شناسهٔ خبر: 41127777 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

سینما و مقوله تبعیض‌نژادی 10یادگار ویژه برای سیاهان

تیر عدالت در قلب نژادپرستان

صاحب‌خبر -
‌وصال روحانی
خبرنگار
پس‌از کشته شدن بی‌رحمانه جورج فلوید به‌دست پلیس پرقساوت مینیاپولیس امریکا، هنرهای هفت‌گانه و بویژه سینما یادآور آثاری شده‌اند که به شکل‌هایی متفاوت و مؤثر به مسأله تبعیض نژادی و آثار مخرب آن در غرب پرداخته‌اند. درست است که توهین‌های نژادی و زورگویی به سیاهان پدیده‌ای جهانی است و حد‌ومرزی نمی‌شناسد اما کشتن سیاهپوستان توسط کوکلس کلان‌ها و سایر‌نژاد پرستان در سایه حمایت شرم آور پلیس‌های فاسد از آنان، عادت مذمومی است که فقط از یک امریکای فاقد ارزش‌های متعالی بر می‌آید. سینما و تئاتر همیشه به موضوعات ملایم‌تری هم که به بحث تبعیض نژادی پرداخته‌اند، توجه مبذول داشته‌اند و شماری از فیلم‌ها و نمایش‌های برخاسته از این امر اسباب مباهات هنر سینما و مدیران تئاتری جهان شده‌اند. عمق فاجعه زمانی است‌که دولت دونالد ترامپ نه تنها پلیس‌های قاتل جورج فلویدها را زندانی و مجازات نمی‌کند بلکه به آنان امان‌نامه می‌دهد و تظاهرات اعتراض‌آمیزی را که در سطح جهان در این خصوص برپا شده، کار خرابکاران و محصول توطئه گروه‌های چپی توصیف می‌کند. با این حال هنر سینما می‌تواند بابت تولید ده‌ها اثر افشاگر پیرامون برخوردهای ظالمانه با سیاهان در امریکا و در توصیف اشخاص بزرگ نفی‌کننده این جریانات ضد مردمی به‌خود ببالد و 10 فیلم معرفی شده در این صفحه آثاری قابل ذکر از این دست و یادگارهایی ارزشمند و البته فقط مشت نمونه خروار هستند زیرا حتی هالیوود سودجو و اسیر پول هم نتوانسته است نسبت به این مسأله انسانی بی‌تفاوت بماندو با ساخت فیلم‌های متعدد لزوم حفظ کرامت انسانی را فریاد نکند.

«روز تمرین»  ‌Training Day(2001)

  کمپانی‌های سازنده: ویلیج رودشو و برادران وارنر
  کارگردان: آنتوان فوکوا
  سناریست: دیوید آیر
  بازیگران: دنزل واشینگتن، اتان هاوک، اسکات گلن، کلیف کرتیس، داکتردری، اسنوپ داگ و ریموند کروز
  ‌مدیر فیلمبرداری: مائورو فیوره
  تدوینگر: کانراد باف
  موسیقی متن:مارک مانسینا
  مدت زمان: 122 دقیقه
  ‌ بودجه تولید: 45 میلیون دلار
  میزان فروش: 108 میلیون دلار
   موضوع: لس‌آنجلس یک بار دیگر به سیاهترین و بواقع حقیقی‌ترین شکل ممکن درون داستان این فیلم جلوه گری می‌کند و تنها تفاوت بزرگ با ماجرای اخیر مرگ جورج فلوید این است که اولاً اینجا مینیاپولیس نیست و ثانیاً افسر فاسد و قاتل امریکایی نه سفید پوست بلکه سیاهپوست است و کژی‌های زمانه و این نکته که پلیس در تسخیر فاسد‌ها است، او را هم رو به سیاهی‌ها به حرکت درآورده است. دنزل واشینگتن توانا در قالب پلیسی که فساد می‌کند و به تبهکاران دست همکاری داده، چنان واقعی و قوی به‌نظر می‌رسد که جایزه اسکار برترین بازیگر مرد سال را به وی اهدا کردند و پلیس سفیدپوست (اتان هاوک) تازه واردی است که هنگام مأموریت‌های مشترک با این همکار کج رو به ستوه می‌آید و در مقابل او قد علم می‌کند تا پلشتی‌ها کمتر شود. یک نمونه زودرس از «سیاه و آبی» با تفاوت در رنگ پوست پلیس‌های فاسد و غیر فاسد.

