نرگس عاشوری
خبرنگار
خردادماه امسال که اسامی منتخبان سال ۲۰۲۰ جشنواره فیلم کن اعلام شد جای خالی فیلمهای ایرانی خیلی هم برایمان سؤالبرانگیز نبود. اگر چه سینمای ایران معمولاً در این جشنواره حرفی برای گفتن داشته و حضورش تأثیرگذار بوده؛ اما فارغ از غوغاسالاری ویروس کرونا و لغو جشنواره (قرار است فیلمها با برچسب کن ۲۰۲۰ در شماری از جشنوارههای تراز اول سینمایی به روی پرده بروند) افول بخت ستاره سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی یکی، دو سال اخیر این اشتیاق و توقع را در علاقهمندان سینما تقلیل داده بود که منتظر حضور پرافتخار سینمای ایران در مجامع بینالمللی باشیم. اگرچه آخرین موفقیت سینمای ایران مربوط به برلیناله 2020 است که محمد رسولاف خرس طلایی هفتادمین دوره این جشنواره را کسب کرد که آن فیلم هم البته مسائل خاص خودش را داشت. اما در یکی، دو سال اخیر سینمای ایران حضور موفق و پرباری را در جشنوارههای الف جهانی تجربه نکرده است. هفته گذشته اما اعلام حضور فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی در بخش مسابقه(شیر طلایی) و «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «دشت خاموش» احمد بهرامی در بخش افقهای هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز امیدوارمان کرد که سینمای ایران خیزی دوباره برای حضور در جشنوارههای معتبر جهانی برداشته است. تکمله این امیدواری اعلام حضور دو فیلمساز زن سینمای ایران در جشنواره فیلم تورنتو بود. چهلوپنجمین دوره این رویداد سینمایی میزبان دو فیلم «بندر بند» به کارگردانی منیژه حکمت و «خط فرضی» به نویسندگی و کارگردانی فرنوش صمدی خواهد بود. به همین بهانه در گفتوگویی با محمد حقیقت، منتقد و کارشناس سینما در فرانسه درباره فرضیه رویگردانی جشنوارههای جهانی از سینمای ایران و یا پررنگ شدن امیدها به ادامه حضور موفق در مجامع بینالمللی گفتوگو کردهایم.
سال گذشته به طور متوسط روزانه دهها خبر از حضورهای بینالمللی سینمای ایران در جشنوارههایی شنیده شد که فاقد وجاهت حداقلی بودند. بر خلاف کثرت این اخبار اما خبرهای امیدوارکننده درباره موفقیت سینمای کشورمان در مجامع جهانی و بخصوص جشنواره الف جهانی کمتر شنیده میشود. آیا این عدم موفقیت را میتوان حاصل شانس یا اتفاق عنوان کرد یا باید آن را نشانههایی معنادار تعبیر کرد؟
همانگونه که اغلب دستاندرکاران حرفهای سینما درجریان هستند، بیش از هزارها جشنواره کوچک و بزرگ، (کم اهمیت)، (کمی با اهمیت) و حدوداً 10تایی هم (بسیار با اهمیت) امروزه در سراسر دنیا فعالیت دارند. کشورهایی که شدیداً در زمینه تولید فیلم و بویژه آثار با ارزش فعال هستند، چندان زیاد نیست. سینمای ایران که گاه برخی ازافراد درباره «حضور بینالمللی» آن بسیار اغراق میکنند و هر خبر جزئی را با آبوتاب منتشر میکنند (که ما امسال مثلاً 1024 حضوربینالمللی داشتهایم!!) باعث توهم در اذهان عمومی شدهاند و در این شلوغ بازی سخت مقصر هستند. اما جدا از این، امسال سینمای ایران توانست با «شیطان وجود ندارد» اثر محمد رسولاف - خرس طلای- جشنواره برلین را بهدست آورد، که افتخارآمیز است، هرچند این اقبال را به حساب مصلحتهای سیاسی هم گذاشتند. در همین جشنواره برلین در بخش جنبی فروم نیز «نامو»(بیگانه) اثر نادر ساعیور، اثر واقعاً خوبی بود و شروعی قابل قبول برای این فیلمساز به حساب میآید. متأسفانه در جشنواره کن، فیلمی از ایران پذیرفته نشد، اگرچه چند اثر قابل توجه از جمله «شیرجه بزرگ» کریم لکزاده و «پوست» برادران ارک و غیره پیشنهاد شده بود. درماه سپتامبر2020 با حضور سه فیلم «خورشید» مجید مجیدی در مسابقه و «دشت خاموش» از احمد بهرامی و «جنایت بیدقت» اثر شهرام مکری در جشنواره ونیز، نشان خوبی از سرزنده بودن سینمای ایران وجود دارد و باید آن را به فال نیک گرفت البته درجشنوارههای دیگر مثل تورنتو «بندر بند» منیژه حکمت و «خط فرضی» فرنوش صمدی نیز از ایران خوشبختانه پذیرفته شدهاند.
با این نظریه موافق هستید که خورشید سینمای ایران در جشنوارههای جهانی افول کرده و کشورهای دیگر مثل کرهجنوبی جای ایران را در سینمای جهان گرفته است؟ آیا تولیدات دو سال اخیر سینمای ایران به لحاظ کیفی، ظرفیت رقابت با فیلمهای دیگر کشورها را دارا بودهاند.
