شناسهٔ خبر: 42683095 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

با کاروان حسینی تا اربعین| بازماندگان کاروان در حصار سپاه کفر

خورشید انوار طلایی خود را بر تپه ماهورها گسترده بود و بازماندگان کاروان در حصار سپاه، راه شام را می‌‏پیمود، مردان سپاه به شادی هلهله سر دادند؛ که پایان سفر نزدیک است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متن پیش‌ِرو از سلسله‌متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی(ع) تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیه‌کننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدت‌ها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او می‌گوید "زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: «چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید؟»، عرض کردیم «عده‌ای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش می‌زنیم این فیلم را بسازیم»، ایشان فرمودند: «نه‌تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید.» بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم."

فیلم «ثارالله» دربارۀ حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه تا کربلا و اتفاقات مسیر راه و استقرار هشت‌‌روزه در کربلا تا عصر عاشوراست. فرآورده در این مجموعه یادداشت‌ها که قرار است در خبرگزاری تسنیم تا روز اربعین منتشر ‌شود، روایت‌هایی کوتاه و آزاد از وقایع کاروان امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

*****

بیست و نهم محرم

خورشید انوار طلایی خود را بر تپه ماهورها گسترده بود،

و بازماندگان کاروان در حصار سپاه، راه شام را می‌‏پیمود.

برج و باروهای شام از دور نمایان شد.

مردان سپاه به شادی هلهله سر دادند؛ که پایان سفر نزدیک است.

عمرو بن حجاج، نگران به تاخت و خود را به شمر رساند.

گفت: خدا می‌‏داند که شامیان با ما چه‌‏ها کنند.

شمر گفت: دیوانه شدی؟

گفت: تاکنون مگر جز این بود؟

شمر به صدای بلند خندید و او را تمسخر کرد.

عمرو بن حجاج مُکدر شد.

گفت: ندیدی؟ از هر شهری گذر کردیم جز ناسزا کلامی نشنیدیم.

حتی اجازه نداند یک شب در شهرشان بمانیم.

شمر خندۀ خود را فرو نشاند.

گفت: نگران نباش.

شامیان با اسلام آل محمّد بیگانه‌‏اند و اسلام خود را از معاویه آموخته‌‏اند.

در سرزمین شام، اسلام معاویه و ابوسفیان در جان‌ها ریشه دوانده.

و سپس پلک برهم گذاشت و نفس عمیقی کشید.

گفت: از هم اکنون عطر شام را استشمام می‏‌کنم.

انتهای پیام/

نظر شما