سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: محمدحسین بهجتتبریزی، ملقب به «شهریار»، شاعر اشعار ماندگاری، چون «همای رحمت» و منظومه «حیدر بابا»، شاعر شوریدهحال معاصر و پرآوازه ایران است که شهرتش مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و در کشورهای همسایه نیز نام «شهریار» مترادف با صاحب بهترین اشعار شده است.
درختی که در کودکی منبع الهام شد
شهرزاد بهجتتبریزی، دختر استاد شهریار درباره پدرش و چگونگی روی آوردن وی به شعر، میگوید: «پدرم ایام کودکی را در قراء خشگناب و قیش فورشاق گذرانید که هیچ وقت خاطرات خوشی را که در دهکدههای مزبور داشته، فراموش نکرد. اولین شعرش را در چهارسالگی سروده و آن موقعی بوده که مستخدمشان به نام «رویه» برای ناهارش آبگوشت تهیه کرده بود.» شهریار درباره خاطرات ایام کودکیاش، میگوید: «روزی با بچهها محل مشغول بازی بودم، بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که وسط حیاط خانه بود خیره شده و شروع به خواندن شعر کردم.
سخنان موزونی که نمیدانستم چگونه به مغز و زبان من میآمدند که ناگهان پدرم مرا صدا کرد، به صدای بلند پدر برگشتم، با حالتی تعجبآمیز پرسید: این اشعار را از کجا یاد گرفتی؟ گفتم: کسی یادم نداده، خودم میگویم. از شوق میلرزید، با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: بیا ببین چه پسری داریم!» شهریار در هفت سالگی نیز شعر دیگری میگوید و آن زمانی بود که مانند بیشتر بچهها از حرف مادر خود سرپیچی کرده و به حرف او گوش نداده بود، ولی بعد پیش خود احساس گناه کرد و سرود: «من گنهگار شدم وای به من/ مردمآزار شدم وای به من». شهریار در ایام تحصیل در «دارالفنون» نیز از شعر و شاعری غافل نمیشود و دیدار وی با «کمالالملک» در او اثری قوی میگذارد. وی در سالهای بعد در گونههای مختلف شعری تبحر شعری خود را به بوته آزمایش میگذارد. شهریار در جایی میگوید که پس از خواندن «افسانه» شعر معروف نیما یوشیج، قلمش تحت تأثیر این شعر قرار گرفته است. در مورد ویژگیهای شعری شهریار، ادیبان و محققان چه در زمان حیات استاد و چه بعد از آن دست به پژوهشها و مقایسههای زیادی زدهاند.
شاعری در سطح حافظ، نظامی و اوحدی
دکتر غلامحسین بیگدلی، استاد برجسته ادبیات فارسی در سال ۱۳۴۵ در سفری به شهر دوشنبه در تاجیکستان، در سخنرانیای به ویژگیهای هنری شهریار میپردازد و میگوید: «در اشعار شهریار میتوان اوج هنر کلاسیک نظامی، اوحدی، حافظ، سلمان ساوجی و ... را دید.» بیگدلی میافزاید: «اشعار وی به عقیده اکثر ادبای معاصر ایران از شاهکارهای شعر و ادب فارسی و آذربایجانی به شمار میرود.» وحید دستجردی آثار محمدحسین شهریار را افتخار ادب ایران میداند، وی تأکید میکند: «به عقیده برخی دیگر از ادبای ایران ظرف ۶۰۰ سال اخیر یعنی پس از حافظ، شعر شهریار از لحاظ زیبایی و هنر و ایجاد و تأثیر به ویژه در نوع غزل کمنظیر است.»
مقایسه شهریار با «ژان ژاک روسو»
منظومه «حیدربابا» که به زبان ترکی آذری سروده شده است، از جمله شاهکارهای شعری شهریار به شمار میرود. دکتر «باقر صدرینیا» استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز در مقاله «جلوههای رمانتیسم در شعر شهریار»، به مفاهیم موجود در شعر «حیدربابا» اشاره کرده و این اثر را با آثار ادیبان بزرگ غربی مانند «روسو» مقایسه میکند و مینویسد: «شهریار در «حیدربابا» و بسیاری دیگر از سرودههای خود مرثیه خوان فضیلتهای فراموش شده است؛ فضیلتهایی که به گمان او با هجوم مظاهر تمدن جدید از شهرها رخت بربسته و تنها در روستاها نشان آن را میتوان جست. نغمهای که او در میانه قرن بیستم سرداد، طنین دیگری از همان نغمهای بود که در قرون ۱۸ و ۱۹، روسو، دوسن پی یر، شاتوبریان و... هر یک به زبانی ترنم کرده بودند، چنانکه مظامین حیدربابای او را نیز از جهاتی میتوان با «کلبه هندی» و «پل وویرژینی» دوسن پی یر و بسیاری دیگر از آثار رمانتیک آن روزگاران قابل مقایسه دانست.»
تشابه شعر شهریار با آثار «لامارتین»
دکتر رضا ایراندوستتبریزی، استاد زبان و ادبیات فرانسه و پژوهشگر زبان فارسی در مقالهای با عنوان «خانه پدری و خاطرات کودکی در اشعار لامارتین و شهریار» به قیاس میان مضامین شعر حیدربابای شهریار و آثار «آلفونس دولامارتین» شاعر بزرگ فرانسوی میپردازد. ایراندوستتبریزی حتی شعر «حیدربابا» را در مقایسه با شعر «تاک و خانه» لامارتین، در حد اعلیتری میداند و مینویسد: «منظومه «تاک و خانه» لامارتین که به نظر نگارنده این سطور شیواترین اثر اوست، اگر چه از لحاظ مطالب و تنوع مضامین نمیتواند با «حیدر بابا سلام» برابری کند، اما از این جهت که احساس حسرت بار شاعر را هنگام بازدید خانه متروک پدری و مویهگری او را در سوگ دوران کودکی که از دست رفته و فقدان عزیزانش نشان میدهد، با شاهکار شهریار هم مضمون است.»
مشترکات عرفانی شهریار و جبران خلیل جبران
دکتر عبدالحد غیبی، استاد ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی و همکارانش در مقالهای با عنوان «مشترکات عرفانی در شعر محمدحسین شهریار و آثار جبران خلیل جبران» پرداختهاند. در این مقاله، نگاه عرفانی شهریار ایرانی و خلیل جبران لبنانی دارای تشابهات زیاد معرفی شده است. در بخشی از مقاله مذکور آمده است: «شمعی که به سویش من جان سوخته از شوق/ پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجا/ تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم/ یک دسته، چون من عاشق بیپا و سر اینجاست». جبران هم مانند شهریار این اشتیاق را پر پروازی میداند برای وصول به سرچشمه حقیقت، از دیدگاه او این جذبه و شوق به مخلوقات است که موجب قرب به خداوند میشود. در واقع دو شاعر با اشتیاق خویش طریق عبودیت را میپیمایند.
شهریار، شاعری است که در طول حیات خود قدر دانسته شد و عصر حاضر از این شانس بزرگ برخوردار است که واپسین سالهای حیات شاعر بزرگ زبان فارسی را درک کرده است و امروزه سالروز مرگ وی در ۲۷ شهریور ماه به عنوان «روز شعر و ادب فارسی» در تقویم رسمی به ثبت رسیده است.
نظر شما