بتواند به سرعت وارد آبادان شده از بهمن شیر بگذرد و به مرز مشترک در اروند رود برسد؛ با این خیال خام که خرمشهر و آبادان را یک جا ضمیمه خاک خود کند. همان ساعات اولیه گروهی از تکاوران دریایی به فرماندهی ناخدا صمدی به مصاف دشمن رفتند و مردانه با آنان در آویختند اما فشار و قدرت آتش دشمن فراتر از توان آنان بود.
روزهای آرامش به سرعت سپری شد و از روز چهاردهم مهر به بعد حملات عراقیها شدت گرفت. روز 24مهر راهمان به پل خرمشهر بسته شد و در جنگ و پیکار برای شکستن محاصره شریف قنوتی آن روحانی فداکار به همراه سروان تهمتن و سروان اصلانی از فرماندهان برجسته و متعهد دانشکده افسری به شهادت رسیدند. محاصره با فداکاری تکاوران دریایی به فرماندهی ناخدا خلیل احمدی شکسته شد و مقاومت ادامه یافت ؛ از روز نوزدهم به بعد دو سوم از نیروهای رزمنده ما در قسمت شرقی خرمشهر جبهه جدیدی در مقابل دشمن گشودند و پیشروی سیل آسای او را به طرف بهمنشیر با مشکل روبهرو ساختند. خالی شدن خرمشهر از نیروی رزمنده موضوعی بود که ناخواسته اتفاق میافتاد و خطر از دست رفتن شهر را به دنبال داشت.
تا آن زمان سرهنگ ظهیرنژاد بر این عقیده بود که نیروی زمینی باید تمامی قدرت خود را برای حفظ دزفول بهکار گیرد. او میگفت اگر دزفول از دست برود نجات خوزستان امری تقریباً محال و هزینه بردار خواهد بود. سرهنگ فروزان تصدی ژاندارمری کل کشور را برعهده داشت ،او که نگران پیشروی دشمن در آبادان و از دست رفتن این منطقه حساس و حیاتی بود موفق شد با حمایت حضرت آیتالله خامنهای و تیمسار فلاحی و سماجت بسیار نیرویی در حدود یک گردان پیاده تقویتشده از لشکر 21 حمزه دریافت کند و با یک گردان ،ژاندارمری قرارگاه اروند را در 27 مهرماه در ماهشهر تشکیل دهد. یک روز بعد ستاد عملیات اروند در آبادان به فرماندهی سرهنگ شکرریز و معاونت سرگرد حسنی سعدی تشکیل گردید.
گردان پیاده ارتش به فرماندهی سرگرد شاهین راد در کیلومتر 17 جاده ماهشهر آبادان سحرگاه روز سوم آبان مصادف با ساعاتی که آخرین رزمندگان باقیمانده در خرمشهر تخلیه میشدند در نبردی حماسی و نابرابر بر دشمن تاختند و پیشروی او را سد کردند. شاهین راد میگوید روز پیش از حمله در اتاق جنگ قرارگاه هنگام دریافت مأموریت گفتم آیا میدانید ما را به رویارویی با یک لشکر قدرتمند عراقی میفرستید؟ سرهنگ فروزان گفت بله دستمان خالی است و چارهای جز این نداریم که همچون حضرت حسین بن علی(ع)که برای بقای اسلام هست و نیست خود را فدا کرد با این نیروی کم به مصاف دشمن برویم تا بداند که ما در مقابل او حضور داریم و منطقه خالی از نیرو نیست. اگر همه نیروهای ما نیز از دست بروند ما به هدف خود که سد پیشروی سیل آسای دشمن باشد رسیدهایم. شاهین راد و نیروهای سلحشور تحت امر او مردانه بر دشمن تاختند و با از دست دادن 70درصد از افسران، درجه داران و سربازان گردان و معدودی تانک و نفربر موجود روحیه تهاجمی دشمن را در هم شکستند و دسترسی او را به بهمنشیر به تأخیر انداختند. از آن پس نیروهای دشمن به دلیل مقاومت پرشکوه مردمی با ترس و تردید به سوی محاصره آبادان پیش میرفتند. شامگاه روز نهم آبان ماه در یک یورش وحشیانه دیگر روی بهمنشیر پل زدند و خود را به محله ذوالفقاری و جاده خسرو آباد رساندند که تا اروندرود مرز آبی ایران و عراق چند صد متر بیشتر فاصله نداشت.
مدیریت عالی قرارگاه اروند و نقش عمده شکرریز و حسنی سعدی در آبادان در آخرین لحظات محاصره کامل منطقه به بار نشست و تک هماهنگ نیروهای مردمی در کنار یک گردان پیاده از لشکر 77 خراسان به فرماندهی سرگرد کهتری که سه چهار روز قبل به قرارگاه مأمور و به آبادان وارد شده بود در یک عملیات برق آسا پل دشمن را روی بهمنشیر در هم شکست و عراقیها را با تلفات و خسارات سنگین به عقب راند .این پیروزی درخشان که در 40روز آغاز جنگ بیسابقه بود به دلیل درگیریهای بنی صدر آنگونه که شایسته بود به جامعه معرفی نشد و مظلوم ماند اما به عراقیها فهماند که اصرار آنان به ادامه جنگ نتیجهای جز یأس و حرمان در بر نخواهد داشت.
در این عملیات پیروزمندانه محمدرضا رحیمی نماینده و ناظر قرارگاه اروند بود و من و اقارب پرست هماهنگی نیروهای مردمی را برعهده داشتیم. حضور پربرکت و سخنان سحرآسای حضرت آیتالله جمی امام جمعه آبادان دقایقی پیش از حمله خستگی و نگرانی را از تن فرماندهان زدود و موجی از پیروزی قطعی در وجود همه ما ایجاد کرد.
علاوه بر گردان پیاده لشکر 77 خراسان نیروهای عمده مردمی درگیر در عملیات عبارت بودند از: تکاوران دریایی، سپاه خرمشهر به فرماندهی جهان آرا، سپاه آبادان به فرماندهی مهندس کیانی، فدائیان اسلام به فرماندهی سید مجتبی هاشمی، نیروهای بومی خرمشهر و آبادان که اغلب آنان از مقاومت خرمشهر تجربههای ارزشمندی با خود همراه داشتد.
نظر شما