شناسهٔ خبر: 41223090 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

گفت‌وگوی «جوان» با رامین پورایمان پیشکسوت رادیو، تئاتر، تلویزیون و سینما

من گوینده نیستم، بازیگرم

روزنامه جوان

در گویندگی متنی را می‌خوانی و تمام و به هر جهت خودت هستی، اما یک بازیگر وقتی برای ایفای نقش، پشت میکروفن می‌نشیند، دیگر خودش نیست و آن شخصیتی خواهد بود که در حال خلق و ارائه آن به مخاطبان است

صاحب‌خبر -
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: رامین پورایمان، بازیگر تئاتر، سینما، تلویزیون و نمایش رادیویی، یکی از جوانه‌های همیشه سبز رادیو است که هیچ واژه‌ای را درخور تعبیر علاقه‌اش از رادیو نمی‌داند. وی در آثاری همچون سریال‌های تلویزیونی «مرد هزارچهره»، «قهوه تلخ»، «طفلان مسلم»، «نیمه پنهان ماه»، «گالش‌های مادربزرگ» و «شوخی کردم» و در فیلم‌های سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»، «بمب خنده»، «رؤیای نیمه‌شب تابستان»، «دو فیلم با یک بلیت»، «پول خارجی» و «خروج» به ایفای نقش پرداخته است. پورایمان، همچنین در تئاتر‌هایی همچون «خون پای درخت انار»، «باد شیشه‌ها را می‌شکند»، «سگ‌های گردن بریده»، «ایستگاه سوم»، «پایان رنج‌های سبزعلی»، «صعود مقاومت‌پذیر آرتورو اوئی»، «اطلسی نو بر شندره کهنه شهرزاد قصه‌ساز»، «باد صبا» و «نسیان» بازی کرده است. او سال‌هاست عاشقانه پشت میکروفن رادیو نشسته و در طول این مدت نقش‌های متفاوتی را در نمایش‌های مختلف رادیویی بازی کرده و کارگردانی نمایش‌های رادیویی را هم انجام می‌دهد. بی‌شک هنر او در تئاتر، تلویزیون و سینما ستودنی است، اما آنچه ما را پای این مصاحبه کشاند، علاقه او به رادیو و بازی در نمایش‌های رادیویی است، «جوان» به این بهانه به گفتگو با او نشسته است.

متولد چه سالی هستید و از چه سالی وارد رادیو شدید؟

متولد تهران محله هفت‌چنار یکی از محله‌های جنوب شهر هستم و هجدهم تیر ۱۳۳۲ به دنیا آمدم. من سال ۱۳۶۱، به دعوت زنده‌یاد صدرالدین شجره برای بازی در نمایش «خوشه‌های خشم» نوشته جان اشتاین‌بک، به کارگردانی ایشان به رادیو دعوت شدم. وقتی به بازی در این نمایش دعوت شدم تمام بزرگان رادیو که من از کودکی با صدای آن‌ها عاشق رادیو شدم، از جمله رامین فرزاد، مسعود تاج‌بخش، حیدر صارمی، جناب مقبلی، خانم دیهیم، خانم فضل‌اللهی، ثریا قاسمی، فردنوا و آقای نوروزی در آنجا حضور داشتند. کسانی که من با آن‌ها رادیو را شناختم.

از اولین برنامه‌هایی که در آن حضور داشتید، برایمان بگویید.

بعد از برنامه «خوشه‌های خشم» به برنامه‌های زنده از جمله «عصر به‌خیر تهران» به تهیه‌کنندگی داوود جمشیدی دعوت شدم که نزدیک به دو سال با زنده‌یاد فریبرز کیان گوینده درجه یک مشهدی و شوکت حجت و نرگس فولادوند افتخار همکاری داشتم. در برنامه عصر به‌خیر تهران اولین بار بود که حضور در پشت میکروفن برنامه زنده را تجربه کردم و خاطرات شیرینی را برای من رقم زد.

