شناسهٔ خبر: 41235164 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شهرآرانیوز | لینک خبر

نگاهی به فیلم «شنای پروانه»، اولین تجربه سینمایی محمد کارت | کارتستان

درباره‌ «شنای پروانه» فیلمی قصه‌گو که برخلاف بیشتر فیلم‌های این‌سال‌ها طرحی کلاسیک و قهرمانی جذاب دارد و به کمک همین شاخص توانست در جشنواره سال گذشته فیلم فجر بدرخشد.

صاحب‌خبر -
علی سیف اللهی | شهرآرانیوز - داستان قتل داغ‌ترین، سرراست‌ترین و متداول‌ترین گره است برای روایت داستانی پلیسی‌معمایی. پس باید یک راز و یک معما ساخته شود و «شنای پروانه» در این صورت‌بندی، ظریف و دقیق عمل می‌کند. به شروع دراماتیک و پرتنش فیلم دقت کنید، فیلمی خصوصی از زن گنده‌لات محل پخش می‌شود و همین حادثه‌ای بزرگ می‌آفریند. داستان پلیسی باید روشن، دقیق، واقعی و عینی باشد. صورت‌بندی پلات و جزئیاتی که به کار تعلیق می‌آیند، باید شفاف باشند. یکی باید گره بیندازد و یکی باید گره را بگشاید. صورت‌بندی گره‌ها و سؤال اصلی «شنای پروانه» از همان دقایق اول دقیق و روشن است، چه کسی و با چه انگیزه‌ای این فیلم خصوصی پروانه (طناز طباطبایی) را ضبط و پخش کرده است؟
 
 
 
نگاهی به فیلم «شنای پروانه»، اولین تجربه سینمایی محمد کارت | کارتستان
 

قهرمان در هزارتوی توطئه‌ها


تعلیق قصه پرتنش و معمایی «شنای پروانه» را ناخواسته‌ها و ناگهانی‌بودن اعمال اشخاص نامتعادل قصه می‌سازد. رفتار شخصیت‌های تراش‌خورده داستان هزارتوی توطئه‌های هاشم (امیر آقایی) و رفقایش را پیچیده‌تر می‌کنند. حجت (جواد عزتی) در این لابیرنت قدم‌به‌قدم پیش می‌رود و مثل یک قهرمان، مثل یک کارآگاه و یک کنشگر جذاب کشف می‌کند و قصه و طرح پرفرازونشیبی از این معما می‌سازد. محمد کارت با هوشمندی و خطرپذیری در دورانی که کارگردان‌های دیگر معمولا قصه‌هایشان را با خرده‌پی‌رنگ‌ها می‌سازند، طرحی کلاسیک و شاه‌پی‌رنگ را انتخاب می‌کند. قصه‌ای با روابط علت و معلولی، پایان بسته، زمان خطی، کشمکش‌های بیرونی و از همه جذاب‌تر، قهرمانی منفرد و فعال. قهرمانی که در پیش‌فرض‌های اولیه نسبتی با فیزیک جواد عزتی ندارد، اما عزتی با ظرافت و مهارت قهرمانی کامل را ترسیم و تصویر می‌کند. بازی جذابی که در نظر داوران جشنواره فیلم فجر قدر ندید، اما از بهترین نقش‌ها و بازی‌های عزتی در این سال‌های اوج بازیگری‌اش است و سیمرغی دریغ‌شده را در کارنامه‌اش ثبت کرد. ساختار فیلم‌نامه کارت و همکارانش با فراهم‌کردن فشار‌ها و بحران‌های هر چه بیشتر و سخت‌تر، شخصیت‌ها از جمله حجت را در دوراهی‌های دشوار قرار می‌دهد تا با تصمیمات و اعمال خطرناک‌تر به‌تدریج سرشت حقیقی خود را برملا کند. حجت در این مسیر هربار با خرده‌قصه‌های عجیب و انگیزه‌های پنهانی روبه‌رو می‌شود. «شنای پروانه» با این تمهید پیشروی پویایی دارد میان بار‌های مثبت و منفی ارزش‌های داستان. حجت دلش می‌خواهد با کنش‌هایش مقصر ماجرا را شناسایی کند، اما هربار گره‌ای باز می‌شود که گشودن گره اصلی را سخت‌تر و تضاد در اتفاق‌ها را بیشتر می‌کند. کشمکش میان این ایده ها‌ی مثبت از یک‌سو و ضدایده ها‌ی منفی از سوی دیگر در سکانس‌ها و بیشتر در صحنه‌های متوالی باعث خلق نوعی مباحثه دیالکتیکی نمایشی و در نتیجه جذابیت بیشتر می‌شود. «شنای پروانه» نه‌تن‌ها عمق شخصیت‌های قصه را می‌کاود، بلکه این سرشت عمیق را در مسیر روایت، در جهت مثبت یا منفی به پیش می‌برد و مدام تغییر می‌دهد. تغییرات و پیچ‌وتاب‌های دراماتیکی که ما را کنجکاوتر می‌کند.
 
