به گزارش ایکنا؛ دومین شماره هفدهمین سال فصلنامه علمی پژوهشی «فلسفه دین» به صاحبامتیازی دانشگاه تهران منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «اعجاز معنایی قرآن کریم با تأکید بر سوره بقره»، «انکار معقولیت باور به وجود خدا و راهحل متفاوت معرفتشناسی فضیلتمحور»، «تبیین و تحلیلی انتقادی بر رابطه «مرگاندیشی» با «معنای زندگی» در فلسفه کرکگور»، «بررسی تأثیر آثار پروکلس بر مفهومسازی فارابی و ابنسینا از واجبالوجود»، «بررسی دیدگاه ملاشمسای گیلانی در مورد علم خداوند»، «ارتباط وجودشناسی، جوهرشناسی و الهیات در فلسفه ارسطو و بررسی تفاسیر جدید آن»، «بررسی تطبیقی جبر و اختیار از دیدگاه لایبنیتس و علامه طباطبایی».
اعجاز معنایی قرآن کریم
در چکیده مقاله «اعجاز معنایی قرآن کریم با تأکید بر سوره بقره» میخوانیم: «بررسی اعجاز معنایی قرآن کریم به بررسی یک زنجیره از حروف و حرکات تا ترکیبها نیاز دارد. معناشناسی، کلام را مجموعهای منسجم و بههمپیوسته از معنا میداند که برای شناخت و درک صحیح این معانی، باید متن را تقطیع کرد و قطعات برش دادهشده را که از نظر معنایی تحلیل و بررسی شدهاند، در کنار هم قرار داد. در پژوهش حاضر در صدد بودهایم که به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی ارزشهای ترکیبی و بُعد تعبیری ترکیبهای اضافی سوره بقره بپردازیم. بر اساس روابط همنشینی، تناسب این ترکیبها با سیاق آیه و بافت سوره بررسی میشوند. نتایج تحقیق نشان میدهد که ترکیبهای اضافی موجود در سوره بقره، مستقیم در راستای القای معانی آیات به مخاطبان قرار گرفتهاند، بهگونهای که هر ترکیب چه در حروف و چه در نوع واژگان آن، در تطابق کامل با معنای آیه قرار دارند و علاوه بر آن در برخی موارد، ترکیبهای یادشده سبب ایجاد معانی ثانویه در آیات شدهاند که صورتهای مجازی، کنایی و استعاری یا واژههای خاص که دارای معانی مختلف هستند، چنین نقشی را ایفا میکنند.»
انکار معقولیت باور به وجود خدا
در طلیعه مقاله «انکار معقولیت باور به وجود خدا و راهحل متفاوت معرفتشناسی فضیلتمحور» آمده است: «معقولیت باور به وجود خدا مهمترین مسئله معرفتشناسی دینی است. معرفتشناسی فضیلتمحور در تقریر خانم زاگزبسکی ضمن نقد نگاه برونگرایانه و فردگرایانه معرفتشناسی اصلاحشده، بر اختیاری بودن باور و تأثیرپذیری آن از اجتماع تأکید میکند. در این دیدگاه، حجیت باور دینی بر مبنای فضیلت «اعتماد معرفتی» به خود و به دیگر افراد جامعه معرفتی تبیین میشود. در نتیجه باور مؤمنان به وجود خداوند در زمانها و مکانهای مختلف، میتواند مبنای حجیت باور من به وجود خدا باشد. این مسئله در استدلالی که برتری جهانشمولی معرفتی را بر خودمختاری معرفتی و خودرأیی معرفتی نشان داده، تبیین شده است.»
دیدگاه ملاشمسای گیلانی در مورد علم خداوند
در چکیده مقاله «بررسی دیدگاه ملاشمسای گیلانی در مورد علم خداوند» میخوانیم: «ملاشمسای گیلانی، یکی از چهرههای درخشان و نامدار سده یازدهم هجری، در مکتب فلسفی اصفهان است که همچون بسیاری از بزرگان حکمت در عصر خودش، از جمله ملاصدرا و میرداماد، در تمسک جستن به آیات و روایات، برای اثبات مباحث فلسفی، دستی توانا داشت. او که از شاگردان نامی میرداماد بود، بیشترین تأثیر را نیز از او پذیرفت و سبک مشاییان و مبنای فکری آنها را از محضر او آموخت. ملاشمسا در برخی از مباحث فلسفی از قبیل: اصالت وجود، حرکت جوهری، علم پیشین خداوند و علم خداوند به ذاتش، با بسیاری از حکمای بزرگ (بهویژه رئیس بزرگترین مکتب عصر خود یعنی ملاصدرا) به مخالفت پرداخت و گاهی نظریات منحصر بهفرد و مخالف با آنها بیان کرده است. ملاشمسا در زمینه رابطه صفات ذاتی با ذات، همچون معتزله، مشاییان و ملاصدرا قائل به عینیت صفات ذاتی با ذات است. او در حوزه علم پیشین خداوند به موجودات، قائل به قسم سومی (نه حصولی و نه حضوری) بود که همان ذات بحت و بسیط خداوند است و وجود موجودات را در تبیین علم خداوند، لغو و بیاعتبار میداند، ملاشمسا، علم خداوند به ذاتش را حضوری اقوی میداند و کاربرد علم اجمالی به معنای مشهور نزد حکما را در مورد خداوند جایز نمیداند که مقاله حاضر به روش کتابخانهای در صدد ایضاح دیدگاه ملاشمسا در حوزه علم خداوند است.».
انتهای پیام
نظر شما