شناسهٔ خبر: 41188900 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

روزنامه ایران؛ "همه‌چی آرومه" پیری و بحران جمعیت کشور هم توهمه!

اخیراً روزنامه ایران در مطلبی به‌قلم عباس عبدی به مسئله "پیری و کاهش نرخ رشد جمعیت" کشور پرداخته و با اتکا به استدلالی سطحی نتیجه گرفته است: "همه‌چیز عادی است، نیازی به افزایش رشد جمعیت کشور نیست زیرا در آن صورت محیط زیست به خطر می‌افتد!"

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ چندی پیش روزنامه ایران در تبیین خبر "پیری جمعیت ایران" و به‌اصطلاح در راستای موافقت با راهبردهای جمعیتی نظام، یادداشتی را با عنوان: "پیری جمعیت؛ راه‌حل چیست؟" به‌قلم عباس عبدی منتشر کرده است.

این روزنامه در بخشی از این مطلب آورده است: "رشد جمعیت بالا نیز برای جهان خطرناک و حتی غیرممکن است. فرض کنیم که فقط با رشد متوسط یک درصد در جمعیت جهان مواجه شویم. 70 سال بعد، جمعیت جهان به 15 میلیارد نفر خواهد رسید، که عملاً مشکلات بزرگی را برای زیست‌بوم بشر ایجاد می‌کند. فراموش نکنیم 70 سال زمان زیادی برای تمدن و تاریخ بشر نیست. از جنگ جهانی دوم تاکنون فقط 75 سال گذشته است! بنابراین کاهش زادوولد در جوامع و طبقات توسعه‌یافته یک اتفاق قطعی است که شواهد انکارناپذیری دارد."

این نخستین باری نیست که مسئولان و منسوبان دولت در رسانه‌های خود، خطر "کاهش جمعیت ایران" را غیرواقعی و بی‌اساس می‌خوانند و برای اثبات دیدگاه خود به تحلیل‌های بی‌مبنا متوسل می‌شوند.

"کاهش جمعیت ایران" مقوله‌ای است که مطالعات علمی و پژوهشی آن را تأیید کرده‌اند؛ بر اساس پیش‌بینی سازمان ملل، تا سال 2025 نزدیک به 12 درصد از کل جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار می‌گیرند و در ادامه به‌تدریج و با سرعتی فزاینده نرخ موالید منفی می‌شود!

"جمعیت" موضوعی ملی است و نباید دستخوش انگیزه‌های جناحی قرار گیرد؛ به دست آمدن هر موفقیتی، نیازمند فرهنگ‌سازی است و بهایی لازم دارد؛ در برخورد با موضوع "جمعیت" باید همزمان مشخصه‌های کمّی و کیفی را مورد توجه قرار داد به‌عبارتی، مسئله مهم در اینجا، بهتر زندگی کردن مردم و پویایی و جاودانگی ایران است؛ برای این منظور باید با مطالعه، برنامه‌ای معقول، معتدل و سنجیده را طراحی کرد و با اختصاص منابع لازم، اقدامات لازم را انجام داد.

دولت‌هایی که در طول 30 سال گذشته، خود مسئول گسترش "بحران کاهش جمعیت" بوده‌اند، امروز برای حفظ ظاهر و تبرئه خود، سفارش مصاحبه و مقاله‌ هم می‌دهند اما  آنها که درباره "تناسب جمعیت ایران" حرف می‌زنند، یا نگران پیری جمعیت هستند و دغدغه‌شان کاهش زادوولد 20درصدی کشور طی 4 سال اخیر است، چرا به راه‌حل‌ها توجه نمی‌کنند؟! مگر نه اینکه کلید قفل زنگ‌زده جمعیت در اختیار دولت است؟!

