شناسهٔ خبر: 41545809 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بسیج نیوز | لینک خبر

ترکیه، لیبی و توازن قوا در مدیترانه

ترکیه در لیبی به‌دنبال تغییر موازنه قوا در مدیترانه است اما تلاش‌های این کشور مخالفینی بسیار جدی دارد که می‌تواند منطقه را تا آستانه یک جنگ بزرگ پیش ببرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بسیج، 9 سال پیش و در 19 مارس سال 2011 زمانی که عملیات نظامی نیروهای ناتو به سرکردگی ایالات متحده با اسم رمز «طلوع ادیسه» برای سرنگونی دولت «معمر قذافی» بر اساس قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل متحد آغاز شد، همه از آغاز رؤیایی یک دموکراسی دیگر سخن می‌گفتند اما حالا به نظر می‌رسد، «جعبه پاندورا» درست زیر مرزهای آبی اروپا باز شده است.

صف‌آرایی ارتش ملی لیبی به رهبری «خلیفه حفتر» ژنرال سابقاً فراری این کشور در زمان قذافی (مستقر در شرق لیبی) و دولت وفاق ملی (مستقر در غرب لیبی) به نقطه سرنوشت‌سازی رسیده و دو قدرت نظامی بزرگ دنیای اسلام یعنی مصر و ترکیه برای حمایت از هر دو طرف به مرحله یک رویارویی نیابتی تمام عیار رسیده‌اند.

صرفنظر از مصر که با داشتن 1300 کیلومتر مرز خاکی مشترک با لیبی این کشور را عمق راهبردی خود در آفریقا می‌داند، ترکیه هم به دنبال احیای روزهای اوج امپراطوری عثمانی این بار در شمال آفریقا است. علاوه بر این دو، نبرد احتمالی لیبی بازیگران دیگری هم دارد. روسیه با نیروهای شرکت «واگنر»، ایتالیا با حمایت نظامی مستقیم از دولت وفاق ملی، فرانسه با استقرار نیروهای خود در مرزهای لیبی و الجزایر و آمریکا یا حمایت مستقیم از دولت مصر بازیگران دیگر این میدان هستند.

* داستان نبرد فعلی در لیبی از کجا شروع شد؟

در مورد دلایل وضعیت فعلی شاید بتوان ده‌ها کتاب نوشت اما مهم‌ترین عاملی که مورد اتفاق تمام تحلیل‌گران است، انهدام نظمی بود که قذافی در طول 42 سال حکومت خود بین قبایل مختلف لیبی ایجاد کرده بود. ساختار اجتماعی لیبی علی‌رغم تحولات فراوان همچنان بر اساس نظام قبیله‌ای است. قذافی تلاش می‌کرد تا با دادن امتیازات مالی و همچنین ایجاد نهادی همچون کمیته‌های انقلابی از میان وفاداران خود بین قبایل مختلف توازن ایجاد کند. با نبود دولت قذافی عملاً نظم پیشین شکست خورد و هر کدام از قبایل با نیروهای خود به دنبال تصرف بخشی از لیبی بر آمدند. به عنوان مثال قبیله «الزیتان» در شهر الزیتان، قبیله «الورفله» در بنی ولید، قبلیه «القذافه» در شهر سرت و ده‌ها قبیله دیگر که هر کدام منطقه متفاوتی را در کنترل خود گرفته‌اند.

نبرد مراکز مختلف قدرت برای جذب قبایل در کنار دخالت‌های مداوم خارجی به نقطه فعلی تشکیل دو جبهه مقابل هم انجامیده است. ژنرال حفتر که حالا تبدیل به قدرتی تمام عیار شده را می‌توان نماد نوعی ناسیونالیسیم لیبیایی دانست. او که همانند همتای مصری خود ژنرال «السیسی» در اندیشه ایجاد یک جمهوری عربی است، از سال 2014 با عملیاتی نظامی با نام «الکرامه» به جنگ اسلام‌گرایان حاکم در طرابلس رفت؛ گروه‌های مختلف نظامی که با چراغ سبز ناتو و با حمایت مالی قطر بخش مهمی از نیروهای تحت امر دولت وفاق ملی را تشکیل داده‌اند. تعداد زیادی از نیروهای سابق ارتش لیبی به همراه برخی قبایل حامی رژیم سابق قذافی نیز به وی پیوسته‌اند.

ژنرال حفتر هم‌اکنون از حمایت بزرگترین و قدرتمندترین همسایه لیبی یعنی مصر برخوردار است و روس‌ها نیز با اعزام گسترده جنگنده‌های میگ 29 و سوخو 24 به همراه سلاح‌های ضد هوایی کوتاه برد «پانتسیر» که هزینه مالی آن‌ها را امارات و عربستان پرداخته‌اند به دنبال جبران اشتباه خود در سال 2011 و رأی به قطعنامه 1973 هستند.

