شناسهٔ خبر: 41277841 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

دلایلی که رسانه با مخاطب ارتباط برقرار نمی‌کند

رئیس هیأت مدیره انجمن سواد رسانه‌ای گفت: سواد رسانه ای یک آئین نامه است و نقش بی‌بدیلی در پرمصرف بودن کاربر دارد.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس- گروه رسانه: "یکی از مشکلات بزرگ مان پرمصرف بودن کاربران است؛ ما 47 میلیون کاربر داریم، یعنی بیش از نیمی از جمعیت در این فضا حضور دارند واین رقم بسیار مهمی است چراکه این فضا می تواند افکار عمومی ما را در جهت منفی قرار دهد و حتی منافع ملی ما را به خطر بیندازد. با این تفاسیر  آیا می توانیم این فضا را نابود کنیم؟ ما تهدیدات را مشاهده می کنیم اما باید ببینیم تحقیقات و پژوهش های ارتباطی چه می گوید."

این را امیدعلی مسعودی رئیس هیأت مدیره انجمن  سواد رسانه ای و استاد ارتباطات مطرح می کند. او بر این باور است که بخش وسیعی از کاربران مان در فضای مجازی سواد اطلاعاتی و سواد ارتباطی ندارند و سواد رسانه بخشی از سوادی است که ما در فضای مجازی به آن نیاز داریم.

این کارشناس رسانه معتقد است، زمانی که کاربر سواد اطلاعاتی ندارد، به دنبال اطلاعات بی فایده همچون فیک نیوزها و اخبار جعلی می روند و به همین ترتیب مصرف رسانه فرد بالا می رود، یعنی ساعت ها ممکن است در این فضا وقت بگذارد بدون آنکه اطلاعاتی را دریافت کند. درواقع همان کنجکاوی و عدم سواد اطلاعاتی است. زمانی که فرد سواد اطلاعاتی مناسبی داشته باشد، هیچ لزومی دارد که به دنبال مطالب بی فایده در فضای مجازی برود.

** رژیم مصرف رسانه به ویژه فضای مجازی تا چه اندازه می تواند اهمیت داشته باشد؟

- این موضوع را از نگاه پزشکی بررسی کنیم؛ زمانی که فرد سرما می خورد، پزشک برای او مقداری قرص و دارو تجویز می کند و او باید سر ساعت های مشخصی داروهایش را مصرف کند. حال در این شرایط اگر بیمار برای اینکه زود بخواهد خوب شود، نمی تواند به جای تجویز هر شش ساعت پزشک، دارو را هر سه ساعت یکبار مصرف کند. نظام طبیعت،کارکرد رفتارها و ارتباطات انسان ها همچون جهان هستی دارای نظم هستند.

ارتباطاتی که بدون نظم باشد، به بن بست ارتباطی می رسد و این یک اصل است. به این معنا اگر گفت و گو از سر تعامل نباشد، قطع می شود، یا در این مصاحبه اگر من خارج از سوژه مورد نظر صحبت کنم، قطعا شما به من تذکر می دهید و اگر رعایت نکنم، مصاحبه قطع خواهد شد. در ارتباط دو طرفه موضوع باید مشخص باشد و طرفین در خصوص همان موضوع مورد نظر باهم صحبت می کنند.

فضای مجازی، فضای حقیقی را تحت تأثیر قرار داده است

البته فضای مجازی هم چندان مجازی نبوده و کاملا فضای واقعی است تا جایی که حتی می تواند فضای واقعی را تحت تأثیر قرار دهد. بنظر می رسد آن اندازه ای که افراد در جهان مجازی با یکدیگر ارتباط دارند، در جهان واقعی با یکدیگر در ارتباط نیستند.

 

در گذشته یک روزنامه بود و ارتباط دو طرفه را شاهد نبودیم اما امروز در خبرگزاری همچون خبرگزاری فارس می توانیم خبری را پیگیری کنیم و حتی پای خبر، پیام بگذاریم و در نهایت به پیام مان پاسخ داده شود. گاهی هم خبرهای مان بازنشر داده می شود؛ بنابراین فضای مجازی به دلیل سهولت ارتباطی بسیار تأثیرگذار است و همین امر سبب جذب مخاطب به این فضا می شود.