 
نگاهی به فیلم «شنای پروانه»، اولین تجربه سینمایی محمد کارت | کارتستان
 

تو خیلی دوری!


آدم‌های «شنای پروانه» قدیس یا شیطان مطلق نیستند. این استراتژی فیلم‌نامه‌نویس‌ها، ما را به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌کند، به قهرمان قصه که به‌علت درس‌گرفتن از اتفاقات قبلی خودش را از شر دور کرده است، اما حالا انگار شر سراغ او را می‌گیرد. این تمهید فیلم‌نامه‌نویس‌ها اجازه می‌دهد احساسات و امیال آدم‌های فیلم را لمس کنیم و این می‌تواند ما را در تجربه‌های شخصیت‌ها شریک کند. «شنای پروانه» قصه‌گوست و داستان لحظه‌ای ما را رها نمی‌کند. گره‌افکنی‌ها و گره‌گشایی‌ها با ظرافت و با ریتمی مناسب پیش می‌رود. در فیلم کارت با قصه‌ای کامل و خرده‌روایت‌های مکمل با تنه اصلی داستان طرف هستیم. فیلم به‌درستی کشمکش ایجاد می‌کند و به‌موقع قهرمانش را وارد مسیر تازه‌ای می‌کند تا داستان به جست‌وجویی خسته‌کننده تبدیل نشود و با پیشرفت قصه لایه‌هایی تازه می‌سازد. انگار هر ماجرای فرعی به ماجرای اصلی تنفسی تازه می‌دهد، اما محمد کارت می‌توانست در پرداخت بحران با تأمل بیشتری عمل کند. می‌توانست با کمی دوری از احساسات و به کمک دکوپاژ و میزانسن و خردکردن نما‌ها ما را به بحران‌ها نزدیک‌تر کند. ما اتفاق‌ها و موقعیت‌های قصه‌اش را پیش از این کمتر دیده‌ایم، اما با گذر از این شگفتی‌های اولیه می‌توانست جزئیات بیشتری به سکانس‌ها اضافه کند و به شانس جذابیت تماشای دوباره و بیشتر فیلم بیفزاید. برخی موقعیت‌ها کلی از نگاه ما می‌گذرند و دوربین از آن‌ها دور می‌ماند. به اصل موقعیت‌ها نزدیک می‌شویم، اما هنوز با روح آن‌ها فاصله داریم. محمد کارت در گفتگو با فریدون جیرانی وقتی از سکانس‌های محبوب خودش در «شنای پروانه» گفت، از سکانس اصلاح موی حجت به‌وسیله زنش افسانه (مه‌لقا باقری) یاد کرد که تکثیر سکانس‌های هم‌جنس آن در طول فیلم می‌توانست ما را به آدم‌ها و موقعیت‌ها نزدیک‌تر و درامش را عمیق‌تر کند.
 