«خدمتکار»  ‌The Help(2011)

  کمپانی‌های سازنده: دریم وورکز، ری لاینس پیکچرز و والت دیسنی
  سناریست و کارگردان: تیت تیلور
  بازیگران: جسیکا چاستین، ویولا دیویس، برایس دالاس هاوارد، آلیسون یانی، اوکتاویا اسپنسر، اما استون، آنا اورایلی و کریس لاول
  مدیر فیلمبرداری: استیفن گولدبلات
  تدوینگر: هیوز وینبورن
  موسیقی متن: توماس نیومن
  مدت زمان: 146 دقیقه
  بودجه تولید: 27 میلیون دلار
  میزان فروش: 220‌میلیون دلار
  موضوع: این فیلم بیش از هر کس به سود ویولادیویس تمام شد که بازی عالی‌اش در نقش یک زن سیاهپوست خدمتکار آکادمی اسکار را به کاندیدا کردن وی برای جایزه برترین بازیگر زن نقش اول سال متقاعد کرد و پایه پیروزی سال‌های بعدی وی را در شاخه بهترین بازیگر زن مکمل ولی برای فیلمی دیگر (حصارها)
 گذاشت.
با وجوداین شاخص‌ترین نکته فیلم ترسیم درست روابطی است که در جای‌جای یک امریکای سرشار از تبعیض نژادی بین سفیدها و خدمتکاران خانه آنها که اغلب آنها سیاهپوست‌اند، شکل گرفته و ارتباطی از جنس‌نژاد به اصطلاح برتر (سفیدها) برتبار ظاهراً نازل‌تر (سیاهان) و به تبع آن سرشار از ظلم و تحقیر است. تیت تیلور این باور را به تمسخر می‌گیرد و بر پایه ایده‌ها و رفتارهای کاراکترهایی همچون جسیکا چاستین و اما استون از وجود زنانی در امریکا می‌گوید که تابع چنین باوری نیستند و به سیاهان اطراف خویش هویت می‌دهند و نگاه‌شان به سیاهپوستان بسیار فراتر از خدمتکار شمردن آنها است، چیزی که ریشه در برده‌داری‌های اولیه در برخی کشورهای غربی و بویژه امریکا در نیمه دوم قرن نوزدهم دارد.

«سیاه و آبی»  Black and Blue(2019)

  کمپانی‌های سازنده: اسکرین جمز و سونی پیکچرز
  کارگردان: دیان تیلور
  سناریست: پیتر.آ. داولینگ
  بازیگران: نائومی هریس، تیرس گیبسون، فرانک گریلو، مایک کولتر، راید اسکات، بوکنپ و نافسا ویلیامز
  مدیر فیلمبرداری: دانته اسپینوتی
  تدوینگر: پک پرایور
  موسیقی متن: جئوف زانه لی
  مدت زمان: 108 دقیقه
  بودجه تولید: 13 میلیون دلار
  میزان فروش: 32 میلیون دلار
  موضوع: بدترین برخوردها در نیواورلئان امریکا بین پلیس‌های فاسد اغلب سفیدپوست که هم با توزیع‌کنندگان مواد مخدر همکاری و هم آنها را برای جلوگیری از افشای حقایق تلخ می‌کشند، با تک پلیس جوان و زن سیاهپوست تازه‌ واردی که این فاجعه را بر نمی‌تابد و مقابل آنان می‌ایستد تا ظالمان را روانه زندان کند و از بسط هولناک فساد درون پلیس امریکا قدری بکاهد. بازی جدی و محکم نائومی هریس در نقش این پلیس زن تنها از نکات بارز این فیلم است و لحن بی‌واسطه‌ای که دیان تیلور برای بیان داستانش در نظر گرفته، بینندگان را غافلگیر می‌کند. این فیلم در یک سال اخیر در چندین نوبت از تلویزیون ایران هم پخش شده و ورایه‌تی آن را داستان تلخ پلیس‌های فاسد توصیف کرده و آورده است: «اینها همان پلیس‌هایی هستند که خروار خروار مواد مخدر از قاچاقچی‌ها می‌گیرند اما به‌جای ارائه آن به مبادی قانونی، میلیون میلیون دلار با آن کاسبی می‌کنند و معمولاً هم قسر در می‌روند.»