سواد رسانه ای، آئین نامه و مقررات مسیر فضای مجازی را به ما یاد می دهد تا قدرت تحلیل داشته باشیم. اگر کسی آئین نامه را بلد نباشد و رانندگی را خوب بداند، ممکن است تخلف کند. تابلوها و آئین نامه ها به ما کمک می کند تا مسیر را به خوبی هدایت کنیم. در این شرایط خسارت ها کمتر خواهد شد.

 

بنابراین یکی از موارد تأثیرگذاری و جذب افراد به رسانه، تأمین خواسته ها و نیازهای شان است، یعنی رابطه باید تعاملی باشد. برای مثال فرد رادیو یا تلویزیون می بیند و می شنود و هزینه ای هم برایش ندارد و در نهایت جذابیت های آن هم منحصر به خودش است. در خصوص برنامه های تولیدی باید بگویم که مخاطب نمی تواند با دست اندرکاران برنامه ارتباطی داشته باشد؛ برنامه های زنده هم مشکلات خاص خود را دارند.

یکی از مشکلات صداوسیما این است که از فضای مجازی استفاده نمی کند و حتی تلویزیون های تعاملی را تهدیدی برای خود می داند؛ درحالی که این نوع از تکنولوژی فرصت طلایی است تا تلویزیون با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند.

هر خبر نیازمند تحلیل است

گاهی در رسانه شاهد این موضوع هستیم که ارتباط برقرار نمی شود، درحالی که ما برای هر خبر نیاز به تحلیل داریم و حتی دوست داریم تا بدانیم دیگران در مورد ما چه می گویند. در فضای مجازی این امر، موضوع مهمی است تا خودمان را در آینه ببنیم.

 براساس نظریه آینه سان بلومر یا نمایش گافمن، ما همیشه نقش هایی را در دنیای واقعی اجرا می کنیم و از این نقش ها می خواهیم بدانیم دیگران ما را چگونه می بییند و برای مان مهم است که دیگران از این نقش ها چگونه برداشت می کنند.

برای مثال اگر به عنوان استاد در کلاس درس، حرفی بزنم که دانشجو ناراحت شود، دفعه بعد قطعا آن حرف را نخواهم زد، زیرا نقشی که من ایفا می کنم مورد قبول نیست.

 

متأسفانه بخش وسیعی از کاربران مان در فضای مجازی سواد اطلاعاتی و سواد ارتباطی ندارند و سواد رسانه بخشی از سوادی است که ما در فضای مجازی به آن نیاز داریم.

زمانی که کاربر سواد اطلاعاتی ندارد، به دنبال اطلاعات بی فایده همچون فیک نیوزها و اخبار جعلی می روند و به همین ترتیب مصرف رسانه فرد بالا می رود، یعنی ساعت ها ممکن است در این فضا وقت بگذارد بدون آنکه اطلاعاتی را دریافت کند. درواقع همان کنجکاوی و عدم سواد اطلاعاتی است. زمانی که فرد سواد اطلاعاتی مناسبی داشته باشد، هیچ لزومی دارد که به دنبال مطالب بی فایده در فضای مجازی برود.

برای مثال اگر فرد به حوزه ارتباطی نیازمند است، طبیعی است که وارد مطالب حوزه روانشناسی هم شود و در این مسیر هیچگاه در زندگی خصوصی بازیگران ورود نمی کند مگر آنکه موضوعی در حوزه نقد فیلم باشد که نقد فیلم بخشی از رسانه محسوب می شود.

داشتن سواد رسانه‌ای مانع از مصرف بسیار در فضای مجازی می‌شود

اگر این موضوعات را رعایت کنیم، دیگر مصرف مان بالا نمی رود، زیرا اطلاعات کاربر را برای برنامه ریزی کمک می کند که در چه مسیری قرار داریم، در چه وضعیتی هستیم، چه مباحثی ما را تهدید می کند و چه موضوعاتی برای مان فرصت است و حتی می توانیم به واسطه اطلاعات متوجه شویم که ضعف و قوت های مان کجاست؛ چراکه ما براساس همین ضعف ها و قوت ها می توانیم استراتژی و تاکتیک های ارتباطی متوجه شویم.

** بنابراین داشتن سواد ارتباطی در مصرف رسانه کاربر بسیار ضروری است.

- دقیقا همینطور است؛ یکی از مشکلات نداشتن مصرف رسانه استاندارد ناشی از نداشتن همین سواد اطلاعاتی و ارتباطی است که شرط اولیه حضور در فضای مجازی به شمار می رود.

