عارف در سالهای اخیر خاصه از سال 88 به اینسو، به واسطه سابقه سیاستورزی میانهروانهاش و عضویت در نهادهای حاکمیتی نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، جزو معدود چهرههای پیونددهنده جریان اصلاحات با ساختار رسمی به حساب میآید. همین خصیصه بکر هم باعث شد تا اصلاحطلبان از سر ناچاری هم که شده، به او اقبال نشان بدهند و عنان امورات میدانی خود را به او بسپارند. به بیانی، اصلاحطلبان برای بازگشت به قدرت، علاوه بر سرمایهگذاری روی چهرههای وجیهالدولهای نظیر روحانی و هاشمی، به چهرههای غیررادیکالی همچون عارف نیز اقبال نشان دادند تا دوره گذارشان به حاکمیت، کوتاهتر شود.
معصومیت ازدسترفته
بر همین اساس، وقتی شورایعالی اصلاحطلبان در پاییز سال94 و برای تمشیت امور انتخاباتی اصلاحات آغاز به کار کرد، همه چشمها به سمت عارف خیره شد و او بهعنوان لیدر شورا، مورد اجماع طیفهای مختلف اصلاحطلبی
قرار گرفت. عارف به واسطه همین وجاهت، سرلیست «امید» در تهران شد. امید، بهطور کامل رای آورد و عارف با رای قاطع، وارد مجلس شد. عملکرد ضعیف فراکسیون امید در مجلس دهم، باعث شد تا سرمایه درون و برونجریانی عارف، با ریزش فاحش مواجه شود. این ریزش به حدی بود که جایگاه او در رأس شورایعالی اصلاحطلبان را با تهدید جدی مواجه کرد. با این حال، عارف به واسطه همان ماهیت سیاسی غیررادیکالی، بالاجبار مورد توافق اصلاحطلبان باقی ماند.
اما شکست مطلق در انتخابات مجلس یازدهم و سکوت عارف در قبال آن، وجاهت سیاسی او را بیشازپیش با چالش مواجه کرد. بر همین مبنا، بسیاری عمر شورایعالی اصلاحطلبان را تمامشده تصور میکردند و بر این باور بودند که عارف باید هر چه زودتر از جایگاه خود استعفا بدهد. با وجود این اما عارف، بر مشی سکوت خود پای فشرد و آن چهرهای که ابتدا حاضر به کنارهگیری شد، نه او بلکه نایبش، موسویلاری بود. موسویلاری در نامه استعفایش، خطاب به عارف با اشاره به لزوم بازنگری در ساختار شورا تاکید کرد: «این استعفا میتواند آغازی بر تغییر ساختار و سازوکارهای نهادهای اجماعی و پررنگشدن نقش احزاب و تشکلها
باشد.»
اصلاحات، بدون سر
با استعفای عارف، جریان اصلاحات با بحران خلأ مدیریت میدانی مواجه شده است. این خلأ مدیریت این جریان را در فاصله کمتر از یکسال تا انتخابات ریاستجمهوری، در هالهای از بلاتکلیفی قرار داده است. این بلاتکلیفی، آنجایی برای اصلاحطلبان بغرنجتر مینماید که رییس جریان اصلاحات، مدتهاست اقتدار راهبری خود را از دست داده و حتی برخی طیفهای اصلاحطلبی، مشخصا کارگزاران سازندگی از لزوم عبور از رییس دولت اصلاحات، سخن گفتهاند. کرباسچی، دبیرکل کارگزاران، اوایل سال جاری در گفتوگویی با انتقاد از مشی و روش سیاسی عارف، بر لزوم گذر از او و دیگر چهرههای اصلاحطلبی، حتی محمد خاتمی تاکید کرد. او گفت: «کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همینطور است؛ حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند.» فشارها علیه خاتمی برای کنارهگیری از جایگاه ریاست جریان اصلاحات باعث شد که هواداران او علیه کارگزاران موضع بگیرند. چالش بر سر لیدری جریان اصلاحات، موجب شد که در میانه ماه رمضان، برای اثبات تاثیرگذاریاش، ویدئویی چنددقیقهای از خود منتشر کند؛ ویدئویی که ابتدا به بیان فضایل این ماه و در نهایت، به هشدار به کارگزاران سازندگی برای پایان دادن به حاشیهآفرینیهایش اختصاص یافت. با این وجود، رییس جریان اصلاحات مدتهاست که مشروعیت لیدری جریان اصلاحات را از دست داده است. همین مساله هم باعث شد تا او برخلاف سنت همیشگیاش، از انتشار ویدئوی تبلیغاتی برای حمایت از لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران برای مجلس یازدهم، احتراز ورزد. به بیانی، او فهمیده بود که راهکار «تکرار میکنم» دیگر جوابگو نیست و حتی در صورت کاربست این تاکتیک، بدنه رای اصلاحطلبان، حاضر به همراهی با آن
نخواهد بود.
چه کسی جایگزین عارف میشود؟
اکنون و در شرایطی که رهبری معنوی اصلاحات از دور خارج شده و لیدری میدانی یعنی عارف هم از سمت خود استعفا داده، به نظر میرسد اصلاحطلبان در فاصله کمتر از یکسال تا انتخابات مهم ریاستجمهوری، در بحران تشکلیابی و انسجام مواجه شده باشند. اینکه قرار است چه کسی جایگزین عارف شده و اساسا کدام نهاد جدید با کدام سازوکار اجماعی قرار است جایگزین شورای پر حرف و حدیث قبلی شود، سوالاتی است که پاسخ به آنها، راحت نیست. اگر اصلاحات، بازیابی اجتماعیاش را در راهکار حمله به ساختار قدرت بجوید، یحتمل برای لیدری میدانی خود بهجای عارف، به سمت گزینههای ساختارشکنی نظیر عبدالله نوری خواهد رفت اما اگر قرار باشد، قاعده بر همان چرخ قبلی بچرخد، یعنی اصلاحطلبان بخواهند به گزینههای مقبول در ساختار نزدیک شوند، احتمالا گزینههای سنتی عنان امور را در اصلاحات به دست خواهند گرفت. باید دید، اصلاحات قرار است کدامیک از این رویکردها را
در پیش بگیرد.
چه کسی جایگزین عارف میشود؟
خلأ لیدر میدانی اصلاحات
با کنارهگیری عارف از ریاست شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، جریان اصلاحات با بحران خلأ مدیریت میدانی مواجه شده است. این خلأ این جریان را در فاصله کمتر از یکسال تا انتخابات ریاستجمهوری، در هالهای از بلاتکلیفی قرار داده است. روز هفتم تیر بود که محمدرضا عارف، رییس شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان، پس از مدتها گمانهزنی درباره سرنوشت سیاسی او در جریان اصلاحات، بالاخره از این سمت استعفا داد. این استعفا در شرایطی بود که عارف از بعد از انتخابات مجلس یازدهم، روند سکوتش مزمنتر شده و هیچ کنشی جز بیانیهاش خطاب به بدنه اجتماعی اصلاحات، از خود بروز نداده بود. عارف از زمان آغاز به کار این شورا در سال 94 و پیش از انتخابات مجلس دهم، ریاست این شورا را در سه دوره متوالی برعهده داشت. پیش از عارف، عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات نیز که در این سالها نایبرییسی عارف در شورا را برعهده داشت، با انتشار بیانیهای انتقادی از سمت خود در این شورا استعفا داده بود.
صاحبخبر -
∎
نظر شما