«برخورد»  ‌Crash (2004)

  کمپانی‌های سازنده: باب یاری پروداکشنز و لایونزگیت
  کارگردان: پال هگیس
  سناریست‌ها: پال هگیس و بابی مورسکو
  بازیگران: مت دیلان، دان چیدل، ساندرا بولاک، جنیفر اسپوزیتو، ویلیام فیشتنر، برندان فریزر، ترنس هاوارد و‌شان توب
  مدیر فیلمبرداری: جی مایکل مورو
  تدوینگر: هیوز وینبورن
  موسیقی متن: مارک ایشام
  مدت زمان: 112 دقیقه
  بودجه تولید: 7.5 میلیون دلار
  میزان فروش: 104 میلیون دلار
  موضوع: مت دیلان در قالب یک پلیس سفید افراطی و دن چیدل در نقش یک سیاهپوست حقیقت طلب این فیلم ساخته شده توسط پال هگیس کانادایی را به نمونه‌ای مناسب از جنگ و جدل‌های نژادی طی دو دهه اخیر تبدیل کرده‌اند اما ارزش فیلم در حدی نیست که جایزه اسکار برترین فیلم سال 2004 را تصاحب کند و اگر به این افتخار رسید، به این دلیل بود که آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که اهدا کننده اسکار است، ترجیح داد به سبب موضوع ضد اخلاقی «کوهستان بروک بک» ساخته خبرساز آن سال آنگ‌لی تایوانی، اسکار را به هرفیلمی به جز آن اثر نیمه وسترن کج‌گرا بدهد. با این حال هگیس می‌تواند به خود ببالد که داستانی را شرح داده که 16 سال بعد پایه‌گذار و به‌گونه‌ای مدلی روشن از ماجرای جورج فلوید جلوه کرد و نوعی پیشگویی آن بوده است.

«هریت»  Harriet(2019)

  کمپانی‌های سازنده: پرفکت وورد و فوکاس فیچرز
  کارگردان: کاسی لمونز
  سناریست‌ها: گریگوری آلن هاوارد و کاسی لمونز
  بازیگران: سینتیا اریوو، لسلی اودوم جونیور، جو الوین، جانل مونای، کلارک پیترز، ونه سابل کالووی و جنیفر نتلز
  مدیر فیلمبرداری: جان تال
  تدوینگر: وایت اسمیت
  موسیقی متن: ترنس بلانشارد
  مدت زمان: 125 دقیقه
  بودجه تولید: 18 میلیون دلار
  میزان فروش: 49 میلیون دلار
  موضوع: یکی از جدید‌ترین (اما گذشته‌نگرترین) فیلم‌ها درباره موضوع تبعیض نژادی در امریکا، متمرکز بر هریت تابمن است که اگر حضور و داستان زندگی و تلاش‌های او و پرونده‌سازی سفیدها برای وی طی دهه‌های 1840 و 1850 در کار نبود، قیام زنان سیاهپوست علیه سفید‌های محدود‌کننده آنها سال‌ها پیش به بار می‌نشست و تبعیض نژادی به قوت و وسعت امروز نمی‌بود. اگر تعداد عمده‌ای از فیلم‌های هالیوودی افشاگر تبعیض نژادی نتیجه سرمایه‌گذاری‌های کلان و محصول استودیوهای بزرگ‌اند و به تبع آن پول‌ساخت‌شان را پس می‌گیرند، «هریت» هم با بافت و چارچوب فیلم‌های «B» (درجه دوم) و هم با بودجه‌ای اندک و اهداف و افق‌هایی کوچک‌تر از موارد مشابه راضی است که حرفش را بزند و سپس تصمیم‌گیری درباره محتوا و آدم‌هایش را به بینندگان بسپرد و البته چه کسی است که در پایان این کارزار، رأی تأیید‌آمیز به هریت تابمن با بازی درخشان سینتیا اریوو  و پویش سرکوب‌شده او ندهد.

«رنگ ارغوانی»  ‌Color Purple (1985)

  کمپانی‌های سازنده: امبلین اینترتین منت و برادران وارنر
  کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  سناریست: منو می‌یس
  بازیگران: دنی گلاور، ووپی گولدبرگ، اوپرا وینفری، آدولف سزار، ری داون چونگ و مارگارت آوری
  مدیر فیلمبرداری: الن داویائو
  تدوینگر: مایکل کان
  موسیقی متن: کوئینسی جونز
  مدت زمان: 135 دقیقه
  بودجه تولید: 16 میلیون دلار
  میزان فروش: 153 میلیون دلار
  موضوع: استیون اسپیلبرگ در اوج جولان اولیه‌اش در هالیوود (که اینک به دهه ششم خود نیز بسط یافته) ملایم‌تر از آن بود که چیزی تندتر از یک رویکرد ظریف تبعیض‌نژادی را دستمایه کار افشاگرانه و طبقاتی خود قرار دهد و اگر فیلم به‌رغم 11 نامزدی برای اسکارهای سال عرضه‌اش حتی یکی از آنها را هم نگرفت، به‌همین سبب و نداشتن قاطعیت و تیغی بود که آثار تندتر و موفق‌تر پیرامون ستیزه‌های نژادی به آن مجهز بوده‌اند. بازی‌ها در فیلم عالی است و اوپرا وینفری در این فیلم پایه‌های کار اصلی سال‌های بعدی‌اش را که اجرای تاک شوهای موفق بود، گذاشت و ووپی گولدبرگ و دنی گلاور هم در نقش‌های محوله می‌درخشند اما فیلم اسپیلبرگ مثل کتاب وزینی است که هرگز به اندازه کافی باز نمی‌شود و عمق جنایت حامیان تبعیض‌نژادی را آشکار نمی‌سازد.