البته در این بخش گلایه ای از مردم عادی نداریم، بلکه گلایه از مسئولان به ویژه قانونگذارانی همچون نمایندگان مجلس، یا مسئولان اجرایی همچون کارگزاران و قوه قضائیه باید قوانینی را که به تصویب می رسانند، دقت کنند و با متخلفان برخورد کنند.

برخی از نمایندگان در اینستاگرام حضور دارند، دم از فیلترینگ می‌زنند

امروز اکثریت نمایندگان مجلس در اینستاگرام هستند و اقدامات مناسبی هم در این بخش انجام داده اند و ارتباطات خوبی با حوزه های انتخابیه شان دارند، اما متأسفانه همین نمایندگان در صحن مجلس موضوع فیلترینگ را مطرح می کنند.

همچنین بسیاری از مسئولان در توئیتر حضور دارند، درحالی که توئیتر فیلتر است. البته فیلترینگ را قبول ندارم و علم ارتباطات هم اثبات کرده است که فیلترینگ جواب نمی دهد، زیرا کاربر در فضای مجازی باید کنشگر باشد، اما در زمان فیلترینگ تنها واکنش نشان می دهد و دیگر نمی توان کنشگر بود. هر مطلبی منتشر می کنند و ما نمی توانیم بگوییم که این مطالب منتشر نشود.

اخبار جعلی باید تکذیب شود و از طرفی ما نباید زمینه اخبار جعلی را فراهم کنیم. زمانی که اخبار جعلی منتشر می شود، در فضای مجازی نمی توان این موضوع را محدود یا سرکوب کرد، زیرا فناوری ها انقدر پیشرفت کرده که از اختیار ما خارج شده است.

حضور 47 میلیون کاربر در فضای مجازی

یکی از مشکلات بزرگ مان پرمصرف بودن کاربران است؛ ما 47 میلیون کاربر داریم، یعنی بیش از نیمی از جمعیت در این فضا حضور دارند واین رقم بسیار مهمی است چراکه این فضا می تواند افکار عمومی ما را در جهت منفی قرار دهد و حتی منافع ملی ما را به خطر بیندازد. با این تفاسیر  آیا می توانیم این فضا را نابود کنیم؟ ما تهدیدات را مشاهده می کنیم اما باید ببینیم تحقیقات و پژوهش های ارتباطی چه می گوید.

نظام رده بندی امری مهم است و حتما بایستی روی آن دقت شود، خوشبحتانه سازوکار موضوع فراهم است، اما نمی دانم جامعه از آن بی اطلاع است یا جامعه نمی خواهد در عرصه یادگیری سواد رسانه قدم بردارند. این موضوع باید در قالب نهضت سواد ملی نگاه شود و همه خود را موظف کنیم تا این رده بندی سنی را رعایت کنیم.

 

امروز در مورد پرمصرف بودن کاربران به خصوص روی کودکان، نوجوان و جوانان تأکید می شود؛ چراکه معمولا بزرگسالان تجربه هایی دارند، به ویژه نسل هایی که انقلاب کردند، سواد سیاسی شان بالاست و همین سواد، به سواد رسانه و اطلاعاتی شان کمک می کند، اما زمانی که نوجوانی اطلاع دقیقی از انقلاب اسلامی ندارد، دچار مشکل می شود؛ چراکه شناخت دشمن بسیار مهم است و در عرصه سیاسی ممکن است با اخبار جعلی تحت تأثیر قرار بگیرند. به همین دلیل پرمصرف بودن علاوه بر اینکه در شرایط طبیعی خوب نیست، در شرایط غیرطبیعی هم که سواد رسانه ای ما خیلی پایین بوده تهدید آفرین است.

** چه کسی در این میان تعیین می کند که مخاطب ما در مورد فضای مجازی چه رژیمی داشته باشد؟

- معمولا هر اتفاقی که رخ می دهد، گردن دولت می اندازیم درحالی که باید تجربه کشورهای پیشرفته را مشاهده کنیم. کشورهای اسلامی، اروپایی و آمریکایی با این مسأله روبرو بودند. آنها همچون ما معتقد بودند که باید تبلت ها را از بچه ها بگیریم و حتی به دانش آموزان اجازه ندهیم که موبایل های خود را به مدرس ببرند. بعدها متوجه شدند دانش آموزان به جای موبایل، ساعت های هوشمندشان را به مدرسه بردند. آنها متوجه شدند که این موضوعات تنها برخوردهای بازدارنده است. به همین دلیل به مرور آنها به سمت نهادهای مدنی رفتند و حتی سابقه نهادهای مدنی در کشورهای حوزه اسکاندیناوی بسیار بالاست و به خوبی در این زمینه عمل کردند.

