شناسهٔ خبر: 41301761 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

گگن پرس چیست؟/ همه‌چیز درباره تفاوت‌های تاکتیکی پپ و کلوپ

Sepehr Kloop

صاحب‌خبر -

کانتر و یا گگن پرس یک مفهوم بسیار ساده و قابل فهم در فوتبال است. تلاش برای بازپس‌گیری توپ در همان لحظه بدون توجه به سازماندهی کلی تیمی
در تاریخ فوتبال، کانتر پرسینگ مفهوم جدیدی نیست. فاینورد ارنست هاپل و آژاکس رینوس میشل به چنین سبکی وفادار بودند و پس از از دست دادن توپ سریعا به بازپس‌گیری آن اقدام می‌کردند. منچستر سر مت بازبی نمونه خوبی برای این تاکتیک نیست اما بازیکنان آن تیم هم هنگام از دست دادن توپ با یارگیری منطقه‌ای از ضد حمله رقیب جلوگیری می‌‌کردند. هنوز هم تیم‌های زیادی از این تاکتیک در دنیای فوتبال استفاده می‌کنند. نمونه‌ای از این تیم‌ها دورتموند یورگن کلوپ بود. دیگر مربی که همیشه به بازپس گیری و مالکیت توپ اهمیت می‌دهد پپ گواردیولاست که هم در بایرن و هم در بارسا به این فلسفه اهمیت می‌داد و البته نمونه بارز برای این تاکتیک را می‌توان میلان آریگو ساکی دانست که ۲۵ سال پیش به همراه میلان ۲ بار پیاپی قهرمان اروپا شد هرچند در اجرای این روش تفاوت‌های زیادی وجود دارد.

آریگو ساکی؛ ایده‌ای خام اما خلاقانه

باید به خاطر داشت میلان با هدایت ساکی و با استفاده از این روش توانست بهترین تیم جهان شود. فوتبال دهه ۵۰، ۶۰ و ۷۰ به طرز واضحی با فوتبال دهه ۸۰ و ۹۰ تفاوت دارد. ایده استفاده از بازیکنان قدرتی و سرعتی در دهه ۶۰ به‌وجود آمد که در تیم‌های هلندی و آلمانی استفاده می‌شد. در دهه ۸۰ در سری‌آ تمرکز بیشتری بر فوتبال دفاعی با استفاده از بازیکنان قدرتی شکل گرفت و نتیجه آن رد و بدل شدل میانگین ۱.۹ گل در هر بازی بود. 
در چنین فضایی ساکی تصمیم گرفته فضا را تغییر دهد. او یارگیری نفر به نفر، دفاع عمقی و استفاده از تعدادی محدود بازیکن برای حمله را کنار گذاشت و روی به سیستم ۲-۴-۴ با یارگیری منطقه‌ای، پرس شدید، آفسایدگیری و مالکیت توپ آورد و یکی از مهم‌ترین جنبه‌های این سیستم استفاده از ضد حملات در زمان بازپس گیری توپ بود.
تا قبل از آن زمان، تیم‌ها هنگام از دست دادن توپ به شدت عقب می‌کشیدند و تنها یک یا دو مهاجم را در قسمت جلوی زمینشان نگه‌ می‌داشتند اما میلان متفاوت ساکی در هنگام از دست دادن توپ سریعا اقدام با بازپس گیری آن و ضد حمله می‌پرداخت. ساکی همیشه از یک روش استفاده نمی‌کرد. برای مثال در دیدار مقابل رئال از سیستم ضدحمله-پرسینگ و یارگیری نفر به نفر استفاده می‌کرد اما در بازی مقابل بایرن در همان سال هنگام  از دست دادن توپ عقب می‌نشست تا به حریف فضا ندهد. روش‌های مورد استفاده توسط ساکی حالا توسط کلوپ و گواردیولا پخته شده است.

یورگن کلوپ از ابتدای ورود خود به دورتموند با ایجاد تغییراتی در این سبک موفق شد سبکی جدید را در آلمان بوجود آورد تفاوت سبک او و ساکی در این بود که کلوپ از مهاجمان برای آغاز پرسینگ استفاده میکرد اما ساکی معمولا با هافبک ها پرسینگ را آغاز میکرد و از مهاجمان برای تنگ کردن فضای اطراف بازیکن صاحب توپ بهره میبرد در حالی که کلوپ هافبک ها برای چنین کاری استفاده میکرد اوج موفقیت این سیستم به نیمه نهایی لیگ قهرمانان ۲۰۱۲ باز میگردد که بازیکنان کلوپ با پرسینگ شدید موفق شدند رئال مادرید را با نتیجه ۴ بر ۱ در هم بکوبند و به سمت فینال ومبلی حرکت کنند

