نقشهایشان را به خوبی ایفا میکنند، خصوصاً برای عادی جلوه دادن اوضاع. حتی امروز که هیچ توجیه منطقی نمیتوان برای ارقام پیشنهادی بازیکنان و مربیان متوسط فوتبال ایران یافت. وقتی دیگر کسی به کمتر از ۱۰ میلیارد راضی نیست و رقم قررادادها بیش از ۱۰ برابر فصل قبل شده است! میتوان گفت قصد درست کردن ابرویش را داشتند، اما زدند چشمش را هم کور کردند. هرچند نگاهی به واکنش کوتاه کفاشیان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال به رشد سرسامآور و غیرمنطقی رقم قرارداد بازیکنان و مربیان (مگر قیمت چیزهای دیگر در کشورمان کنترل شده که بتوانیم قیمت بازیکنان را کنترل کنیم؟!) در پی ممنوعیت استفاده از مربی و بازیکن خارجی به خوبی نشان میدهد که این نه مدیران فوتبال ایران که تنها مردم جامعه هستند که از این نابسامانی و دستدرازی به بیتالمال ناراضیاند.
البته از کفاشیان بیش از این هم نمیتوان انتظار داشت. او همان مدیری است که پنج سال پیش در پاسخ به اعتراض رسانهها و مردم در خصوص قراردادهای میلیاردی قیافهای حق به جانب گرفته بود: «مگر بودجه ساخت فیلمهای سینمایی و سریالها از صداوسیما و منابع دولتی نیست، ما هم هنرپیشه هستیم، برای مثال آندو تیموریان یک هنرپیشه است که در زمین فوتبال نقش بازی میکند. چرا این بازیکن باید مبلغ قراردادش پایینتر از هنرپیشههای سینما باشد. به نظر من میارزد که این پولها را به بازیکنان بدهیم. هرچند که تعداد فوتبالیستهایی که قرارداد میلیاردی دارند انگشتشمار است و برای مقایسه مبلغ قرارداد فوتبالیستها با سایر مشاغل باید میانگین قراردادها را در نظر گرفت. من معتقدم در صنف پزشکان ۹۷ درصد آنها مبالغ پایین دریافت میکنند و تعداد پزشکانی که پول زیادی میگیرند کم است.»
در واقع مشت نشانه خروار است. این نگاه اکثر مدیران فوتبال ایران است، حتی آنها که امروز به ظاهر گله دارند از این رشد صعودی، اما پای تکتک این پیشنهادهای نجومی را امضا میکنند.
عجیب هم نیست، تلاش کفاشیان برای عادی نشان دادن اوضاع را وقتی میگذاریم کنار خبری که چندی پیش در خصوص حضور بازیکنی در استقلال مطرح شده بود که دلال او گفته بود قراردادی ۳ میلیاردی میبندد که تنها ۹۰۰ میلیون تومانش سهم او است و مابقی به دلال میرسد، دیگر اوضاع آنقدرها هم که تصور میشود غیرقابل کنترل نیست و به کدهای تأسفباری میشود رسید و هیزمی که زیر این آتش زده میشود. حالا دیگر تکههای پازل را به سادگی میتوان کنار هم چید؛ اینکه چرا قانون ممنوعیتی که پیشتر امتحانش را پس داده بود بار دیگر وضع شد تا همان اتفاق یکبار دیگر تکرار شود. اینکه چرا حرف برداشته شدن این قانون مطرح شد، آن هم در حالی که رقمها به شکلی سرسامآور بالا رفته و برداشتن قانون هم دیگر کاری از پیش نمیبرد و مهمتر از همه اینکه چطور باشگاههایی که دستشان در جیب مردم است و از بیتالمال ارتزاق میکنند، میتوانند به سادگی چنین قراردادهای هنگفتی را امضا کنند و نه مجامع و نه هیئت مدیره آنها صدایشان درنمیآید که فردا این ارقام قرار است به چه شکلی پرداخت شود، وقتی به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی سفره مردم روز به روز کوچکتر میشود و کرونا باشگاههای مطرح دنیا را هم بر آن داشته که نه فقط امسال دست به جیب خرید بازیکن نشوند که تعدادی از نفرات خود را نیز به فروش برسانند برای ارتزاق (رئالمادرید)، اما در ایران رقم قرارداد بازیکنان و مربیان چنان با سرعت نور بالا میرود که هیچ چیزی جلودارش نیست و یکی از همان مدیرانی که خود نیز پیشتر دستی بر آتش داشته برای عادی جلوه دادن اوضاع با قیافهای حق به جانب میگوید که مگر قیمت چیزهای دیگر در کشور کنترل شده که قیمت بازیکنان کنترل شود؟! قیمتهای گزافی که اگر با همین فرمان پیش برود به زودی پرونده ویلموتس را به یکی از پروندههای پیشپاافتاده فوتبال ایران تبدیل میکند!
البته از مقصران این نمایش خیلی نمیتوان انتظار داشت برای قبول مسئولیت یا اشتباه. حرف اینجاست که نهادهای نظارتی چه زمانی قرار است گوش بانیان این آشفتهبازار را بکشند تا بیش از این بیتالمال به تاراج نرود!
البته اینبار نه به واسطه خارجیها که توسط داخلیهایی که در ظاهر تعدادی بازیکن و مربی زیادهخواه هستند، اما داستان را کارگردانها و بازیگردانهای پشت صحنه مدیریت میکنند که باید دست آنها را از صفحه این نمایش مضحک کوتاه کرد.
نظر شما