 

برای مثال انجمن های سواد رسانه ای توانستند با ورود به این حوزه و گسترش سواد رسانه در سطح جامعه به دولتمردان و مردم کمک کنند تا درک واقعی از فضا مچازی پیدا کنند و تا حدودی بتوانند ضعف سواد خود را تقویت کنند.

ضرورت تقویت نهادهای مدنی در کشور

ما در ایران نهادهای مدنی در این حوزه همچون انجمن ملی سواد رسانه ای ایران یا انجمن های دیگر داریم. اینجا این انجمن ها باید در حوزه وسیع تری در سطح جامعه کار کنند، برای مثال در دهه 1950 و 1960 که یونسکو و سازمان ملل متحد انجام دادند. در آن دهه ها بیسوادی به منظور خواندن و نوشتن بود که  نهضت پیکار با بی سوادی را ترویج دادند و امکاناتی را فراهم کردند تا در شهر و روستا، مردم بتوانند رایگان تحصیل کنند و حتی نوان کردند که هر کسی که سواد دارد، به دیگری یاد دهد و دولت هم در این راستا کمک کرد.

پس از انقلاب نهضت مبارزه با بی سوادی در کشور آغاز شد، البته امروزه هم جامعه تا اندازه ای با معضل بی سوادی به منزله خواندن و نوشتن مواجه است.

برای رفع مشکل سواد رسانه ای کاربران در فضای مجازی هم باید وارد نهضت شویم. یعنی من به خانواده ام یاد دهم، فرزندانم و همسرم به دوستان و همکاران و هم کلاسی های شان یاد دهند. یعنی هر فردی باید به فرد دیگری یاد دهد و او هم به دیگری آموخته هایش را آموزش دهد؛ بنابراین اینجا یک نظام دولتی نباید حاکم شود، بلکه باید دولت و قوه قضاییه کمک کند و به حمایت از این موضوع بپردازد. یعنی مجلس باید هرچیزی را که مانع حضور مردمی می شود، این موانع قانونی را بردارد و قوانین حمایتی را جایگزینش بگذارد؛ چراکه ما قوانینی داریم که بازدارنده است و برخی از افراد نمی توانند در نهضت سراسری خدمت کنند.

** بنابراین سواد رسانه ای باید از مسئولان کشور آغاز شود.

- کاملا همینطور است. اگر نمایندگان مجلس و مسئولان مان به لحاظ سطح اطلاعاتی و رسانه ای ضعیف باشند، کشور بیشتر آسیب خواهد دید تا اینکه یک فرد عادی با روابط محدودش چنین سوادی را نداشته باشد. این نهضت باید از بزرگان ما شروع شود و همه باید بپذیریم که در این زمینه نیازمند تقویت خودمان هستیم و باید سواد رسانه ای مان را افزایش دهیم، همانطور که سواد سیاسی مردم کشورمان حتی از بسیاری هاز کشورهای پیشرفته بالاست. مردم ما در زمینه سیاست فعال هستند و به منافع سیاسی شان بیشتر اهمیت می دهند.

ترویج سواد رسانه‌ای نیازمند نهضت ملی 

امروز سواد اقتصادی مردم هم رشد کرده است و حتی مردم عادی هم وارد بورس می شوند. ما در سواد رسانه ای هم باید اینچنین وارد شویم  فعال باشیم و البته سواد فنی هم بخشی از این موضوع است، اما به واسطه نرم افزارها می توانیم به این نوع سواد دسترسی داشته باشد.

ما به واسطه سواد رسانه می توانیم تهدیدها و فرصت های فضای مجازی را دریابیم و به تولید محتوا بپردازیم. می توانیم این موضوع را بسنجیم که تا چه اندازه تولیدکننده و تا چه اندازه مصرف کننده هستیم. این موضوع باید یک در نظام عرضه و تقاضا قرار بگیرد یعنی بیشتر تقاضا نداشته باشیم بلکه عرضه کننده باشیم، در غیر این صورت اقتصاد رسانه مان نه تنها دچار مشکل خواهد شد بلکه تبدیل به یک کاربر پرمصرف می شویم.