اما کلوپ از زمانی که به لیورپول پیوست تغییراتی در سبک خود پدید آورد و اینبار به استفاده از فولبک ها علاوه بر مهاجمین و هافبک ها روی آورد سبکی که با پیوستن آرنولد و رابرتسون به ترکیب اصلی کامل شد در این روش بازیکنان کلوپ در اغلب مواقع ضرباتی به ظاهر بی هدف به توپ وارد میکنند که باعث افزایش چند برابری فضای بازی میشود  و توپ را به سمت نقطه کرنر حریف هدایت میکنند در اینجاست که سادیو مانه و محمد صلاح با استفاده از سرعت خود سعی در رسیدن به توپ میگنند و در اکثر لحظاتی که به توپ میرسند خلق موقعیت جدی بر روی دروازه حریفان میکنند اوج این تاکتیک به بازی نیم فصل همین فصل در آنفیلد باز میگردد که شاگردان کلوپ با استفاده از همین سبک موفق شدند۳بار دروازه تیم گواردیولا را باز کنند و یک گام بلند در مسیر قهرمانی بردارند

و اما پپ او نیز از همین سبک استفاده میکند اما به صورت ترکیبی با سبک مالکانه او مانند ساکی پرسینگ را از خط هافبک آغاز میکند اما برخلاف ساکی و کلوپ که بر روی فضا تمرکز داشتند پپ بر روی مالکیت تمرکز دارد تیم پپ سعی میکند با پرسینگ شدید تیم حریف را به بازی مستقیم ناچار کند و اما زمانی که مالکیت توپ را بدست آورد با استفاده از فشردگی بازیکنانش تیم های او از پاس های کوتاه و سریع استفاده میکنند تا به محوطه جریمه حریف نزدیک شده و در بهترین لحظه ضربه نهایی را به توپ وارد کنند نمونه بارز این نوع بازی به جدال فصل گذشته پپ با کلوپ در اتحاد باز میگردد که شاگردان گواردیولا موفق شدند با نتیجه ۲بر ۱ از صد تیم کلوپ گذشته و خود را به قهرمانی نزدیک تر کنند

ساکی از کانتر پرس به عنوان روشی برای فرار از پرس حریف و جلوگیری از حملات رقیب استفاده می‌کرد.  اما این روش چیزی نیست که گواردیولا اجرا می‌کند.
گواردیولا همیشه از روش Juego De Posición استفاده می‌کند که بر مالکیت تاکید دارد. بنابراین تیم‌های تحت هدایت پپ به شدت از ضد حمله حریفان و تغییر شکل، در زمان حمله آن‌ها جلوگیری می‌کند و این چیزی است که تفاوت پپ را با کلوپ مشخص می‌کند. ممکن است این تفاوت به دلیل مختلف بودن خاستگاه و فرهنگی متفاوت بین یک مربی اسپانیایی و یک مربی آلمانی باشد. گواردیولا اغلب انتقال به حمله را به عنوان شمایلی برای رسیدن به تملک توپ می‌داند اما کلوپ ضد حمله را بهترین شیوه برای ساختن موقعیت می‌داند.
منطق مشخص است. زمانی که حریف تصمیم به حمله می‌گیرد، بازیکنان، قبل از شکل گیری ساختار هجومی حریف، عناصر را محاصره می کند تا سریعا توپ پس گرفته شود. اگر شما بتوانید در این لحظه توپ را از آن خود کنید به راحتی می‌توانید از فضاهای به وجود آمده استفاده کنید و با بازیکنانتان که پیشتر در جای درستی قرار گرفته‌اند حریف را اسیر کنید.
تفاوت پپ و کلوپ اما یک چیز است. هدف و انگیزه این دو برای استفاده از ضد حملات. تیم‌های پپ توپ را به دلیل پاس‌های زمینی زیاد از دست می‌دهند اما در هنگام هجوم سعی می‌کنند با پاس‌های عرضی فضا ایجاد کنند. در سمت دیگر اما شاگردان کلوپ سعی میکنند با پاس‌های مستقیم توپ را به دروازه حریف برسانند.
تمام این مطالب را بار دیگر مطالعه کنید تا متوجه شوید از سال ۲۰۰۸ این دو مربی تا چه اندازه روی فوتبال تاثیر گذاشته‌اند و ضدحملات این دو تا چه اندازه دارای جزئیات است. پپ و کلوپ بدون شک جزو برتریان مربیان دهه فعلی هستند و فوتبال به آن‌ها مدیون است.

 

نظر شما