امیر محمدیان خراسانی، جامعه شناس، طی یادداشتی آورده است: "زبان طنز گاه این گونه است که در قالب شوخی مسالهای بس جدی را به ما یادآوری میکند. این جمله را اگر به این صورت بازنویسی کنیم که مهمترین عامل طلاق ازدواج هایی است که نباید صورت میگرفت، اما گرفت، میتوانیم طلاق را تبیین نماییم .
به صورت دیالکتیکی نطفه طلاق در برخی ازدواجها به محض شکلگیری ازدواج شروع به رشد میکند و گاه حتی زوجین نیز از آن آگاهند؛ زیرا از عدم آمادگی و روحیات خویش و عدم تناسب ازدواج و یا طرف مقابل برای خویش آگاهی دارند و چه بسا اهداف دیگری در سر دارند و یا از روی اجبار و اضطرار تن به ازدواج دادهاند و یا مهمتر از همه، در ناآگاهی عمیقی نسبت به آینده و شرایط احتمالی پیش رو به سر میبرند .
یک ازدواج بایستی زیبا باشد زیبایی از تناسب میآید و عدم تناسب ریسک فروپاشی را به همراه دارد . علاوهبر تناسب وجود برخی عناصر، لازم و برخی دیگر زائد است و بایستی حذف شود .
از جامعهشناسی ریاکاری زیاد شنیدهایم، اما از رودربایستی زیاد نگفتهایم و اثرات بعضا شوم آن را که گاه تحت عنوان حفظ حرمت طرف مقابل توجیه میشود، از یاد بردهایم .
ازدواج، یک انتخاب است. این انتخاب باید آگاهانه و آزادانه باشد. این نهاد در طی سالیان گذشته توسط علیالخصوص جوانان مورد اصلاح و بازبینی قرار گرفته است؛ از آشنایی افراد با یکدیگر گرفته تا مراسم نامزدی و عروسی و... . اشتغال زنان، تاخیر در فرزندآوری، عدم فرزندآوری و بالا رفتن تحصیلات ساختار آن را دگرگون نموده و به تبع آن و نیز دیگر شرایط اجتماعی، ساخت آن در اذهان نسل جوان نیز تغییر کرده و حتی گاهی دچار تحولات شدیدی گشته و به چالش نیز کشیده شده است؛ چراکه هر نهادی میتواند مورد پرسش و بازبینی و انتقاد واقع شود، اما در اکثر موارد، نسل گذشته همچنان پافشاری میکند و ارزش و حیثیت ازدواج را آنگونه که روششناسی تحمیلی خود را بر اجرای تمامی مراحل آن تجویز میکند، دارای اعتبار مییابد .
در میدان ازدواج دو طرف به سرمایههای ذهنی و فکری و روانی مختلفی نیاز دارند که بسیار فراتر از دانش آکادمیک و مدارک تحصیلی است. بازشناسی بافت جامعه پیرامون مورد نیاز آن هاست و استفاده از ظرفیتهای روحی و روانی برای ورود به رابطهای که زمان قطعا آن را مورد تنشهایی قرار خواهد داد، مورد نیاز است.
ازدواج ، یک باید نیست حتی در مورد برخی افراد یک گزینه بهتر هم نیست. هر طرف بایستی از جامعه درون خویش برای دیگری بگوید و آن را در وجود دیگری بازبشناساند و انتظارات ایدهآلیستی و کمالگرایانه را به حداقل ممکن رسانده تا برای صلح در کارزاری که بسترش ممکن است صلح آمیز نباشد، آماده شود."
انتهای پیام
نظر شما