داستان ژنرال حفتر روایتی آَشنا در بین اغلب کشورهای عربی است اما آنچه که ماجرا را پیچیده کرده حضور ترکیه به عنوان یکی از بازیگران جدی در ماجرای لیبی است. کشوری که 2 سال پیش به هیچ عنوان نیرویی قابل اعتنا در لیبی محسوب نمی‌شد اما حالا شاید سرنوشت نفت‌خیزترین کشور آفریقا در کرانه‌های دریای سیاه و شهر استانبول تعیین شود.

 

* ترکیه و استفاده از الگوی شرکتی در لیبی

زمانی که شهر طرابلس در معرض سقوط بود، یک شرکت خصوصی ترکیه با نام «SEDAT» کار انتقال شبه‌نظامیان تروریست سوری به خاک لیبی را بر عهده گرفت. این شرکت زیر نظر «عدنان تانریوردی» از ژنرال سابق ارتش ترکیه که هم‌اکنون مشاور نظامی اردوغان است، اداره می‌شود.

رقیب روس ترکیه نیز شرکت واگنر به ریاست «اوگنی پریگوجین» است که رابطه بسیار نزدیکی با پوتین دارد و در مراسم استقبال از ژنرال حفتر در سال 2018 در جمع مستقبلین حضور داشت. ترکیه‌ای‌ها علاوه بر انتقال سریع نیروهای انسانی خود از سوریه به لیبی، به خوبی از پهپادهای خود علیه اهداف ارتش ملی لیبی استفاده کردند. در حالی که ژنرال حفتر امیدوار بود با پانتسیرهای روسی بتواند جلوی حملات هوایی را بگیرد اما پهپادهای ساخت ترکیه تمام این پدافندهای کوتاه برد را هدف قرار دادند.

در مقابل پهپادهای اهدایی امارات و عربستان به ارتش حفتر یکی پس از دیگری بدون انجام هیچ عملیات موثری سقوط می‌کردند. کار به آنجا رسید که روسیه مجبور شد جنگنده‌های میگ 29 و سوخو 24 خود را برای مقابله با پیشروی احتمالی ترکیه‌ای‌ها در لیبی مستقر کند. امارات نیز با استقرار جنگنده‌های میراژ در نزدیکی خاک مصر به عملیات نظامی ترکیه پاسخ داد.

البته ترکیه‌ای‌ها همیشه طرف برنده در این منازعه نبودند. زمانی که ارتش ترکیه برای مقابله احتمالی با حملات هوایی روس‌ها پدافند هوایی هاوک را در یکی از پایگاه‌های لیبی مستقر کرد، حملات هوایی ناشناس تمام سکوهای پرتاب این سامانه را هدف قرار داد. هنوز روشن نیست که این حملات را چه طرفی از این نبرد انجام دادند اما به نظر می‌رسد که فرانسه و ایتالیا با همکاری احتمالی الجزایر در پشت پرده این حمله قرار دارند.

هم‌اکنون دپوی عظیم نیروهای دولت وفاق ملی در پشت دروازه‌های شهر سرت همچنان ادامه دارد و به نظر می‌رسد تصمیم ترکیه‌ای‌ها برای پیشروی بیشتر به سمت شرق لیبی همچنان قطعی است. منتها مشکل اینجاست که چنین اقدامی، مصر، قدرتمندترین همسایه لیبی را تحریک به انجام اقدام نظامی احتمالی در خاک لیبی می‌کند. رویدادی که به نظر می‌رسد با شرایط موجود از همیشه قطعی‌تر به نظر می‌رسد.

* فکر تغییر در معادلات مدیترانه

شاید حمایت ترکیه از دولت وفاق ملی لیبی که تا الان به مرز یک جنگ نظامی تمام‌عیار با مصر رسیده از شوخی‌های بزرگ تاریخ باشد.

ترکیه تا قبل از قیام سال 2011 میلادی در لیبی از بزرگترین پیمانکاران پروژه‌های عمرانی دولت قذافی بود. آنکارا تا آخرین روزهای حاکمیت دولت لیبی تلاش کرد تا به انجام نوعی مصالحه بین غرب و قذافی اقدام کند و در ناتو نیز به انجام عملیات نظامی رأی منفی داد. با سقوط دولت لیبی شرکت‌های ترکیه‌ای نزدیک به 20 میلیارد یورو قرارداد تجاری از دست دادند و نزدیک به 25 هزار کارگر ترکیه‌ای شغل خود را در لیبی از دست دادند.

از همین رو دولت وفاق ملی در طرابلس تا سال 2018 در قبول کمک نظامی ترکیه مردد بود اما سکوت اروپایی‌ها در مقابل حمایت مصر، امارات، روسیه و عربستان سعودی از حفتر باعث شد تا دولت وفاق با وجود بدبینی قابل توجه نسبت به اهداف ترکیه تن به دخالت نظامی آنکارا بدهد.

علاوه بر این قطر نیز فاقد ظرفیت لازم نظامی و سیاسی برای یاری کردن طرابلس در مقابل تجهیزات برتر ژنرال حفتر است. ترکیه هم‌اکنون با امضای معاهدات دفاعی با دولت وفاق ملی به هرچه که می‌خواسته رسیده است.