دکتر خلیل علی‌محمدزاده؛ رییس مرکز تحقیقات سیاست‌گذاری اقتصاد سلامت در ادامه به نقد مطلب اخیر روزنامه ایران پرداخته است:

آیا استدلال چوبین و سطحی که در مطلب "پیری جمعیت؛ راه‌حل چیست؟" به‌کار رفته یعنی حرکت در راستای سیاست‌های کلی جمعیت؟! بگوییم؛ ما توسعه یافته‌ایم! و کاهش زادوولد هم طبیعی است!! دلیل پیری هم ناشی از ارتقای شاخص‌های سلامت است!

بخش فوق از یادداشت روزنامه ایران، در تأیید دهشتناک خواندن "پیری جمعیت" کشور توسط مقام معظم رهبری بود که برای آن راه‌حل‌هایی نیز ارائه شده است! بنابراین به‌نظر می‌رسد همه مطالب نگارش‌شده و اراِئه راه‌حل‌ها، تنها بهانه‌ای است تا پاراگراف مورد اشاره نتیجه گرفته شود که: "همه چیز عادی است، نیازی به افزایش رشد جمعیت کشور نیست زیرا در آن صورت محیط زیست به خطر می‌افتد!"

این یادداشت عملاً جوانان و خانواده‌ها را مأیوس می‌کند و به عدم تأثیرگذاری در نرخ باروری کل دعوت می‌کند.

یک‌وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی، داستانی سمبولیک و رمزی از مولوی نقل کردند و فرمودند: "من هر وقت یادم می‌آید، از این داستان به خودم می‌لرزم و به خدا پناه می‌برم؛ مولانا می‌گوید: «در یک شهری که مسلمان‌ها و مسیحی‌ها در آن زندگی می‌کردند، مؤذّن بدصدایی وارد محلّه‌ مسلمان‌ها شد و چند وعده اذان گفت؛ او خیلی اذان را بد می‌گفت؛ یک روز مرد نصرانی از محلّه‌ای دیگر به محلّه‌ مسلمان‌ها آمد و گفت: این مؤذّن شما کجاست؟ می‌خواهم از او تشکّر کنم که یک مشکل بزرگ ما را حل کرده! مشکل این بوده که او دختری داشت که می‌خواست مسلمان شود و اینها مانعش بودند اما آن مؤذن بدصدا، با آن صدایش، این دختر را از مسلمانی منصرف کرده بود! لذا مرد نصرانی می‌گفت: ما حل این مشکل را مدیون آن مؤذنیم زیرا او بود که دختر ما را به ما برگرداند!»"

با اشاره به این داستان رهبر عزیزمان می‌فرمایند: "ما آن مؤذن بدصدا نباشیم که عشق به اسلام را در دل‌ها فرو بنشانیم و به استفهام عظیم که در دنیا برای معرفت اسلام به وجود آمده است با منکر و زشتی پاسخ بدهیم؛ این وظیفه ماست؛ چه‌کسی در دنیا چنین مسئولیتی دارد؟!"

حالا باید به دوستان روزنامه ایران هم گفت اگر در ارتباط با تعدیل باروری، مؤذن خوش‌الحان نیستیم، اگر اذان بموقع سر نمی‌دهیم، لااقل آن مؤذن بدصدا هم نباشیم!

تاکنون دولت و مجلس برای کیفیت جوانی جمعیت و اصلاح ساختار و هرم سنی آن، منابع قابل اعتنایی اختصاص نداده‌اند و برای ازدواج، اشتغال و فرزندآوری جوانان، زنان و توانمندسازی خانواده‌ها کار خاصی نکرده‌اند، در عوض به بهانه‌ها، تحلیل‌های روشنفکرمآبانه و عامه‌پسند روی آورده‌اند!

از یک طرف، آنچه که باید در راستای سیاست‌ها انجام می‌دادند، صورت نگرفته است و از طرف دیگر دست پیش گرفته‌اند که باید برای ازدیاد زادوولد، چنان و چنین می‌شد که نشده است! مثلاً رشد اقتصادی باید بالا می‌رفت و هزینه‌های فرزندآوری کاهش می‌یافت، که هیچ‌کدام انجام نگرفته است!