 
نگاهی به فیلم «شنای پروانه»، اولین تجربه سینمایی محمد کارت | کارتستان
 

پایانی جذاب


همه شواهد و مدارک باید در طول این داستان معمایی نمایان باشد، اما طوری که مخاطب محوشده در روایت، در ریتم تند و در فضاسازی تماشایی روایت قادر به جمع‌بندی و کشف زودرس راز نشود و از کارآگاه جلو نیفتد. قاعده‌ای که در «شنای پروانه» با کشمکش‌های جذاب تا اواخر قصه درست کار می‌کند. داستان فیلمی جذاب نباید به کنش‌هایی با کیفیت و کمیت پایین‌تر عدول کند، بلکه باید در حرکتی روبه‌جلو به‌سوی کنش نهایی که پیش از آن برای تماشاگر تصورپذیر نیست پیش برود. به بیان ارسطو پایان باید در عین حال هم گریزناپذیر باشد، هم غیرمنتظره. گریزناپذیر به این معنا که وقتی حادثه محرک به وقوع می‌پیوندد، هر چیزی ممکن به نظر برسد، اما وقتی بیننده در نقطه اوج به آنچه که تا آن لحظه روایت شده است نگاه می‌کند، باید احساس کند که مسیر طی‌شده داستان تنها مسیر ممکن بوده است. درست مثل گره‌گشایی‌های حجت و رسیدن به آن سکانس جذاب نهایی.
 
 

نگاهی به فیلم «شنای پروانه»، اولین تجربه سینمایی محمد کارت | کارتستانمستند آوانتاژ

 

راوی قصه‌های زنده و ترسناک!


اگر تماشاگر حرفه‌ای سینما باشید، حتما نام محمد کارت را پیش از این شنیده‌اید. او کارش را از بازیگری در تئاتر شروع کرده است و در «گزارش یک جشن»، «بی‌خود و بی‌جهت»، «بوسیدن روی ماه»، «چه خوبه که برگشتی» و... به‌عنوان بازیگر جلو دوربین رفته که ممکن است نقش‌های کوتاه او را به یاد نیاورید. اما مستند‌های «آوانتاژ»، «خون‌مردگی» و «بختک» آن‌قدر در جشنواره‌های مختلف جایزه درو کرده‌اند که محمد کارت با آن‌ها به شهرت رسید. او کارگردان جوان و باانگیزه‌ای است که برای ساخت مستندهایش به مناطق و محلاتی می‌رود که هر کس به‌راحتی نمی‌تواند به آن‌ها پا بگذارد. فقط کافی است یک‌بار مستند هراس‌آور «خون‌مردگی» را ببینید و به نمایش زیست لات‌ها در «شنای پروانه» دقت کنید. زاویه دید کارت کاملا اخلاقی است، اما محافظه‌کارانه نیست. او به‌دلیل شناختی که از این فضا و آدم‌های طبقه فرودست آلوده به بزهکاری در تجربه‌های قبلی‌اش به دست آورده است، با جو غالب باحال‌پنداری گنده‌لات‌ها در فضای مجازی همراه نمی‌شود و در کنار قربانی‌ها می‌ایستد. او زندگی چرک لات‌ها و موقعیت‌های هراس‌انگیز زندگی آن‌ها را به‌خوبی به تصویر می‌کشد، به‌همین دلیل «شنای پروانه» نگاه و زاویه دید دارد. فیلم کارت فقط گزارش نمی‌دهد و ما را با زندگی خلاف‌کار‌ها آشنا می‌کند. «شنای پروانه» با موقعیت‌های جذاب داستانی و با فضا‌های دیده‌نشده تماشاگر را به تجربه آن‌ها دعوت می‌کند. «شنای پروانه» موضوع اجتماعی و ملتهب این سال‌ها را به یک درام مؤثر و جدی بدل می‌کند. وقتی داستانی فضاسازی نشده باشد، حس‌وحال ندارد، نه حس‌وحال بیرونی، نه حس‌وحال درونی یا همان حس‌وحال راوی قصه. داستان بدون فضاسازی مثل روایت تند و شفاهی یک رویداد است، مثل اطلاع‌رسانی از یک خبر، چیزی شبیه به مطلبی در صفحه حوادث. کارت با پشتوانه مستندسازی و ساخت فیلم‌های کوتاه این فضاسازی را هم روی کاغذ واقعی و نسبتا دقیق ترسیم کرده است و هم در نمایش خرده‌فرهنگ‌های لات‌ها و گوشه‌هایی از زندگی بخشی از مردم در جنوب شهر. همه شخصیت‌پردازی‌های او در گرو دیالوگ نیست، ولی دیالوگ‌های زنده از جذاب‌ترین عناصر فیلم کارت برای فهم شخصیت‌ها و احوال درونی آن‌هاست. «شنای پروانه» مانیفست اخلاقی نمی‌دهد. معما می‌سازد و با یک قهرمان جذاب رازگشایی می‌کند. درست مثل یک فیلم خوب.
 

نظر شما