به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، دیر یا زود باید جواب دهیم، دیر یا زود باید چشم در چشم شویم و بایستیم و بگوییم بعد از شهدا چه کردیم؟ چقدر یادمان، به یادشان بود؟ چقدر راهشان، راهمان شد و یک دنیا سوال شاید برای بعضیهامان از جنس سوالهای بی جواب...!
رزمندگان و شهدای والامقام با ارائه سبک زندگی متاثر از مکتب حسینی(ع) بالاترین خدمت را ارائه کردهاند، آنان از عزیزترین و بالاترین موهبت الهی یعنی جان خود، دست شسته و آن را آگاهانه تقدیم به اسلام کردند
رزمندگان و شهدای والامقام با ارائه سبک زندگی متاثر از مکتب حسینی(ع) بالاترین خدمت را ارائه کردهاند، آنان از عزیزترین و بالاترین موهبت الهی یعنی جان خود، دست شسته و آن را آگاهانه تقدیم به اسلام کردند.
خبرگزاری فارس در استان فارس، هر پنجشنبه و مناسبتهای خاص به بررسی سیره شهدا در قالب با کربلاییان و پنجشنبههای شهدایی میپردازد تا ابعادی از سبک زندگی جهادگران دفاع مقدس با نگاه به آثار، نوشتهها و خاطرات و وصایای رزمندگان و شهدا مورد بررسی قرار گیرد و مهمترین مصادیق سبک زندگی شهدای گرانقدر ازجمله بصیرتبخشی، عدالتطلبی، دنیاگریزی و سادهزیستی، مسئولیت و ولایتپذیری، استقلالگرایی، شهادتطلبی، پاسداری از نظام و امر به معروف و نهی از منکر، استخراج و معرفی شود.
رزمندگان و شهدا عالیترین مظهر ارائهکننده سبک زندگی الهی اسلامی بودهاند و شیوه زندگی آنها همواره چراغ راه است.
در این مسیر از همه یادگاران و همرزمان «شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دفاع مقدس، شهدای دفاع حرم و امنیت و دیگر شهدای پرافتخار دیار ولایتمدار فارس» خواستاریم برای حفظ تاریخ شفاهی این دیار در این امر خطیر یاریرسان باشند
در این مسیر از همه یادگاران و همرزمان «شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دفاع مقدس، شهدای دفاع حرم و امنیت و دیگر شهدای پرافتخار دیار ولایتمدار فارس» خواستاریم برای حفظ تاریخ شفاهی این دیار در این امر خطیر یاریرسان باشند.
شهید جوانی که قد اندیشهاش بلندتر از قامتش بود و دیوار معرفتش بسیار محکم و مستحکم بود
زندگینامه شهدای محرم و عملیات محرم را که مرور کنید به شهید ۱۸ سالهای میرسید که سن شهادتش را از مادر شهیدان سلامالله علیها ودیعه گرفته و تاریخ شهادتش را در عشق و ارادتش به جوان امام حسین(ع) که شب هشتم محرم بهنام ایشان است، یافته است؛ شهید جوانی که قد اندیشهاش بلندتر از قامتش بود و دیوار معرفتش بسیار محکم و مستحکم بود، شهیدی از جنس سادگی و پاکی و نجابت، از دارالمومنین استهبان فارس.
شهیدی که آخرین وصیتش را یک ساعت قبل از شهادت در شب هشت محرم نوشت و اینک مهمان شب هشتم محرم ماست.
شهید اللهقلی لریزاده در سوم فرودین ماه ۱۳۴۷ در روستای رونیز علیا استهبان دیده به جهان گشود. دوران کودکی و تحصیلات را در روستا گذراند و از بدو انقلاب اسلامی به امام و اسلام عشق میورزید تا اینکه در بسیج منطقه ثبتنام کرد و بهصورت داوطلبانه شبها به نگهبانی از بسیج میپرداخت. پس از آغاز جنگ تحمیلی در ۲۶ مرداد ۶۵ از طریق بسیج سپاه به جبهه اعزام و بعد از چندین ماه مبارزه با کفر ۲۲ شهریور ۶۵ ساعت ۱۱.۵ شب هشتم محرم در منطقه اروندرود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این شهید والا، وصیتنامهای یک ساعت قبل از شهادت در شب هشت محرم نوشت که بازخوانیاش یادآور وظیفه انسانی و ایمانی ما در این برهه خاص است و درسی است در مسیر امربهمعروف و نهی از منکر و تجربه شاهد و شهید بودن قبل از شهادت.
متن وصیتنامه از این قرار است:
بسمالله الرحمن الرحیم
دفاع از اسلام بر هر فرد مسلمان واجب است (امام خمینى)
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قتلها فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (۱۶۹)
من نیز با ایمان به نیابت امام خمینى و رهبرى برحق و شایسته ایشان که زمینهساز ظهور حضرت مهدى (عج) است و اسلام واقعى را شناساندند و تلاش میکنند تمام مستضعفین به سعادت برسانند و براثر الطاف خداوند که نمیتوانم سپاس نعمتهایش را بهجا آورم، قدم درراه گذاشتم و به امید آنکه به لطف و کرم خداوند تبارکوتعالی بتوانم خدمت کوچکى به اسلام و انقلاب اسلامى ایران بنمایم.
زیرا چگونه میتوان ادعاى مسلمان بودن و پیرو امام خمینى بودن را کرد و در جبههاى که امام فرمودند اسلام در مقابل کفر قرارگرفته حضور نداشته باشم و انقلاب اسلامى را یارى ننمایم هنگامیکه به اندیشههای امام خمینى و آثار انقلاب اسلامى میاندیشم، میگویم ایکاش هزاران جان داشتم که درراه اسلام میدادم.
در پایان از زحمات شبانهروزی پدرم و مادرم که نسبت به پرورش من انجام دادهاند نهایت تشکر میکنم و وصیت من بر شما مادر عزیز و قهرمان این است چنانچه خوش وقتی و شادى مرا بخواهى خواهشمندم پس از شهادتم گریه و زارى ننمایید و سعى کن عوض شیون و زارى خواهرانم را طورى بزرگ و تربیت نمایى که زینب نار باشند وهم برادران عزیزم را که بهاندازه تمامى کوهها و سنگهای بیابان آنها را دوست دارم پرورش دهید به آنها بگویید که راه من را ادامه دهند و همیشه پشتیبان اسلام عزیز باشند.
اما پدر من میدانستم که شما کوچکترین کارى را به من واگذار نمینمودی و این محبت شما نسبت به من بود من درود میفرستم بر شما پدر عزیز و مادر مهربانم که اجازه دادید من به جبهه بروم و بازهم تاکید میکنم نگران فقدان من نباشید زیرا شهادت آرزوى من بوده است و اگر اشکى از چشمتان بیرون میآید قطره اشکتان مشت محکمى بر دهان صدام و نوکران داخلى باشد.
عشق واقعى قلب من نسبت به داییهایم رمضان و شهریار و دایى مشهدى نصرالله اکبرپور و مشهدی حسین و یوسف و خالههایم و خویشان و همسایگان و دوستان آنقدر زیاد بوده که فکر کنم به سنگینى دریاهاى خلیجفارس باشد بنابراین پس از شهادتم در مراسم ختم سلام من را به یکایک آنها برسانید وهم چنین عموهایم و پسرعموهایم را یکبهیک سلام برسانید و بگویید فرزند قهرمان برادرت در نزد خدا رفته و طلب آمرزش جهت عبدالرضا را کرده است.
من الله التوفیق
ساعت ۱۰ شب
۸ محرم ۱۳۶۵
انتهای پیام/ م
نظر شما