از دیدگاه این افراد نیازی به اصلاح هرم جمعیتی کشور نیست، مگر آنکه افزایش رشد اقتصادی و کاهش هزینه‌ها اتفاق بیفتد! حتی اگر شرایط اقتصادی مساعد شود، بهانه تازه‌ای شکل می‌گیرد که؛ اگر رشد جمعیت بیشتر شود، زیست محیط، مسئله آب و زیست بوم را چه کنیم؟!

سؤال اساسی این است که؛ اقدامات لازم برای تأمین نیازهای تشکیل خانواده و مدیریت آن بر عهده چه دستگاه‌ها و چه‌کسانی است؟ جز اینکه مدیریت بحران جمعیت، وظیفه دستگاه‌های تحت پوشش دولت است؛ همان‌هایی که با توسل به برخی از شعارها، دولت و مجلس را به‌دست گرفتند و در مجموع خروجی مثبتی در این زمینه‌ها نداشتند؟! و اتفاقاً بلکه هزینه‌های زندگی، تأسیس خانواده، تهیه مسکن، امکان اشتغال و تربیت فرزند و حتی سلامت نوزاد را چنان جهش داده‌اند که امروزه داشتن یک زندگی حداقلی با خانه 50متری حتی اجاره‌اش و وسایل معمولی برای جوانان و خانواده‌های جوان به یک رؤیای تعبیرناپذیر تبدیل شده است!

متأسفانه اغلب دستگاه‌های دولتی در مقام عمل، اعتقاد چندانی به پشتیبانی از زنان و جوانان در امر تشکیل و تحکیم خانواده ندارند، به سیاست‌های جدید جمعیتی نیز همین‌طور، بی‌اعتقاد هستند؛ در برخی جلسات هم می‌گویند: چون برای کیفیت زندگی جمعیت کاری نشده و نمی‌شود کرد، فعلاً از پایین افتادن نرخ باروری کل زیر حد جایگزینی و اصلاح هرم و ساختار جمعیتی آن نیز هیچ نگویید؛ این به آن در!

صاحبان این دیدگاه یاد گرفته‌اند که برای توجیه فرار از پاسخگویی دستگاه‌ها، گاهی در رسانه‌ها، افرادی را اجیر کنند تا در رثای این سیاستها، سوگواری کنند! از این طریق از یک سو، حوزه‌های مسئولیتی دخیل در موضوع را از کوتاهی‌هایی که در حق مردم کرده‌اند، تبرئه می‌کنند، از سوی دیگر سعی دارند در این رابطه دوقطبی سیاسی درست کنند تا مسئله تبیین‌نشده و ابتر باقی بماند.

به‌عبارتی علاوه بر "کار نکردن" خودشان دیگران نیز نباید کاری انجام دهند! در همین چند ماه اخیر اخبار برخی سازمان‌ها را بنگرید؛ آنها حتی حاضر نیستند به نوزادان تازه‌تولدیافته، یارانه بدهند! حاضر نشدند کمک‌هزینه معیشتی کرونا را با بزرگی اندازه خانواده، افزایش دهند بلکه کاهش هم دادند! این  دنباله همان تفکری است که در گذشته هم برای فرزند سوم به بعد، دفترچه بیمه اختصاص نداد!

این دیدگاه در افزایش مرخصی زایمان خانم‌های شاغل نیز بارها مانع‌تراشی کرد و می‌کند؛ همین رویکرد در برچیدن مهدکودک‌ها از ادارات دولتی و خوابگاه‌های متأهلی از دانشگاه‌ها نیز کوشش‌های فراوان کرده است؛ این جریان در گذشته، از رفتن نرخ باروری به منطقه خطر حمایت کرد و تا آخر هم به‌دنبال رشد جمعیت صفر بود و هست، حالا هم برای عدم جبران مشکلاتی که پیش آورده، تمام مسیرهای حمایتی را مسدود کرده است.