یکی از بزرگترین امتیازات ترکیه امضای تفاهم‌نامه‌ای است که مرزهای دریایی لیبی و ترکیه را از میانه دریای مدیترانه به هم پیوند می‌دهد؛ رویدادی که به شدت مورد اعتراض قبرس و یونان نیز قرار گرفته است.

ترکیه امیدوار است با عملی کردن این قرارداد به آرزوی خود برای کنترل منابع گازی دریای مدیترانه که به ده‌ها میلیارد متر مکعب می‌رسد، دست یابد. هم‌اکنون رژیم صهیونیستی، قبرس، یونان و مصر به دنبال بهره‌برداری از این منابع غنی هستند اما تمام آن‌ها اختلافات جدی در مرزهای دریایی خود با ترکیه دارند.

برای مقابله با تلاش آنکارا، طرف‌های فوق اجلاس گاز مدیترانه شرقی را به میزبانی قاهره در ژانویه سال 2019 برای هماهنگی در استخراج این منابع برگزار کردند که طبیعتاً ترکیه به آن دعوت نشد در حالی که اردن، ایتالیا و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در آن حضور یافته بودند. حالا در صورت تسلط دولت وفاق ملی بر سرتاسر لیبی ترکیه می‌تواند به اتحاد دریایی خود با لیبی امیدوار باشد.

البته هم‌اکنون هم ناوچه‌های نیروی دریایی ترکیه به صورت مداوم در حال گشت‌زنی در آب‌های طرابلس و رهگیری احتمالی هواپیماهای متعلق به ارتش خلیفه حفتر هستند. تسلط بر منابع نفتی لیبی امیدواری دیگر ترکیه در این قمار بزرگ است. البته هم‌اکنون نزدیک به 85 درصد از منابع نفتی لیبی در اختیار ژنرال حفتر است، اما تسلط بر شهر «سرت» و مهم‌تر از آن شهر «الجفره» که هم‌اکنون در کنترل نیروهای شرکت روسی واگنر است می‌تواند ورق را به نفع ترکیه بازگرداند.

علاوه بر این لیبی مناطق گسترده صحرایی دارد که در انتظار اکتشاف برای منابع بیشتر نفتی هستند و تاکنون به دلیل جنگ داخلی متروکه باقی مانده‌اند.

* شیپور جنگ جهانی لیبی در آستانه نواخته شدن

مصری‌ها همواره ادعای داشتن بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ارتش دنیای عرب را دارند. البته این ادعا چندان گزافه نیست. مصر بیشترین تعداد تانک آبرامز را بعد از آمریکا در اختیار و نیروی هوایی آن نیز کلکسیون گسترده‌ای از جت‌های جنگنده را در اختیار دارد. مصر همواره امنیت خلیج فارس را جزیی از امنیت ملی خود دانسته و در صورتی که نسبت به تحولات نظامی در کشور همسایه خود یعنی لیبی بی‌تفاوت باشد به احتمال زیاد اعتبار خود را در بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از دست خواهد. علی‌رغم این که پارلمان مصر هفته گذشته اجازه اقدام نظامی در این کشور را صادر کرد، با این حال به نظر می‌رسد السیسی همچنان از دخالت گسترده نظامی اکراه دارد.

ارتش مصر همچنان خاطره تلخ دخالت نظامی در کشور یمن و در سال‌های دهه 60 را به خاطر دارد. زمانی که ارتش مصر برای حمایت از دولت سوسیالیستی جنوب یمن نزدیک به 100 هزار نیرو در کشور برای مقابله با حوثی‌ها مستقر کرد و این کشور عملاً تبدیل به ویتنامی عربی برای «جمال عبدالناصر» شد.

در کنار این آخرین نبرد جدی ارتش مصر به سال 1973 باز می‌گردد و از آن زمان تاکنون این کشور تجربه نبرد جدیدی را نداشته است. درگیری با نیروهای داعش در صحرای سینا به خوبی نشان می‌دهد که توان جنگی ارتش مصر تا چه اندازه نزول کرده است.

شواهد این‌گونه نشان می‌دهد که ارتش مصر به احتمال زیاد مرحله به مرحله دخالت نظامی را در لیبی بیشتر کرده و علاوه بر آن از توان قبایل شرق لیبی برای نبرد علیه نیروهای مشترک دولت وفاق ملی استفاده کند.

شاید هنوز برای گفتن این این حرف زود باشد اما نتیجه نبرد در لیبی می‌تواند هندسه قدرت در مدیترانه را به طور بنیادی تغییر دارد. در این میان و با توجه به بازیگران متعدد حوزه مدیترانه حتی به راه افتادن یک جنگ جهانی در لیبی چندان بعید نیست.

هم‌اکنون نیز صف‌آرایی نیروها در لیبی یک چشم‌انداز جدی از چنین نبردی را ارائه می‌دهد و اراده طرفین برای پیروزی نشان می‌دهد که برای به‌صدا درآمدن شیپور جنگ تنها باید منتظر زمان بود.

/منبع: فارس/

نظر شما