در حال حاضر با کدام شبکه رادیویی و در چه برنامه‌هایی همکاری می‌کنید؟

اکنون بازیگر و کارگردان شبکه رادیویی نمایش هستم و برنامه‌سازی می‌کنم و در نمایش‌های این شبکه رادیویی به عنوان بازیگر و کارگردان فعالیت دارم.

بازی در رادیو چقدر در ایفای نقش در تئاتر، سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی تأثیرگذار بوده است؟

بسیار، رادیو بسیار کمک کرد و با حفظ احترام و علاقه بی‌حد به عزیزان بزرگوار فعال در تئاتر و تلویزیون و سینما باید بگویم که به طور مثال یک بازیگر تئاتر یا سینما و تلویزیون در سال چند تئاتر، فیلم یا سریال می‌تواند بازی کند، اما در رادیو ما ناگزیر هستیم خودمان را به‌روز کنیم. در تئاتر دست‌کم دو ماه نقش تمرین می‌شود و یک حرکت بار‌ها تکرار می‌شود، اما در رادیو متن امروز به دست ما می‌رسد و دو روز بعد با تمام سختی‌ها، باید پشت میکروفن نقش را اجرا کنیم. آثار برجسته و فاخری از ادبیات جهان برای نمایش رادیویی تنظیم شد و ما کار کردیم. در رادیو فرصت تمرین نقش بسیار کم است، اما خروجی کار باید ایده‌آل باشد.

در مصاحبه‌ها عنوان کردید که به رادیو علاقه خاصی دارید، دلیلش چیست؟ چرا بازی در رادیو را به بازی در سینما و تلویزیون ترجیح می‌دهید؟

دلیل علاقه‌ای که به رادیو دارم، گفتنی نیست. برای تعبیر علاقه‌ام نسبت به رادیو نمی‌خواهم از واژه عشق استفاده کنم. به این دلیل که خیلی از این واژه استفاده شده و دم دستی است و از سویی این واژه جوابگوی تعبیر علاقه من نسبت به رادیو نیست. می‌دانید حس را نمی‌توان مجسم کرد، یا نمی‌توان آن را به تصویر کشید.

گویندگی هم می‌کنید؟

من گوینده نیستم، من بازیگر هستم. گویندگی فرق می‌کند، در گویندگی متنی را می‌خوانی و تمام و به هر جهت خودت هستی، اما یک بازیگر وقتی برای ایفای نقش، پشت میکروفن می‌نشیند، دیگر خودش نیست و آن شخصیتی خواهد بود که در حال خلق و ارائه آن به مخاطبان است. دنیای بازیگری با گویندگی فرق می‌کند. من تئاتر بازی می‌کنم، سریال و فیلم سینمایی بازی می‌کنم و در نمایش‌های رادیویی هم بازی می‌کنم، در تئاتر، تلویزیون و سینما با نورپردازی، دکور، لباس، صحنه و... مخاطب با دیدن مجموعه آن‌ها و هر آنچه که هست، حس به او منتقل می‌شود، اما در رادیو مخاطب چیزی نمی‌بیند بلکه در ذهن او تصویر خلق می‌شود. اگر فرض بگیریم که هزار نفر در حال شنیدن برنامه رادیویی هستند، به این معنی است که هزار نفر با هزار نوع بینش، جهان‌بینی و به فراخور نگاه، تجربه و بینش و درک و شعور خود نمایش را گوش می‌کنند و در ذهن خود به تصویر می‌کشند و این موضوع برای من خوشایند است.

از نظر شما بهترین شبکه رادیویی کدام شبکه است و چرا؟

(با صدای افتخارآمیز و خنده) خب شبکه ما بهترین شبکه است، چرا هم ندارد. رادیو نمایش منحصر به فرد است.

اگر سمتی در سازمان داشتید، اولین کاری که در حوزه صدا به آن اهمیت می‌دادید چه بود؟

درآمد رادیو خیلی کم است و قابل مقایسه با تلویزیون نیست. شاید اگر سمتی در سازمان داشتم چاره‌ای می‌اندیشیدم.