آنها برای برداشتن موانع فرزندآوری پیشِ‌پای جوانان و زنان شاغل، کاری انجام نمی‌دهند؛ بسیاری از زنان شاغل مجبورند بین شغل و فرزندآوری یکی را انتخاب کنند! از دورکاری و دولت الکترونیک حرف می‌زنند، لکن آنجا که از این طریق می‌شود مسئله فرزندآوری را قدری تسهیل کرد، فقط بهانه‌تراشی می‌کنند؛ اینان شعارشان "برابری جنسیتی" است، نه "عدالت جنسیتی"! بخشی از تفسیر واقعی برابری جنسیتی از دید آنها، کم‌رنگ شدن نقش مادری، نقش همسری و همپای مردان دویدن زنان در جامعه است!

آنها، جوانان را نه‌تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات نمی‌دانند بلکه وجود جوانان را دردسرساز و باعث بروز مشکلات خانواده‌ها و اجتماع ذکر می‌کنند البته شور سیاسی جوانان را برای روزهای انتخابات و مدل توسعه سیاسی خود می‌خواهند!

متأسفانه به‌علت همین کم‌تدبیری‌ها و ناامیدی‌ها نسبت به آینده، فرزندهراسی، ازدواج‌هراسی و کلاً مسئولیت‌هراسی در جامعه دنباله‌روهایی پیدا کرده است؛ برخی ادعاهایی که مطرح می‌شود، صرفاً توجیه بی‌عملی‌ها و به‌منظور ماندن در صحنه است و متأسفانه قصدی برای انجام امور برزمین‌مانده وجود ندارد.

این تناقض‌ها به‌واسطه وجود دیدگاه‌هایی است که در اجرای سیاست‌های کلی نظام دل‌بخواهی عمل می‌کنند زیرا با مبانی خود مسائل را دنبال می‌کنند، نه با تبدیل راهبردهای نظام به برنامه‌های زیربنایی و قوانین لازم‌الاجرا باید رشد اقتصادی بالا رود.

باید هزینه‌های زندگی و تربیت فرزند پایین بیاید؛ آنگاه وضع جمعیت خوب می‌شود! اینها حرف‌های قشنگی است، بسیار خوب، چرا برنامه‌ای ندارید؟ چرا عملی در کار نیست؟! چرا همین اهداف دنبال نمی‌شود؟ گیر کارتان کجاست؟!

پی‌گیری این دو برنامه یعنی رشد اقتصادی و کمک به تأمین هزینه‌‌های زندگی جوانان و خانواده‌ها باید توأم با برنامه افزایش نرخ باروری صورت گیرد؛ نمی‌شود منتظر باشیم که آن دو ارتقا پیدا کند، تا این هرم سنی کشور درست شود.

جامعه را فقط گذر زمان پیر نمی‌کند، دولت‌ها و ادوار مختلف مجلس که در توانمندسازی جوانان و خانواده‌ها و غنی‌سازی آنها برنامه و تدبیری ندارند و کمترین امیدی باقی نمی‌گذارند نیز در کهنسالی و ناباروری جامعه نقش بالایی دارند؛
دولت و مجلس این تناقض‌ها را رفع کنند و برای سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی جامعه و اطمینان‌بخشی عملی به خانواده‌ها نسبت به حمایت حاکمیت از ازدواج و فرزندآوری، آستین‌ها را بالا بزنند، در آن صورت مردم هم راه‌حل‌ها را خوب می‌دانند و هم به تکلیف خود به‌خوبی واقفند.

گفتارها ملال‌آور شده است! دیگر شعارها به‌تنهایی فایده‌ای ندارد؛ جامعه، گوش‌هایش را بر توصیه‌ها و توجیه‌ها فرو بسته است، باید کاری کنیم؛ چرا هیچ‌کاری نمی‌کنیم؟! اگر فرصت‌ها بگذرد؛ تهدیدها فاجعه خواهد آفرید.

انتهای پیام/+

نظر شما