سینمای هر کشور و منطقهای، مثل اروپای شرقی، امریکای لاتین و آسیا، همیشه نتوانستهاند هرسال بهطور یکنواخت تعدادی فیلمهای قابل توجه تولید کنند، از سینمای ایران هم نمیتوان توقع داشت که هرساله فیلمهای مهم و باارزشی به یک اندازه تولید کند. بستگی به شرایط اجتماعی، اقتصادی و غیره هم دارد. شرکت در جشنوارهها یک بخش قضیه است؛ اما اینکه فیلمهای سینمای ایران در بازارهای بینالمللی به فروش میرسد، مسأله دیگری است. دنیای بسیار سختی است و رقابت نیز بسیار پیچیده. بسیاری از فیلمهای ایرانی که به جشنوارههای ریز و درشت راه پیدا میکنند، الزاماً پخشکننده پیدا نمیکنند و چه حیف. امروزه که مسأله ویروس همهگیر کرونا هم پیش آمده، مشکلات فروش یک فیلم را چند برابر کرده است. در فرانسه، بسیاری از سالنها بستهاند. در دیگر کشورها مشکلات به همین شکل است و فعلاً خریداران چندان رغبتی برای خرید فیلم ندارند.
در یک بازنگری تاریخی آیا میتوان ریشه این مشکل را صرفاً در تولیدات سینمای ایران جست و جو کرد. عرضه و بازاریابی بینالمللی فیلمها و پخش کنندههای بینالمللی سینمای ایران چقدر در دیده شدن این آثار تأثیر دارند؟ و آیا پخشکننده بینالمللی سینمای ایران بدون حمایت مدیران سینمایی، میتوانند بار اصلی حضورهای کیفی در عرصههای بینالمللی را به دوش بکشند.
وقتی دولت دخالتهای گوناگون برای ساخت یک فیلم انجام میدهد، به خلاقیتهای فیلمسازان ضربه میزند. نمیشود از یک طرف بگویید فیلم خوب و باارزش بسازید تا درجهان گل کند و بتوانیم آن را هم بفروشیم و ازسوی دیگر دائم ممانعتهای گوناگون برای خلق آثار با ارزش ایجاد کنیم. در بسیاری از کشورهای جهان دولتها از بودجه خود که از جیب مردم آن در میآید یا از نفت و غیره پشتیبانی میشوند، وظیفه دارند در خدمت فرهنگ باشند و کمک کنند و سینما هم یکی از اساسیترین آنهاست. اگر کمکی به فیلمسازان میکنند، نباید منت سر آنها بگذارند. برای معرفی و پخش فیلمهای ایرانی در صحنه بینالمللی، خوشبختانه شرکتهای خصوصی در ایران وخارج از آن، که دانش این کار را دارند امروزه وجود دارند که بسیار هم زحمت میکشند. اما به نظر من باید حداکثر درصدی که از تهیهکننده طلب میکنند، 20 درصد بیشتر نباشد. درسالهای دور که من تا حدی این کار را انجام میدادم 10 درصد دریافت میکردم وگاه هم پیش آمده بود که رایگان این کار را کرده بودم. وقتی میشنوم که فلان پخشکننده ایرانی 35 درصد و گاه 40 درصد میخواهد از تهیهکننده بگیرد، شخصاً آن را درست نمیدانم.
فارغ از مسائل سیاسی و تحریمها، عمده دلیل رویگردانی و قهر رویدادهای مهم سینمایی جهان با سینمای ایران را چه میدانید؟
بهنظر من قهری وجود ندارد. همه جا اشباع شده است، جا برای همه نیست!
بهنظر میرسد سینمای مستند کشورمان در مسیری معکوس با سینمای داستانی، در دو سال اخیر حضور موفقتری در جشنوارههای جهانی را تجربه کرده است. دلیل دیده شدن آثار مستند در مجامع بینالمللی را چه میدانید؟
سینمای مستند اگرچه محدود دیده میشود، اما کنجکاوان خوبی دارد. اگرچه تعداد آنها بسیار کم است.
با توجه به بضاعت سینمای ایران که بخشی از آن در ویترین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد و برخی هم به خاطر مسائل مختلف از این رقابت بیرون ماند و همچنین آثار دردست تولید سینمای ایران از جمله فعالیت فیلمسازانی چون اصغر فرهادی و وحید جلیلوند چقدر میتوان به حضور موفق سینمای ایران دلخوش کرد.
درایران فیلمسازان خوب زیاد هستند. فقط نباید روی دوسه نفر فوکوس کرد. به دیگران برمیخورد و صحیح نیست البته که اصغر فرهادی و وحید جلیلوند، فیلمسازان خوبی هستند و قابل احترام، اما یادمان باشد که گویا سال گذشته حدود 170 فیلم در ایران تولید شده و استعدادهای خوبی بین آنها بخصوص در میان سازندگان فیلم کوتاه دیده میشود. با گنده کردن یکی، دواسم، دیگران را درحاشیه قرار ندهیم.
نظر شما