** هم اکنون هر گروه سنی باید از چه الگویی در مصرف رسانه ای رعایت کنند؟

- اخیرا شاهد این موضوع هستیم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای رده بندی سنی کودکان و نوجوانان به دلیل تغییرات نسلی و نیازهای جامعه، افزایش سن بلوغ و نوع تغییر ارتباط کودکان با والدین، در تولید کتاب، بازی ها و سرگرمی ها تجدیدنظر کرده است.

 

البته کانون فکری کودکان و نوجوانان برای رده بندی سنی کودکان و نوجوانان اقداماتی انجام داده است و در کنار آن مرکز رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای بزرگسال و روی نرم افزارهای آموزشی و سرگرمی نظام رده بندی سنی را انجام داده است. این رده بندی الزامی است؛ چراکه مصرف کننده به واسطه رده بندی می تواند متوجه شود که استفاده از این نرم افزار اشکال دارد یا ندارد.

یکی از دوستانم که به کانادا رفته بود، تعریف می کرد که برای برادرزاده اش پلی استیشن و یک نوع بازی خریده است. زمانی که این وسیله را به برادرزاده اش داد، او وسیله را گرفت و بالا کتابخانه اش  گذاشت و عنوان کرد که این وسیله امسال برای سنش مناسب نیست و سال آینده که مناسب سنش خواهد بود، از آن استفاده خواهد کرد.

ضرورت خودنظارتی در میان فرزندان

درواقع این خودنظارتی است که در آن منطقه برای فرزندان آموزش داده اند. والدین فرزندش را تنبیه نمی کند بلکه به او یاد می دهد که این وسیله ارتباطی برای سن او مشکل آفرین است.

متأسفانه در برخی از خانواده ها شاهد هستیم که برای فرزندان شان، اتاق، تلویزیون و پلی استیشن جداگانه اختصاص می دهند؛ همین موضوع سبب می شود که فرزندان به لحاظ روحی و روانی پر مصرف می شوند و در نهایت شاهد هستیم که در مهمانی ها آنها کمتر حرف می زنند، انزوا طلب هستند و مهمانی گریزند. به نوعی رفتارهای شان گیم نتی است درحالی که زندگی، عرصه واقعیت است. 

 

نظام رده بندی امری مهم است و حتما بایستی روی آن دقت شود، خوشبحتانه سازوکار موضوع فراهم است، اما نمی دانم جامعه از آن بی اطلاع است یا جامعه نمی خواهد در عرصه یادگیری سواد رسانه قدم بردارند. این موضوع باید در قالب نهضت سواد ملی نگاه شود و همه خود را موظف کنیم تا این رده بندی سنی را رعایت کنیم.

** تا چه اندازه این سواد رسانه ای در جامعه رعایت می شود؟

- در این خصوص مثالی را می زنم. فرد علاوه بر رانندگی، باید آئین نامه را هم بلد باشد؛ بنابراین تنها رانندگی مهم نیست. در فضای مجازی هم مهم است که شما آئین نامه را داشته باشند و صرفا رانندگی کفایت نمی کند و این آئین نامه همان داشتن سواد رسانه ای است.

در واقع سواد رسانه ای یک آئین نامه است و اگر فرد آئین نامه را یاد بگیرد، می تواند به خوبی رانندگی کند.

گاهی در رسانه شاهد این موضوع هستیم که ارتباط برقرار نمی شود، درحالی که ما برای هر خبر نیاز به تحلیل داریم و حتی دوست داریم تا بدانیم دیگران در مورد ما چه می گویند. در فضای مجازی این امر، موضوع مهمی است تا خودمان را در آینه ببنیم.

 

سواد رسانه ای، آئین نامه و مقررات مسیر فضای مجازی را به ما یاد می دهد تا قدرت تحلیل داشته باشیم. اگر کسی آئین نامه را بلد نباشد و رانندگی را خوب بداند، ممکن است تخلف کند. تابلوها و آئین نامه ها به ما کمک می کند تا مسیر را به خوبی هدایت کنیم. در این شرایط خسارت ها کمتر خواهد شد. سواد رسانه ای نقش بی بدیلی در پرمصرف بودن کاربر دارد.

انتهای پیام/

نظر شما