«کار درست را انجام بده»  ‌Do the right thing(1989)

  کمپانی‌های سازنده: 40 اکرس و یونیورسال پیکچرز
  سناریست و کارگردان: اسپایک لی
  بازیگران: دنی ایلو، اوسی دیویس، رابی دی، ریچارد ادسون، جیان‌کارلو اسپوزیتو، رزی پرز، مارتین لاورنس، بیل نان و جان تورتورو
  مدیر فیلمبرداری: ارنست دیکرسون
  تدوینگر: بری الکساندر براون
  موسیقی متن: بیل لی
  مدت زمان: 121 دقیقه
  بودجه تولید: 8 میلیون دلار
  میزان فروش: 51 میلیون دلار
  موضوع: 21 سال پس از قصه‌سرایی پر از استعاره‌ها و اشارات پنهان استنلی دانن در فیلم معروف «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید» اسپایک لی سیاهپوست و زخم خورده با صراحت لهجه‌ای بسیار بیشتر و با داستانی تندتر، از تبعیض‌نژادی در بروکلین و محله‌های سیاه نشین شهر نیویورک می‌گوید و از دولت بی‌کفایت امریکا در این زمینه انتقاد می‌کند.  دنی‌ایلو در نقش مغازه‌دار سفیدپوستی که با سیاه‌ها حشرو نشر دارد، بهترین بازی این فیلم را ارائه می‌دهد و اوسی دیویس و رابی دی هم در نقش‌های مطروحه خوب‌اند و مارتین لاورنس و رزی پرز هم اولین فیلم بلند خود را تجربه کرده‌اند اما نقطه قوت فیلم که کاندیدای چندین و چند جایزه اسکار و گلدن گلوب شد و فقط یک پنجم آنها را برگرفت، روح حقیقت خواه اسپایک لی نیویورکی است که از گسترش خیره‌کننده فساد در خیابان‌های این شهر به‌جان آمده و خیال افشا و برچیدن آن را دارد. نیویورک البته در آثار کارگردانان سفید پوستی مانند سیدنی لومت فقید نیز بارها به عنوان مأمن تباهی‌ها به تصویر کشیده شده، اما اسپایک‌لی  عجیب‌ترین چهره از آن را عیان ساخته است.

«مالکوم ایکس»  ‌Malcolmx (1992)

  کمپانی‌های سازنده: 40 اکرس و برادران وارنر
  کارگردان: اسپایک‌لی
  سناریست‌ها: آرنولد پرل و اسپایک‌لی
  بازیگران: دنزل واشینگتن، انجلا باست، آلبرت هال، آل فریمن جونیور، دلروی لیندو، تره‌زا رندل و کیت ورنون
  مدیر فیلمبرداری: ارنست دیکرسون
  تدوینگر: بری الکساندر براون
  موسیقی متن: ترنس بلانشارد
  مدت زمان: 202دقیقه
  بودجه تولید: 38 میلیون دلار
  ‌میزان فروش: 53 میلیون دلار
  موضوع: زندگی سیاهپوست جوانی که براثر تعالیم اسلام و راهنمایی مشاوران نخبه مسلمانش در مسیر پیکار با تبعیض‌نژادی در امریکا کوشاتر شد، پایه و خمیره داستان فیلمی است که اسپایک‌لی مستندوار از زندگی درخشان مالکوم ایکس ساخته و طی آن با هیچ‌کس هم سر مماشات نداشته است. ایکس از دوران جوانی و کارآموزی‌اش و سپس در جریان تبدیل شدنش به یک مارتین لوترکینگ ثانوی (و البته مذهبی‌تر از وی) به چنان مرحله‌ای از پختگی و آرمان گرایی می‌رسد که گذشتن از جانش و فدا‌کردن زندگی زناشویی با زن دلخواهش (انجلا باست) هم او را از رویارویی با نژادپرستان زمان باز نمی‌دارد. اسپایک‌لی که فقط یک سال پیش از آن «تب جنگل» را هم با تم تبعیض‌نژادی ساخته بود، این بار با نشاندن چهره‌ای تاریخی و واقعی به‌جای کاراکتر اول «تب جنگل» (با بازی وسلی اسنایپس) تیر دقیق‌تری را به‌سمت قلب هدف شلیک می‌کند.