چه چیزی در رادیو وجود دارد که اکثر کسانی که در آن فعالیت داشتند حتی شده برای مدت کوتاه، دلبسته آن می‌شوند؟

دلبسته رادیو که بشوی دیگر نمی‌توانی از آن جدا شوی. یادم می‌آید که بزرگان تئاتر به رادیو می‌آمدند و به مناسبت‌هایی در برخی از نمایش‌های رادیویی بازی می‌کردند و مشخصاً از یکی از اساتید بنام، قدر و کاربلد تئاتر که از اتاق تمرین به استودیو می‌رفتیم شنیدم که من دیگر نمی‌آیم رامین. علتش را که پرسیدم با کلافگی به من گفت خیلی سخت است نشستیم پشت میکروفن، باید مجسم کنیم که در حال راه رفتن هستیم، خب راه رفتن ری‌اکشن خودش را دارد، اما ما روی صندلی نشستیم در حالی که باید حس فردی که در حال راه رفتن است را به مخاطب منتقل کنیم. آخه نمی‌شه که.

باید بگویم که دنیای نمایش‌های رادیویی، دنیایی است که هر کس توانایی ورود به آن را ندارد. دوام آوردن در نمایش‌های رادیویی کار هر کسی نیست. کار سخت و طاقت‌فرسایی است. به این دلیل که مدام ضمن اینکه یک بازیگر نقشی را ایفا می‌کند باید فضا را هم مجسم کند. در نمایش رادیویی بازیگری موفق است که بتواند به خوبی فضا را در ذهن مخاطب به تصویر بکشد.

چه توصیه‌ای برای جوانانی دارید که به تازگی وارد عرصه بازی در نمایش‌های رادیویی می‌شوند؟

کسی که وارد رادیو می‌شود، باید هدف خود را مشخص کند و باید بداند که در راستای آن هدف، دانش کافی هم لازم است. دانش هم داشته باشد، باید بتواند دانش خود را در جهت ایفای نقش به کار گیرد. هستند کسانی که مدارک بالای تحصیلی در ادبیات نمایشی دارند و بسیار هم در این زمینه سخنور و صاحب سخن هستند، اما من به عنوان کارگردان حتی جرئت نمی‌کنم به آن‌ها نقش مکمل درجه ۳ هم بدهم، به این دلیل که توانایی ارائه نقش را ندارند. اینجاست که به عزیزانی که وارد این حرفه می‌شوند، توصیه می‌کنم در ابتدا باید مطالعه بسیاری داشته باشند و رادیو را تجربه کنند. رادیو با تئاتر، سینما و تلویزیون خیلی فرق دارد، باید خود را بی‌رحمانه به‌روز نگه دارند در غیر این صورت عقب می‌مانند.

بیشتر دوست دارید نقش‌های منفی بازی کنید یا مثبت؟

نقش‌های منفی، در نمایش‌های رادیویی نقش یک انسان خوب را آن‌قدر خوب نشان می‌دهند که این حجم از خوبی برای یک شخصیت باورپذیر نیست و در واقعیت زندگی این‌طور نیست. در حالی که نقش‌های منفی را واقعی و خوب می‌نویسند. از سویی هیجان بیشتری دارد و به واقعیت نزدیک‌تر است، اما نقش‌های مثبت تخت و بی‌روح است. به همین دلیل با تمام تأثیر بدی که در روحیه من ایجاد می‌کند، گرایش بیشتری به ارائه نقش‌های منفی دارم.

استاد از نظر شما جای چه چیزی در رادیو خالی است؟

جای خیلی چیز‌ها در رادیو خالی است، در نمایش‌های رادیویی جای متن‌های فاخر خالی است. جای صاحبان قلم که برای نمایش‌های رادیویی می‌نوشتند خالی است و از این بابت آزرده خاطر هستم و هیچ‌کس هم نگفت چرا.

استاد پورایمان، این عبارت را چطور تکمیل می‌کنید؟ رادیو ...

رادیو یعنی همه چیز. مخاطب در خانه، پشت فرمان یا هر جا موج رادیویی را عوض می‌کند و به دنیای دیگر می‌رود، کدام وسیله مانند رادیو با یک تغییر خیلی کوچک، شما را به جهان دیگری می‌برد؟ پس رادیو یعنی همه چیز...

نظر شما