«حصارها»  ‌ Fences(2016)

  کمپانی‌های سازنده: برون کری‌اتیو، مارکو مدیا و پارامونت
  کارگردان: دنزل واشینگتن
  سناریست: اگوست ویلسون
  بازیگران: دنزل واشینگتن، ویولادیویس، استیفن مک کینلی، جووان اده‌پو، راسل هورنزبی و میکلتی ویلیامسون
  مدیر فیلمبرداری: شارلوت بروس کریستنسن
  تدوینگر: هیوز وینبورن
  موسیقی متن: مارچلو زارووس
  مدت زمان: 139 دقیقه
  بودجه تولید: 25 میلیون دلار
  میزان فروش:‌79 میلیون دلار
  موضوع: داستان تئاتروار و کلاسیک اگوست ویلسون نویسنده و نمایشنامه نویس معروف که توسط خود وی به یک سناریو برگردانده شده و پیرامون تبعیض‌نژادی در ایالات جنوبی امریکا در زمان‌های دور و رنج سیاهان در برخورد با مدعیان و مجریان برده‌داری است، در دست‌های دنزل واشینگتن که خیلی‌ها اصلاً تصور نمی‌کردند اضافه بر قدرت بازیگری از ویژگی‌های کارگردانی هم برخوردار باشد، به چنان داستان تأثیرگذاری تبدیل می‌شود که با کسب نامزدهای پر تعداد اسکارهای سال عرضه‌اش بدل به پدیده‌ای جدید به‌رغم بشدت تکراری و آشنا بودن سوژه‌اش می‌شود. هالیوود همیشه از ساختن نسخه‌های سینمایی از روی نمایش‌های قوی و پرفروش و بویژه کارهای پولساز برادوی استقبال کرده ولی مرزهای پشت سرگذاشته شده در بحث‌های تبعیض نژادی در این فیلم تا حدی است که معمولاً استودیوهای محافظه‌کار و تحت سلطه سفیدها از آن‌پرهیز می‌کنند و جانب احتیاط را در پیش می‌گیرند و بنا براین نسخه واشینگتنی «Fences» که با بازی هوشمندانه خود او در نقش اصلی نیز همراه است، یک استثنا و نوعی سنت شکنی در این زمینه است.

«سلما»  ‌ Selma(2014)
 
کمپانی‌های سازنده: پت مارکونی، هارپوفیلمز و پارامونت پیکچرز
  کارگردان: آوا دوورنای
  سناریست: پال وب
  بازیگران: دیوید اویه‌لوو، تام ویلکین سون، کارمن اجوگو، جووانی ریبوسو، اله‌ساندرو نی‌وولا، کوبا گودینگ جونیور و تیم روت
  مدیر فیلمبرداری: برادفورد یانگ
  تدوینگر: اسپنسر آوه ریک
  موسیقی متن: جیسن موران
  مدت زمان: 128 دقیقه
  بودجه تولید: 20 میلیون دلار
  میزان فروش: 74 میلیون دلار
  موضوع: داستان یک راه پیمایی ویژه در زمان اوج مطرح بودن مارتین لوترکینگ توسط وی و همراهانش در اعتراض به رواج اسفبار تبعیض نژادی در امریکا و تبعات جنایتکارانه آن از «سلما» فیلمی را ساخته که حرف‌ها و ایده‌آل‌هایش را با صدای رسا و صریح می‌گوید و از نوع تاریخ نگاری مستندوار برای بیان داستانش که راهپیمایی معترضان از شهر سلما تا مونتگومری را به تصویر می‌کشد، بهره‌می‌گیرد. لوتر کینگ که مثل بسیاری از سیاهان آزاده در امریکا قربانی عدالت خواهی‌اش شد، در دوربین دوورنای نیز مردی است که در آرمان‌خواهی‌هایش هیچ سد بازدارنده‌ای را تعیین نمی‌کند و چهار نعل به‌سوی هدفش می‌رود که ایجاد شرایط برابر برای سیاهان و سفیدها در یک امریکای تسخیر شده توسط نژادپرستان است. کینگ به‌عنوان مردی که دهه 1960 و بواقع کل امریکا راتکان داد، در فیلم دوورنای و در گستره حقیقت مردی است که مرگش به هزاران سیاه تحت ستم جانی تازه می‌بخشد.













نظر شما